• امروز : پنج شنبه - ۲۵ اردیبهشت - ۱۴۰۴
  • برابر با : 18 - ذو القعدة - 1446
  • برابر با : Thursday - 15 May - 2025
درباره سعدالسلطنه از من بشنو؛

به رنگ سرو

  • کد خبر : 12194
  • 18 مارس 2025 - 9:42
به رنگ سرو
آسمانش رنگ دیگر و هوایی که در آن تنفس می‌کنی زندگی بخش‌تر است… درست در وسط هیاهوی شهر اگر جایی برای رهایی از خستگی پیدا شود، اینجا همان نقطه امنی است که بیشترمان نامش را می‌دانیم...

نمی‌دانم از بدو تولدش تا به‌حال نقش چند قدم به روی سنگفرشش حک شده است!؟ اما او روزگاری هدف امن میهمانان دور و نزدیک شهر بوده و نقطه اتصال شمال به جنوب و مشرق به مغرب ایران پهناور به شمار می‌آمده است.

 به‌نظر شما گذشتگان می‌دانستند چه می‌سازند؟! می‌دانستند علاوه بر ساخت یک بنا، روح و جان به تک تک آجرهای چشم‌نواز آن می‌دمند؟! می‌دانستند روز و روزگاری بازتاب نگاهشان در درب و دیوارهای مستحکم آن به چشم می‌خورد و احساس را به میانه می‌آورد و آدمی را از هرچه خشم و خشونت است، دور می‌دارد؟!

من می‌گویم شاید نمی‌دانستند… اما با عشق آجر را روی آجر گذاشتند و کار را تمام کردند. تمام که نه بلکه به ابدیت پیوند زدند…

عشق! واقعیت دور افتاده از زمان حال!

حال‌وهوای ساختن و بنا کردن بدون روح و جان. احداث یادگارهایی که قطعا حرفی برای گفتن نداشته و ندارد و فقط در دارد و دیوار دارد و سقفی که نمی‌دانی بر ستون‌های استواری تکیه داده یا نه؟

عمرش کوتاه است و چهار دیواری تنگ و تاریکی بیش نیست…

و سعدالسلطنه‌ای که کلی حرف برای گفتن داشته و زبانی پر قصه دارد، الان کجا ایستاده؟!

کجاست!؟ جایی که با تکیه بر آن می‌توان تاریخ را به درستی ورق زد؟! اینجا مدتیست جایی برای بهره‌برداری‌های شخصی شده بوده… برخی آن‌ را از آن خود دانسته و از هر کوششی برای وسعت بخشیدن به نفع خود خواسته فروگذار ننمودند.

اعتبار بزرگترین کاروانسرای درون شهری خاورمیانه با ما آدم‌ها کم یا بی‌ارزش نمی‌شود. آنجا حیات دارد، اعتبار دارد. سرمایه است و شب‌های پر ستاره و یا ابری‌اش بی‌انتهاست…

از آن‌روز که به راسته وزیرش بازار وزیر می‌گفتند، روزهایی که صدای ساختن و ضربه زدن به مس و دوران چوب روی چوب گذاشتن بود، تا حال که عطر و بوی هنر و فرهنگ و اصالت به مشام می‌رسد، تمام و کمال دوستش داریم و معتقدیم اجرای قانون نیز باید به جمع خوبی‌ها اضافه شود…

اینجا به من و تو و ما تعلق دارد.

اینجا بوی سیب می‌دهد…

به رنگ سرو است و پرندگان رنگارنگ آشیانه کرده در آن، نسل به نسل متولد شده و رشد نمودند.

صاحب اینجا مردمان شهرند.

صاحب اینجا انسان‌های شاخص این کهن دیارند.

صاحبان اینجا نور طلایی خورشید و پرتو نقره‌ای ماه تابان است.

صاحب اینجا گربه‌ای به نام «دو رنگ» و فرزندانش است.

صاحبان اینجا غبارهای کوچک و به چشم آمده‌ای هستند که از دریچه گنبدهای گِلی رقص‌کنان به زمین باریده می‌شوند…

صاحبان اینجا قلب‌های مهربانند…

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=12194

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.