قزوین، امروز نه با صدای آژیر، که با آمارهایی نگرانکننده، در برابر یک بحران سلامت ایستاده است؛ بحرانی که بوی تلخ آن، از قهوهخانههای شهر تا حیاط مدارس و خانههای پرتنش، پراکنده است.
بر پایهی آخرین آمار منتشرشده توسط مرکز تحقیقات بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت در تابستان۱۴۰۰، ۱۵.۸درصد از جمعیت بالای ۱۸سال در استان قزوین، مصرفکننده سیگار هستند؛ عددی که قزوین را در جایگاه نخست کشور قرار داده است. در کنار این رقم نگرانکننده، مصرف قلیان نیز با نرخ ۴.۸۴درصد در حال گسترش است. اما آنچه تصویر این بحران را تلختر میکند، صدای خاموش کسانی است که هر روز در دل همین شهر، در سکوت و بیپناهی، به سوی سیگار و قلیان کشیده میشوند.
در بوستان ملت، پسر جوانی با نگاه خسته، سیگاری میان انگشتانش گرفته و میگوید: «نه واسه کلاس بود، نه شبیه شدن به کسی. فقط یه جور سکوت بود بین من و خودم. یه رفیق بیصدا.» چند قدم آنطرفتر، نوجوان دیگری به نام رهام میگوید که نخستین بار در جمع دوستانش سیگار کشیده تا «بچه ننه» یا «ضعیف» به نظر نرسد. و نیما، از همان نقطه شکست عشقی به دود پناه برده است: «بعد رفتن عزیزترینم، فقط یه نخ سیگار تونست آرومم کنه…»
نازنین، دختری جوان، روایت دیگری دارد: «اولین بار که سیگار کشیدم، فقط میخواستم یک لحظه همهچی ساکت بشه… ولی بعدش هیچی بهتر نشد. فقط حس کردم یک قدم از خودم دور شدم.»
اما در همین فضا، صدای دیگری هم شنیده میشود. پویا آذرخش، جوانی که پس از چهار سال سیگار را ترک کرده، با لبخندی تلخ میگوید: «ترکش کردم نه بخاطر سلامت، بخاطر یه حس کوچیک که بهم گفت: تو از این قویتری. گذاشتمش زمین، مثل آدمی که دوستش داری ولی باید اجازه بدی بره.»
در این میان، قهوهخانهداران نیز بخشی از معادلهاند. یکی از آنها در گفتوگو با خبرنگار فروردین امروز میگوید: «ما هم میدونیم قلیون بیضرر نیست، ولی ممنوعیت کاملش فقط صورتمسئله رو پاک میکنه. مصرف میره تو خونهها، بدون هیچ نظارتی. اگه کسی بخواد واقعا کاری کنه، باید با ما حرف بزنه، راهکار بده، آموزش بده، نه فقط ببنده و تمام.»

نگاه به بحران دخانیات از زاویه سلامت عمومی، به مسائل زیستمحیطی نیز گره میخورد. «ملیحه مظلومی»، فعال محیط زیست و عضو انجمن شهروندیار، هشدار میدهد که تهسیگارهای رهاشده، یکی از خطرناکترین آلایندهها هستند. او میگوید: «یه عدد تهسیگار، میتونه صدها لیتر آب رو آلوده کنه. نیکوتین، فلزات سنگین، میکروپلاستیکها… همه در تهسیگاری خلاصه میشن که بیتوجه پرت میشه کف خیابون.»
از سوی دیگر، «مریم کنعانینژاد»، مسئول برنامه کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی قزوین، عامل اصلی گرایش نوجوانان و زنان به مصرف دخانیات را در تبلیغات هدفمند و فریبکارانه صنایع دخانی میبیند؛ بستهبندیهای رنگارنگ، طعمدهندههای جذاب و القای حس استقلال و بلوغ. او اشاره میکند که در سال ۱۴۰۳، تنها در استان قزوین بیش از هزار دستگاه قلیان کشف و ضبط شده، به ۲۴۶واحد صنفی متخلف اخطار دادهاند و ۲۷واحد نیز به مراجع قضایی معرفی شدهاند.
درمانگران اما بهدرستی بر نقش بنیادین روان، خانواده و آموزش تأکید دارند. دکتر «حسین جاودانی»، روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، مشاوره و رواندرمانی را نخستین و مهمترین گام در ترک دخانیات میداند و میگوید: «اگر انگیزه فردی شکل نگیرد، هیچ مداخلهای موفق نخواهد بود.»
دکتر «شیما رضایی»، مدیر کلینیک آرامش نیز نقش آموزش مهارتهای هیجانی، خودکنترلی، فرزندپروری مقتدرانه و توانمندسازی نوجوانان را ستونهای اصلی پیشگیری از گرایش به دخانیات میداند. او تأکید میکند که نوجوان امروز در میانه فشار همسالان، خانواده متشنج، و الگوسازیهای غلط رسانهای، نیازمند یک همراهی دلسوزانه و آگاهانه است.
«الهه علیخانی»، روانشناس دیگر حاضر در گزارش، مصرف مواد را تنها بخشی از یک پازل پیچیده توصیف میکند که اختلالات روانی، آسیبهای کودکی، فقر هیجانی و بحران هویت در آن دخیلاند. او بر این باور است که «خانه باید پناه باشد، نه میدان تنش»، و والدین باید مهارت نه گفتن را به فرزندان بیاموزند.
از سوی دیگر، دستگاههای اجرایی هم تلاشهایی را آغاز کردهاند. «علیرضا حسنپور»، مدیرکل تعزیرات حکومتی قزوین، از تشکیل ۲۱پرونده تخلف دخانیات در سال جاری و محکومیت متخلفان به پرداخت مجموعاً ۸میلیارد ریال جریمه خبر داده و گفته است: «فروش دخانیات به زیر ۱۸سال براساس قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات کاملاً ممنوع است، و گشتهای مشترک دستگاههای مربوطه در حال اجراست.»
در حوزه آموزش نیز نشانههایی از حرکت دیده میشود. «ناصر حقایقپور»، رئیس اداره امور تربیتی آموزش و پرورش استان، از اجرای طرحهایی مانند «یاریگران زندگی» برای افزایش تابآوری و مهارت حل مسئله دانشآموزان خبر میدهد. راهاندازی خانههای یاریگران، مشاورههای تلفنی، و همکاری با نیروی انتظامی برای اجرای طرح «قاضی مدرسه» بخشی از این اقدامات است.
اما واقعیت این است که هیچ اقدام مقطعی، حتی اگر با نیت خیر صورت بگیرد، نمیتواند ریشههای یک بحران اجتماعی را قطع کند. مصرف دخانیات، پدیدهای تکعلتی نیست که با یک راهحل مهار شود. نه ممنوعیت مطلق در قهوهخانهها، نه جریمه سنگین، نه آموزش جزیرهای. آنچه نیاز داریم، نوعی همافزایی واقعی و جامع است؛ از خانه تا مدرسه، از رسانه تا نهاد قانونگذار، و از خانواده تا رواندرمانگر و مسئول بهداشت.
فقط در چنین حالتی است که میتوان امیدوار بود نسل آینده، به جای پناه بردن به دود و فریب، به روشنی و خودباوری روی آورد.