خیابانی که از بالا تا پایینش آثار و بناهای تاریخی فراوانی دارد، اما سالیانی است با تغییر نگرشها و سیاستها، وضعیت این نقطه از شهر هم دستخوش تغییر شده و انگار غبار فراموشی بر تن آن نشسته است. خیابانی که محلههای متعدد تاریخی شهر از قُیمیدان و دیمج گرفته تا قملاق و آخوند و خندقبار را در آغوش خود گرفته است.
با توجه به ظرفیتهای متعدد و بسیار پُراهمیت تاریخی و فرهنگی قزوین و فرصتهای ناب صنعت گردشگری که بخش مهمی از آن در خیابان مولوی بهعنوان گنجینهی تاریخ این شهر قرار دارد، «فروردینامروز» برآن شد تا در گفتوگو با برخی از فعالان حوزههای تاریخی و گردشگری به چرایی مغفول ماندن این ظرفیت بینظیر بپردازد.
گردشگری یک امر تزئینی تلقی شده است
محمدعلی حضرتی، پژوهشگر تاریخ و قزوینپژوه در خصوص چرایی مغفول ماندن گردشگری در خیابان مولوی به «فروردینامروز» میگوید: به زعم بنده علت غافل شدن از خیابان مولوی علیرغم اینکه یکی از پرظرفیتترین و توانمندترین مناطق شهر قزوین برای توسعه گردشگری محسوب میشود، این است که مدیران عالی استان هیچ شناختی از ظرفیتهای واقعی این شهر ندارند و با تجربههای زیست خود در شهرهای دیگر به قزوین مینگرند و همین موضوع باعث میشود که بسیاری از ظرفیتهای نهفته و پنهان مانده توسعه شهری از جمله توسعه گردشگری از چشم این آقایان پنهان و دور بماند.
او ادامه میدهد: دلیل دیگر آن است که همواره توریسم و گردشگری یک امر تزئینی تلقی شده است و رویکرد عمومی مدیران و تصمیمگیرندگان استانی بیشتر به سمت صنعت و کشاورزی بوده و در پروژه آمایش سرزمین هم گردشگری را در ذیل خدمات و به شکلی بسیار کمرنگ میبینند و امکان اینکه برنامهها محقق شود، پیشنمیآید.
مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان میافزاید: مسجد-مدرسه صالحیه یکی از بناهای فاخر قزوین است و در دهه پایانی سده۱۳۰۰ مرمت آن به اتمام رسید و تحویل بهرهبرداران شد، اما متاسفانه آن را از دسترس گردشگران خارج کردند و حتی تمهیدات و پیشبینیهای ما که بتوانیم در آنجا برای خاندان شهید ثالث و یا حوزه علمیه قزوین، موزهای بسازیم هم مورد قبول آنها واقع نشد و ششدانگ فضا را در اختیار گرفتند که گردشگران به آنجا ورود نداشته باشند. این مساله سرنوشت یکسری دیگر از بناهای این خیابان از جمله مسجد و آبانبار مولاوردیخانی و تعدادی دیگر از بناهای موجود در آن خیابان نیز میباشد؛ یعنی این بناها در استان به نوعی فریز شدهاند.
بانکها، عامل شکست سرمایهگذاران گردشگری
حضرتی اضافه میکند: همانطور که بخش صنعت و کشاورزی به وسیله تسهیلات بانکی حمایت میشوند در حوزه گردشگری هم باید این اتفاق بیفتد، ولی سیستم بانکی کشور کلا هیچ شناختی از گردشگری ندارد و به یک عبارت مخالف گردشگری هم است. به عنوان یک تجربه عرض میکنم که کاروانسرای اردکانی در خیابان مولوی با سرمایهگذاری آقای اردکانی در حال مرمت بود تا تبدیل به یک هتل کاروانسرا شود و اگراین اتفاق میافتاد شاید سرنوشت خیابان مولوی را میتوانست به تنهایی تغییر دهد، کما اینکه ایشان همه آورده خود را هزینه کرد و مرمت و تجهیز چند حجره را نیز انجام داد، اما سیستم بانکی علیرغم مصوبههای کارگروههای متعدد، یک ریال تسهیلات به این سرمایهگذار پرداخت نکرد و عملا کار شکست خورد؛ مشابه همین مساله برای حمام صفا هم پیش آمد.
او در خصوص آسیب بزرگتری که به خیابان مولوی وارد شده، توضیح میدهد: تغییرات جمعیتی از آسیبهای دیگر این خیابان به شمار میرود و این تغییر که فعلا به صورت نسبی صورت گرفته و بخشی از میهمانان افغانستانی در کوچهها و خانههای خیابان مولوی اسکان داده شدند، میتوانست در جای خود یک جاذبه باشد، ولی چون رها شد و هیچ سیاستگذاری برای اسکان آنها وجود نداشت، عملا منجربه تهدید شده و چهره آن منطقه را مخدوش کرده است.
این پژوهشگر تاریخ و قزوین پژوه همچنین خاطرنشان میکند: به قول حافظ «آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست| عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی» بنابراین تا مدیران استان به موضوع گردشگری باور نداشته باشند، همه ظرفیتهای ممکن و مقدور ما در این حوزه در هر جای استان که باشد متاسفانه در بلندمدت نابود میشود و خیابان مولوی هم یکی از ظرفیتهایی است که چون نگاه مدیریتی کلان استان به گردشگری غریبه است و آن را گاه یک فرآیند مزاحم تلقی میکنند، باعث شده که ما از این ظرفیت عالی اشتغالزا دور بمانیم.
نگاه تکبعدی مسئولان به صنعت گردشگری
نسیبه هاشمی، فعال حوزه میراث فرهنگی و راهنمای گردشگری نیز در این خصوص به «فروردینامروز» میگوید: به نظرم از دو منظر مردم و مسئولان میشود به بحث چرایی مغفول ماندن خیابان مولوی نگاه کرد. یعنی هنوز مردم قزوین در خصوص گردشگری به آن باور و درک نرسیدهاند و نمیدانند که استان چه جاذبهها و چه ظرفیتهایی در این خصوص دارد و چه بسا میتواند از این حیث همپای شهرهایی مثل اصفهان و شیراز حرفی برای گفتن داشته باشد.
او ادامه میدهد: شاید علت آن است که هنوز مردم آگاهی لازم در مورد اهمیت تاریخی و موقعیت جغرافیایی شهر خودشان را ندارند و همین بیاطلاعی باعث میشود که یک حس عدم تعلق خاطر نسبت به آثار و بناهای تاریخی که در واقع اصلیترین جاذبههای گردشگری شهر قزوین هستند به وجود آید چون بارها از همسایههای حسینیه امینیها شنیده شده که ۴۰سال است ساکن این محله هستیم، اما تا حالا از داخل حسینیه بازدید نکرده بودیم و این خود نشان میدهد مردم قزوین حتی نسبت به محله خودشان هم تعصب و عِرق لازم را ندارند.
این راهنمای گردشگری میگوید: از طرفی هم چندسالی است که مسئولان حوزه گردشگری نگاه تکبعدی نسبت به جاذبههای گردشگری شهر دارند و بر چند اثر مربوط به دوره صفویه و قاجار در شهر تمرکز کردهاند، برای مثال توجه ویژهای به مجموعه سعدالسطنه دارند و همین تمرکز باعث شده که بسیاری دیگر از آثار تاریخی قزوین مغفول بماند که این روند بسیار آسیبزننده است.
هاشمی همچنین تاکید میکند: معتقدم مسئولان استانی با کمک گرفتن از بخش خصوصی میتوانند بخشی از کمبودهای موجود در حوزه گردشگری را جبران کنند و همچنین راهاندازی دفاتر مشارکت اجتماعی در زمینه فرهنگسازی نیز میتواند بسیار اثرگذار باشد تا شاهد شکوفایی و بالندگی شهر خود باشیم.