کسانی که هرکدام امید یک شهر بودند و در هر جایی که وارد میشدند به احترام دانشجو بودن همه برمیخواستند، امروز به جایی رسیدهاند که بیشتر برای بحثهای خاله خانباجیهای شهر بهدرد میخورند. آیا امروز هم دانشجو بودن افتخار است؟ چه کسی مسئول این تنزل جایگاه است؟ برنامه چهارم توسعه که دولت را موظف کرد که مثل قارچ دانشگاه بسازد یا دانشجویانی که جایگاه خود را فراموش کرده اند؟
شاید دلایل این اتفاق بیشتر از گنجایش این یادداشت باشد؛ اما وقتی همه مسئولان از دادن پاسخ فرار میکنند، بازهم باید روی سخن را به سمت نیمچه دانشجویان برگرداند تا شاید کمی اوضاع تغییر کند. شاید خیلی دیر باشد برای کسی که پا به دانشگاه گذاشته است، توضیح بدهیم که اینجا دیگر مدرسه نیست، اینجا دانشگاه است و اسمی که یدک میکشد، دانشجو، محترم است. اینجا همان جایی است که کسانی که با هزار دغدغه و بدون هیچ کلاس کنکوری برای ورود به آن تلاش میکردند، وقتی اسم خود را در صفحه روزنامه سنجش میدیدند، فریاد شادی سر میدادند و گریه میکردند؛ اما امروز فقط کافی است، اراده کنید که دانشجو شوید، بله فقط فکرکنید، دانشجو میشوید؛ اما واقعا دانشجو میشوید؟ فقط میتوان ناامیدانه از دانشآموزان امروز و نیمچه دانشجویان فردا خواست که عجله نکنید، کشور ما از دانشجوهای غیر دانشجو اشباع شده. شاید نیازی نباشد همه این اسم را یدک بکشیم. شاید امروز دیگر دانشجو نبودن افتخار باشد!
شاید دلایل این اتفاق بیشتر از گنجایش این یادداشت باشد؛ اما وقتی همه مسئولان از دادن پاسخ فرار میکنند، بازهم باید روی سخن را به سمت نیمچه دانشجویان برگرداند تا شاید کمی اوضاع تغییر کند. شاید خیلی دیر باشد برای کسی که پا به دانشگاه گذاشته است، توضیح بدهیم که اینجا دیگر مدرسه نیست، اینجا دانشگاه است و اسمی که یدک میکشد، دانشجو، محترم است. اینجا همان جایی است که کسانی که با هزار دغدغه و بدون هیچ کلاس کنکوری برای ورود به آن تلاش میکردند، وقتی اسم خود را در صفحه روزنامه سنجش میدیدند، فریاد شادی سر میدادند و گریه میکردند؛ اما امروز فقط کافی است، اراده کنید که دانشجو شوید، بله فقط فکرکنید، دانشجو میشوید؛ اما واقعا دانشجو میشوید؟ فقط میتوان ناامیدانه از دانشآموزان امروز و نیمچه دانشجویان فردا خواست که عجله نکنید، کشور ما از دانشجوهای غیر دانشجو اشباع شده. شاید نیازی نباشد همه این اسم را یدک بکشیم. شاید امروز دیگر دانشجو نبودن افتخار باشد!