نویسندگی و نوشتن نیز برای من یک کار اعتقادی است، یعنی به آن جریان هشتسال دفاع مقدس و ارزش شهدا بسیار معتقدم و براساس همین اعتقاد باوجود سختیهای کار نویسندگی اما همچنان به نوشتن ادامه خواهم داد.» آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی صمیمانه «فروردینامروز» با این پژوهشگر و نویسنده قزوینی در خصوص ادبیات پایداری است.
– چه شد که به نویسندگی روی آوردید؟
در سالهای تحصیلی در مقطع راهنمایی به همکاری با گروه روزنامهدیواری مدرسه علاقمند بودم و گهگاهی عکسهایی میگرفتم و یا مطالب کوتاهی هم در باب امور اجتماعی آن روزها (دههی پنجاه) مینوشتم اما در ورودم به دبیرستان و آشنایی با دبیر فرهیختهی درس ادبیات، مرحوم نقی افشاری و آزادی عملی که در ارائه هر نوع نوشتهای در کلاس درس ایشان به دانشآموزان داده میشد، موجبات نوشتن بیشترم را فراهم ساخت.
اوایل سال۱۳۵۷ که برای خدمت سربازی به پادگان آموزشی همدان منتقل شدم هیچ آشنا و دوستی در پادگان نداشتم، لذا تصمیم گرفتم دفتر خاطراتم را پر کنم. دفتری که مجبورم کرده بود هر شب و قبلاز خواب چیزی بنویسم. چیزهایی که روزبهروز علاقهام را به نوشتن، آنهم در روزهای تنهایی غربت، بیشتروبیشتر میکرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، جای خالی پیک دانشآموزی که قبلاز انقلاب منتشر و در مدارس توزیع میشد، کاملا در مدارس نمود داشت، لذا با برخی از دوستان خوشفکر آن روزگاران که همکارانم در حزب جمهوریاسلامی بودند، از جمله شهیدان: ابراهیم سهیلیراد، علی قاریانپور، علی تاجاحمدی و محمدحسن ماخانی و برخی از دوستان دیگر، گروهی را برای انتشار نشریهای که قابل استفاده دانشآموزان باشد تشکیل داده و اولین شماره این نشریه را با نام “کودک انقلاب” در سال۱۳۵۸ منتشر کردیم که مورد استقبال گسترده دانشآموزان قرار گرفت. ازآن به بعد با ورود به مجموعه نشریات محلی و سراسری، نوشتن را در قالبهای مختلف، اعم از مقاله، یادداشت، گزارش، مصاحبه و خبر ادامه میدهم و تاکنون بیشاز بیستهزار مطلب در زمینههای مطروحه نوشته و در رسانههای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است که مهمترین دغدغهام نیز مردم و واکاوی مشکلات موجود در جامعه و انعکاس آن در قالبهای مختلف میباشد.
– چرا علاقهمند شدید در حوزه دفاع مقدس قلم بزنید؟
در سالهای دفاع مقدس، مسئولیت فرهنگی بنیادشهید را بر عهده داشتم و به واسطهی وظایف سنگین محوله و در راس آن پیگیری امور فرهنگی و آموزشی بازماندگان شهدا، بهویژه فرزندان شهدا در جریان بسیاری از رخدادهای زندگی خانوادهها قرار میگرفتم و از آنجایی که ترویج این فرهنگ حماسی نقش ارزندهای در تهییج و تشویق مردم برای حضور در جبههها و پاسداری از دستاوردهای شهدا و ایثارگران داشت و کمتر کسی و یا رسانهای پیدا میشد که در این زمینه مطالب قابل توجهی برای ارائه داشته باشد، احساس کردم با ورود به حوزهی ایثار و شهادت بتوانم نقش کوچکی در ترویج و توسعهی فرهنگ ایثار و شهادت در سطح جامعه داشته باشم.
لذا از همان سالهای اولیهی جنگ تحمیلی با نوشتن یادداشتهای مرتبط، گفتوگو با رزمندگان و بازماندگان شهدا و انتقال خاطراتشان و بیان سرگذشت شهدا در نشریات مختلف محلی و ملی به این حوزه ورود کرده و با ایجاد صفحات و ستونهای مختلف در نشریات به ترویج این فرهنگ حماسی پرداختم. در آن دوران کار نوشتن در این حوزه را از مطالب و یادداشتهای کوتاه شروع کردم و سرانجام نیز از دههی هفتاد به انتشار کتاب روی آوردم.
– نتیجه اولین تلاش شما برای نوشتن در خصوص دفاع مقدس چه سوژهای بود؟
نوشتن برای دفاع مقدس را از اوایل جنگ تحمیلی و با ثبت خاطرات و دلگوییهای رزمندگان و خانوادهی شهدا در رسانهها آغاز کردم و در سال۱۳۷۸ بسیاری از خاطرات ارزشمند رزمنده خوشفکر و فهیم، مهندس مهدی کیامیری که به دفعات در رسانهها منتشر شده بود، جمعآوری کرده و با تنظیم و ویرایش شیخرضا محمدی به دست چاپ سپردیم و به واسطه تجربیاتی که آموختم تصمیم به تهیه و انتشار کتاب گرفتم. اولین کتابی که در این حوزه منتشر کردم کتاب «بیقرار» بود که خاطرات رزمندگان و بستگان شهید حجتاله صنعتکار را به تصویر کشیده بود. این کتاب اوایل سال۱۳۸۳ توسط نشر شاهد و در شمارگان دوهزار نسخه منتشر شد.
– چه چالشهایی پیشروی شما در نوشتن اولین اثرتان بود؟
در انتشار اولین اثرم به جهت اینکه این اثر توسط انتشارات شاهد و با هزینه ناشر انجام شده بود، مشکل خاصی نداشتم، اما در حال حاضر و برای گردآوری و انتشار کتاب با مشکلات فراوانی روبهرو هستیم و همچنین از دیگر چالشهای موجود در کار هم میتوان به عدم همکاری صددرصد راویان و آگاهان مرتبط به موضوع دفاع مقدس و عدم حمایت لازم از سوی دستگاههای متولی نیز اشاره کرد.
– استقبال مخاطبان بومی از کتابهای حوزه دفاع مقدس را چطور میبینید؟
متاسفانه استقبال بسیار ضعیف و گاهی ناامیدکننده است. البته بخشی از آن به جریانات حاکم بر کشور و عملکرد مسئولان مرکزنشین برمیگردد و بخشی نیز به خاطر ناکارآمدی مسئولان مرتبط است. به طوری که اگر همین امروز هم بخواهی سراغی از انتشارات آثار مرتبط در سطح استان بگیری معلوم نیست بهکجا و چگونه بایستی مراجعه و اقدام کنی. بنابراین مرکزیتی برای تبلیغ و توزیع و ارائه کتابهای دفاع مقدس، بهخصوص کتب محلی در سطح استان وجود ندارد و نویسنده باید علاوه بر حل مشکل مالی انتشار کتاب خود، موزع کتابش هم باشد.
– و حرف آخرتان به عنوان یک پژوهشگر و نویسنده؟
شهدا برای اعتقادات خودشان مقاومت کردند و حماسه آفریدند بنابراین باید ایستادگی آن عزیزان ارج نهاده شود. نویسندگی و نوشتن نیز برای من یک کار اعتقادی است، یعنی به آن جریان هشتسال دفاع مقدس و ارزش شهدا بسیار معتقدم و براساس همین اعتقاد باوجود سختیهای کار نویسندگی اما همچنان به نوشتن ادامه خواهم داد تا بعدها خلأیی در خصوص بررسی موضوعات مربوط به دفاع مقدس وجود نداشته باشد و این حقایق برای نسلهای آینده ماندگار شود.