اهمیت سند توسعه
مهمترین برنامه هر استانی برای پیشرفت و غلبه برمشکلات و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت، سند توسعه است. سند توسعهای که قرار بود نقشهی راهی برای پیشرفت و شکوفایی استان باشد، هنوز هم در پیچ و خم بوروکراسی و عدم برنامهریزی روشن باقی مانده است. مسیر آیندهی استان در بخشهای مختلف از صنعت تا گردشگری، وابسته به این است که آیا این سند از مرحلهی شعار به عمل خواهد رسید یا همچنان در قفسهی فراموشی خاک خواهد خورد.
زمینِ لغزندهی معیشت؛ بازاری که بوی تغییر میدهد
اقتصاد قزوین در ۱۴۰۳ بیش از هر زمان دیگری در هالهای از شکنندگی و اضطراب فرو رفت. کسبوکارهای کوچک یکی پس از دیگری دچار مشکل شدند، صنایع با چشمانی نگران به آینده خیره ماندند و بازار، جایی که روزگاری مملو از شور و هیاهوی خرید بود، به سکوت و نگرانی دچار شد. تورم ۳۴.۷درصدی، که از میانگین کشوری هم پیشی گرفت، سفرههای مردم را کوچکتر و اجارهنشینان را دچار اضطرابی عمیق کرد. از سوی دیگر، تحریمهای بینالمللی و کاهش سرمایهگذاریها، چشمانداز اقتصادی استان را نگرانکنندهتر از پیش کرده است. ۱۴۰۴، سالی خواهد بود که تنها با تدبیر، برنامهریزی دقیق و اتحاد میان مسئولین و مردم میتوان از این پیچ خطرناک عبور کرد.
فساد و رانت؛ زخمی که مردم را آزرده است
در میان تمام بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، چیزی که بیش از همه مردم را آزرده است، فساد و رانت است. گلوگاههایی که باید راه ورود سرمایههای سالم را باز کنند، خود به مانعی برای شفافیت تبدیل شدهاند. شهروندانی که شاهد تبعیض در توزیع منابع، امتیازات ویژه و سوءاستفادههای مالی هستند، اعتمادشان را از دست دادهاند. سال۱۴۰۴ باید سالی باشد که در آن مبارزه با فساد و رانت، نه در شعار بلکه در عمل بهعنوان یک اولویت اساسی دنبال شود. مردم نیاز دارند ببینند که هیچ فردی فراتر از قانون نیست و مسیر توسعه، برای همه یکسان است.
صنعتی که در تاریکی نماند؛ امیدی که هنوز زنده است
۱۴۰۳، سال خاموشیهای پیدرپی بود؛ برقی که رفت و چرخ تولیدی که ایستاد. کارخانههای قزوین، که زمانی قلب تپندهی اقتصاد استان بودند، حالا با برنامههای نامنظم قطعی برق دستوپنجه نرم کردند و سرمایهگذارانی که روزی برای آیندهی این شهر برنامه داشتند، دچار تردید در ادامه راه شدند. اما هنوز، شعلهی تولید خاموش نشده است. هرچند روزهایی سخت را پشت سر گذاشتیم، اما برخی واحدهای صنعتی با نوآوری و استفاده از انرژیهای جایگزین، توانستند به مسیر ادامه دهند.
آب، این طلای ناپیدا؛ زمانی برای تصمیمهای بزرگ
زیر پایمان، آب دارد ناپدید میشود. با کاهش شدید بارندگی، افزایش مصرف و تقاضاهای جدید، سفرههای زیرزمینی، که سالها بار زندگی این استان را بر دوش داشتند، حالا به تهیشدن نزدیک شدهاند. اما میتوان چارهای اندیشید. تغییر الگوی مصرف، اجرای سیستمهای نوین آبیاری و مدیریت هوشمند منابع، کلیدهایی هستند که میتوانند این بحران را کنترل کنند. سال۱۴۰۴، فرصتی است برای آنکه قزوین در مسیر بهبود پایداری آب گام بردارد، پیش از آنکه دیر شود.
هوا، نفسهای خاکستری؛ اما راهی برای نجات هست
هر روز که میگذرد، آسمان این شهر کدرتر و خاکستریتر میشود. سال گذشته ۵۰روز هوای ناسالم را به ثبت رساند، اما این تنها یک عدد نیست؛ این یعنی قلبهایی که تندتر میزند، نفسهایی که سختتر بالا میآید و کودکانی که در آستانهی بیماریهای مزمن ایستادهاند. اما هنوز هم میتوان امید داشت؛ سرمایهگذاری در ناوگان حملونقل عمومی، ایجاد کمربند سبز شهری و توسعه انرژیها و صنایع پاک، اقداماتی هستند که میتوانند این چالش را کاهش دهند. سال آینده میتواند سالی باشد که در آن، نخستین گامهای جدی برای بازگرداندن هوای پاک برداشته شود.
گردشگری استان به کدام سمت میرود؟
قزوین با تمام ظرفیتهای تاریخی و طبیعی خود، هنوز نتوانسته به جایگاه واقعیاش در صنعت گردشگری کشور دست یابد. عدم وجود سند جامع توسعه گردشگری استان، نبود زیرساختهای مناسب، نبود تبلیغات هدفمند و برنامهریزی ناقص، باعث شده تا این استان نتواند سهم مناسبی از گردشگران داخلی و خارجی را به خود اختصاص دهد. اگر ۱۴۰۴ سالی باشد که استان بالاخره مسیر روشنی برای توسعهی گردشگری خود ترسیم کند، میتوان امیدوار بود که این صنعت به یکی از محورهای اصلی رونق اقتصادی تبدیل شود.
مدیریت شهری و چالش روزمرگی
مدیریت شهری در قزوین و شهرستانهایی همچون آبیک، تاکستان و بوئینزهرا، دچار روزمرگی شده است. برنامه توسعهای که بتواند شهرهای استان را به سمت رشد پایدار هدایت کند، دیده نمیشود. شهر قزوین بهعنوان مرکز استان، با مشکلات عدیدهای مواجه است؛ ترافیک افسارگسیخته، نبود زیرساختهای مناسب برای حملونقل عمومی و ضعف در مدیریت پسماند و ایجاد درآمد پایدار همگی نشان از ادارهی روزمرهی این شهر دارد. درحالیکه دیگر شهرهای همتراز در مسیر توسعه حرکت میکنند، قزوین همچنان چشمانتظار برنامهای تحولآفرین و نوآورانه باقی مانده است.
شنیدن صدای مردم؛ فرهنگ گفتوگو را زنده کنیم
بزرگترین سرمایهی هر جامعه، اعتماد میان مردم و مسئولان است. این اعتماد زمانی تقویت میشود که مسئولان، پاسخگوی عملکرد خود باشند و نقدها را بشنوند. مردم میخواهند که نه فقط در سخنرانیها، بلکه در تصمیمهای عملی، دیده شوند. فرهنگ گفتوگو، احترام به انتقاد و شنیدن صدای واقعی مردم، همان حلقهی مفقودهای است که اگر در سال ۱۴۰۴ پیدا نشود، فاصلهها را عمیقتر خواهد کرد. شفافیت و مشارکت عمومی، کلید برونرفت از بسیاری از مشکلاتی است که استان با آن دستوپنجه نرم میکند.
رسانههایی که باید صدای مردم باشند
رسانه، قرار بود آینهی حقیقت باشد. اما سال گذشته، رسانه های مستقل یکی پس از دیگری کمرنگ شدند، خبرنگاران کمتر نوشتند و آنهایی که نوشتند، درگیرِ ترسها و خطوط قرمز شدند. رسانهای که صدای مردم را بازتاب ندهد، چیزی جز بولتن روابطعمومیها نیست. ۱۴۰۴ باید سالی باشد که در آن، روزنامهنگاری حرفهای، به جایگاه اصلی خود بازگردد و با افزایش دانش رسانهای و رعایت اخلاق حرفهای شاهد تحول در این حوزه باشیم. خبرنگاران باید جسارت پرسیدن داشته باشند و مسئولان باید به پاسخگویی عادت کنند.
۱۴۰۴؛ سالی برای برخاستن
سوال اینجاست: آیا قزوین در سال۱۴۰۴، از خواب سنگین بحرانهایش برمیخیزد؟ نشانهها میگویند که فرصت برای تغییر وجود دارد. سرمایههای انسانی، ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی و تاریخ پربار این شهر، هنوز قزوین را در مسیر بازسازی قرار میدهند.
ما در آستانهی سالی ایستادهایم که میتواند آغاز یک مسیر تازه باشد؛ اگر تصمیمهای درستی گرفته شود، اگر عمل جایگزین شعار شود و اگر امید، به نیرویی برای حرکت تبدیل شود. ۱۴۰۴، میتواند سالی برای برخاستن باشد. این بار، زمان درنگ نیست؛ باید حرکت کرد، باید ساخت، باید امید را از دل ویرانیها بیرون کشید و دوباره به فردا نگاه کرد.