این ایام نهتنها در فرهنگهای مختلف هویتساز بودهاند، بلکه در ادبیات و فولکلور هر جامعه بازتاب یافته و جلوهای از تنوع فرهنگی را به نمایش گذاشتهاند. از همینرو، ماه رمضان در ایران با آداب و رسوم خاصی همراه بوده که در هر شهر و دیاری، شکلی ویژه به خود گرفته است. در این نوشتار، به مرور برخی از سنتهای مردم قزوین در ماه مبارک رمضان میپردازیم؛ سنتهایی که بسیاری از آنها در گذر زمان یا به فراموشی سپرده شدهاند یا دچار تغییرات اساسی شدهاند.
سنتهای رمضان در قزوین؛ از گذشته تا امروز
در دهههای گذشته، قزوینیها مانند دیگر ایرانیان، در ماه رمضان پایبند به سنتها و آیینهایی بودند که امروز بسیاری از آنها کمرنگ یا کاملاً فراموش شده است.
یکی از رسوم گذشته، خانهتکانی رمضان بود که به نوعی تطهیر ظاهر و باطن به شمار میرفت. همانگونه که در آستانه نوروز خانهها تمیز و آماده استقبال از بهار میشدند، در گذشته مردم قزوین پیش از ماه رمضان نیز خانههای خود را مرتب و آماده این ماه مبارک میکردند. نظافت مساجد و اماکن مذهبی نیز بخشی از این آیین بود. این تطهیر ظاهری، با روزه گرفتن در روزهای پایانی ماه شعبان تکمیل میشد تا مردم با آمادگی جسمی و روحی به استقبال رمضان بروند.
یکی دیگر از رسوم مردم قزوین، برگزاری آیینی به نام «گلخندانی» بود که مشابه «کلوخاندازان» در سایر مناطق ایران به شمار میرفت. این مراسم معمولاً در فضای باز و طبیعت برگزار میشد و فرصتی برای شادی و گردهمایی خانوادگی بود. در این جشن، مردم با تهیه غذاهای مقوی و متنوع، خود را برای یک ماه روزهداری آماده میکردند.
در گذشته، بیدار کردن مردم برای سحر از طریق طبلزنی یا در کردن توپ انجام میشد. در برخی محلهها، افرادی خوشصدا بر بام خانهها یا مناره مساجد، با خواندن مناجاتهای دلنشین، مردم را برای سحر بیدار میکردند. این آیین هنوز در برخی مناطق جنوب ایران پابرجاست.
مناجاتخوانی یکی از سنتهای کهن قزوین بود که توسط بزرگان موسیقی ایرانی مانند استاد ابوالحسنخان اقبالآذر نیز اجرا میشد. این مناجاتها که در کوچهها و بر بلندای مساجد طنینانداز میشد، مردم را به عبادت و ذکر الهی فرا میخواند.
ماه رمضان، فرصت مناسبی برای تلاوت و تدبر در قرآن بود. در مساجد مهمی چون مسجد جامع عتیق و مسجد سلطانی، جلسات ختم و تفسیر قرآن با حضور علمای برجسته برگزار میشد. علمایی چون آیتالله رفیعی قزوینی، حاج شیخ حسین اویسی و آقا سید ابوتراب از جمله سخنورانی بودند که مردم قزوین در جلسات آنها شرکت میکردند.
در روزگاری که تلویزیون و سریالهای ماه رمضان وجود نداشت، مردم پس از افطار در قهوهخانهها گرد هم میآمدند و پای نقالی مرشدهای کهنهکار مینشستند. داستانهایی چون «حمزهنامه»، «حمله حیدری» و گاهی «مختارنامه» نقل میشد. این محافل نقش مهمی در انتقال فرهنگ و ادبیات شفاهی داشتند.
در گذشته، مردم قزوین روزه خود را با آب ولرم، شیربرنج یا آش شلهزرد باز میکردند. غذاهایی مانند دُیماج، حلوا، زولبیا و بامیه و دمنوشهای گیاهی همچون گلگاوزبان نیز از خوراکهای محبوب این ماه بود. هنوز هم این سنت در برخی خانوادههای قزوینی پابرجاست.
پس از افطار، بسیاری از جوانان و ورزشکاران به زورخانهها میرفتند تا در فضایی معنوی، ورزشهای سنتی را انجام دهند. پهلوانان نامی در زورخانههایی چون «نایبالصدر» و «حضرتی» گرد هم میآمدند و با ذکرهای مذهبی، ورزش پهلوانی را زنده نگه میداشتند. این ورزشها اغلب با آیین گلریزان برای کمک به نیازمندان همراه بود.
شبهای رمضان در قزوین، با بازیهای گروهی مثل «گل یا پوچ»، «شاه ـ وزیر» و «ترنا» همراه بود. از دهه شصت به بعد، فوتبال شبانه و جام رمضان نیز به این آیینها اضافه شد و هنوز هم در برخی محلهها ادامه دارد.
در شب پانزدهم رمضان که زادروز امام حسن مجتبی(ع) است، بسیاری از خیرین به نانواییها و قصابیها مراجعه کرده و هزینه نان و گوشت فقرا را پرداخت میکردند. این سنت همچنان در برخی مناطق قزوین جریان دارد و نمود بارزی از همدلی و نوعدوستی است.
در شبهای قدر، مردم با قرآن به سر گرفتن، دعای جوشن کبیر و مراسم احیا، شبزندهداری میکردند. در گذشته، مردم قزوین در شب بیستوهفتم رمضان که به شب مجازات ابنملجم شهرت داشت، کلهپاچه نذری میدادند. این رسم هنوز در برخی خانوادههای سنتی قزوین ادامه دارد.
شب آخر ماه رمضان، مردم در مساجد و خانهها مراسم وداع برگزار میکردند و با قرائت دعاهای ویژه، خود را برای جشن عید فطر آماده میکردند. نماز عید فطر که نقطه پایانی این ماه مبارک بود، همچنان یکی از بزرگترین گردهماییهای مذهبی در قزوین محسوب میشود.
ماه رمضان در فرهنگ قزوین، فراتر از یک دوره روزهداری، فرصتی برای پالایش روح، تقویت همبستگی اجتماعی و بازآفرینی سنتهای دینی و فرهنگی بود. اگرچه برخی از این آیینها به فراموشی سپرده شدهاند، اما هنوز هم میتوان با احیا و بازآفرینی آنها، هویت فرهنگی این دیار را زنده نگه داشت.