سید مرتضی در میان جماعت اهل رسانه، قدیمیترین بود؛ او در میانه دههی پنجاه به نشریه «صدای قزوین»، تنها هفتهنامه محلی شهر در آن مقطع پیوست و بیش از چهار دهه از عمرش را در گیرودار تهیه خبر و اطلاعرسانی گذراند. میگفت: «از نوجوانی عاشق کار خبرنگاری بودم و همیشه پول توجیبیام را صرف خرید روزنامه میکردم؛ در مدرسه همه میدانستند که من عاشق کار خبر هستم؛ همیشه در جواب این سؤال که میخواهی چهکاره شوی با غرور خاصی میگفتم: میخواهم خبرنگار شوم؛ دوست ندارم دکتر یا مهندس شوم». او که شیرینی لبخندش و مهربانی بیمثالش، زبانزد عام و خاص بود، حالا دیگر رُخ در نقاب خاک کشیده و «سائل فاتحه و یاسین است». روحش هماره شاد و یادش مانا.
سید مرتضی و حکایت ناتمام!
سید مرتضی نصری، خبرنگار پیشکسوت و فعال دیرینه حوزه رسانه هم رفت. قصهی پُرغصهای دارد شرح رفتن مظلومانه و غریبانهاش که روزی باید آن را به تفضیل نوشت! اما هر چه بود و شد، جسم دردمند «سید» چون روح بلندش که هیچگاه در یک کالبد نمیگنجید، بر تخت بیمارستان آرام گرفت و او از رنج تن و جان، رهایی یافت و پَر پرواز گشود.
لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=9137
- ارسال توسط : فروردین امروز
- 208 بازدید
- بدون دیدگاه