همان همیشگی
با نگاه کلی به جریان ورزش در قزوین درمییابیم که متاسفانه همانند سالیان اخیر امسال نیز در روی همان پاشنه چرخید و سیاست اداره کل ورزش و جوانان قزوین منفعلانه و عدم انجام کار میدانی بود. همچنان که قبلا نیز گفته شد ورزشیها برخلاف سایر ارگانها خود باید در وسط میدان باشند و اتفاقات را از نزدیک رصد کنند و چتر حمایتی خود را بر سر ورزشها و ورزشکاران انفرادی و تیمی باز کنند؛ ولی در این بین تیم فعلی ورزش قزوین و مسئولان امر بیشتر نقش تماشاگر را ایفا میکنند و ناظر بر فعالیتهای ورزشکاران هستند؛ اتفاقی که سالهاست منسوخ شده و هیچکجا شاهد همچین روند معیوبی نیستیم.
به نام ورزشکاران به کام اداره کل
طبق روال عادت کردهایم که ببینیم اداره کل عملکرد نامطلوب خود را پشت موفقیتهای ورزشکاران انفرادی و تک مدالها پنهان کند و به نوعی با زدن بنرهای آنان روی دیوار پشت دیوار موفقیتهای مدالآوران پنهان شود و در واقع همه این مدالها و موفقیتها را منتسب به خود کند؛ بنرهایی که شاید کمتر در استانها یا شهرهایی شاهد باشیم و شاید این بزرگترین مصداق بر نقایص اداره کل باشد.
باری که کماکان بخش خصوصی به دوش میکشد
به جرات میتوان گفت اگر شرکت «کراپ الوند» در فوتسال و «شمسآذر» در فوتبال ورود نمیکردند، اکنون شاهد مرگ تیمداری در قزوین بودیم؛ شرکتهایی که در سایه انفعال اداره کل ورزش، ریسک تیمداری را به جان قبول کردند و با ورود به موقع خود جان تازهای به فوتبال و فوتسال قزوین بخشیدند، دو رشتهای که در ورزش حرف اول و آخر را میزنند.
نتیجه این تیمداری هم شد جریان خون تازه در رگهای ورزش قزوین و بازگشت ذوق و شوق و نشاط اجتماعی میان قزوینیها و همچنین دیده شدن در سطح اول فوتبال و فوتسال کشور که با برد هرکدام تا آسمان هفتم بالا رفتیم و با باخت هرکدام تا حضیض پایین آمدیم. البته این چیزی از وظایف و مسئولیتهای اداره کل در زمینه حمایت از تیمداری کم نمیکند؛ هرچند کم و بیش اداره کل و هیات فوتبال دست این تیمها را گرفتند، ولی بخش خصوصی نیازمند توجه بیشتر است.
مدالهایی که بر ویترین افتخارات سنجاق شد
در ورزشهای انفرادی هم کمافیالسابق شاهد درخشش تک ستارهها بودیم و قهرمانانمان در رشتههایی مانند تکواندو که «مهران برخورداری» را راهی المپیک پاریس کرد یا کاراته که «بهمن عسگری» دوباره پایش به تاتامی باز شد و افتخارآفرینیهایش تکرار شد یا «رضا لایق» که دوباره سر از مربیگری تیم ملی کشتی آزاد درآورد و… خوش درخشیدند تا نامهای بزرگ بازهم از ورزش دیار مینودری آبروداری کنند؛ البته در این بین اصل استعدادیابی و استعدادپروری نباید فراموش شود و این وظیفه اداره کل است که در همه رشتهها زمینه را برای رشد و ترقی ورزشکاران فراهم کند تا لشگریها و عسگریها و… را در تک تک رشتهها داشته باشیم تا در نبودشان به مشکل نخوریم و کاسه چه کنم چه کنم در دست نگیریم و دلخوش به تک ستارهها نباشیم.
توسعه زیرساختها واجبتر از نان شب
بیشک امروزه زیرساختها نقش مهمی در موفقیتهای ورزشی ایفا میکنند. ایجاد سختافزار مناسب در کنار امکانات نرمافزاری دو مکمل برای فراهم کردن موفقیتهاست و اگر این دو رکن اساسی در ورزش نباشند هرچقدر هم ستاره و ورزشکار داشته باشیم بستر برای درخشش آنها وجود ندارد. در قزوین تا حدودی شاهد وجود باشگاهها و زیرساختهای ورزشی هستیم ولی این امکانات زیبنده و پاسخگوی خیل عظیم ورزشکاران این استان نیست استانی که از هر کوچه و محله و کوی و برزن و حتی دورافتادهترین روستاهای آن میتوان استعداد بیرون کشید.
داغی که بسکتبالیستها بر دلمان نشاندند
بیشک مهمترین و تلخترین اتفاق ورزشی در استان قزوین در سال۱۴۰۲ فوت دو نوجوان بسکتبالیست بود. ستارههایی که در راه دیده شدن و مطرح شدن به یکباره و برای همیشه نابود شدند و دیگر کسی نمیتواند چهره معصومشان را ببیند و از آنها تنها چند عکس دراماتیک در اذهان باقی ماند؛ اتفاقی که تا سالها در تاریخ ورزش قزوین به یادگار باقی خواهد ماند و مسببین این اتفاق نمیتوانند این لکه ننگ را از پیشانیشان پاک کنند.
این اولین بهاری است که محمدامین کاظمی و محمدمهدی اردکانی سر سفره هفتسین خانوادههایشان حضور نخواهند داشت و مطمئنا این خلأ برای همه ما نیز مشهود و ملموس خواهد بود.
اما هرطور بود یکسال دیگر برای ورزش قزوین گذشت و نمیتوان نمره قابل قبولی در این زمینه به مسئولان مربوطه داد و لازم است با تجدیدنظر در سیاستها و حتی جابجایی در سطوح مختلف مدیریتی و روی کارآمدن افراد لایق و بادرایت که نقش وزارت ورزش به عنوان متولی ورزش کشور در این زمینه بیبدلیل است شاهد اتفاقات بهتر بود. به امید اینکه سال آینده همه این امید و آرزوها به واقعیت بپیوندد.