اطلاعیه

  • امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : 19 - رمضان - 1445
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024
1
یادداشت نوروزی محدثه قافله‌باشی، گرافیست

وقتی حرفی برای گفتن نیست…

  • کد خبر : 9836
  • 15 مارس 2023 - 15:17
<strong>وقتی حرفی برای گفتن نیست…</strong>
به دوستی می‌گفتم چه سال‌های پررونقی داشتیم و چه شور و انرژی بود؛ چه جشنواره‌ها و دو سالانه‌هایی برپا می‌شد. با اینکه همیشه بودجه فرهنگ و هنر کم بود، اما بود. قدر ندانستیم، تازه شاکی و منتقد هم بودیم. زمانی که مسئولان اعتقاد داشتند: «هنر تاج سر آفرینش است» و برای هنرمند ارزشی ویژه قائل بودند! همه می‌دانیم چه گذشت بر فرهنگ و هنر ایران زمین که هنر در انتهای دغدغه‌ها قرار گرفت و برای مسئولان امری علی‌السویه شد.

قرار بود از هنر قزوین در سالی که گذشت بنویسم؛ البته که قزوین نه تنها جدا نیست از این وقایع تاریخی ایران زمین، بلکه نزدیک بودنش به پایتخت، آسیب‌ها و زخم‌های بیشتری را نصیبش می‌کند.

***

در سالی که گذشت ابتدا یادی کنم از استاد «قاسم انصاری» که نبودنش هنوز غمی سنگین برای اهالی ادبیات و جلسات حافظ پژوهی است و درگذشت «علی‌اکبر خرم ثقفی» و استاد «محسن آبفروش»، تکرارنشدنی موسیقی قزوین و مرگ نابهنگام «تورج بهرامی»، سال تلخی را برای اهالی موسیقی رقم زد.

***

 به‌قول سینمایی‌ها فلاش‌بک می‌زنم و می‌نشینم توی سالن کتابخانه امام، مراسم بزرگداشت «حسن لطفی»، سومین برنامه خانه هنرمندان؛ شاید بیش از چهارصد نفر حضور داشتند. در سینما بهمن، اکران فیلم «باغستان»، صندلی خالی پیدا نمی‌شود. صف طولانی کنسرت «علی قمصری» را به انتظار ایستاده‌ام و گپ می‌زنیم با دوستانی که مدت‌ها بود که ندیده بودمشان.

بله کرونا تازه بساطش را جمع کرده بود و از آن‌جایی که اول از همه بساط هنر را برچیده بود، اهالی فرهنگ تشنه و مشتاق و آماده بودند برای هر اتفاق خوب و دلپذیری؛ کنسرت آوای عارف و… نمایش‌های آقای اشمیت، باغبان مرگ، کمین ژاله، زندگی سگ مرده، نمایشگاه‌های هنرجویی و… با همه کمبودها و نبودها، چراغ فرهنگ و هنر گاه کم‌سو، اما روشن شده بود.

***

اما گویا خبرهای دیگری هم در راه بود که ما بی‌خبر بودیم! و از کدام بگویم: از خانه هنرمندان که گویا نوزادی زنده به گور شد! یا از انجمن‌های کهنسال که سیاست جدید، معتقد است فقط نام ومکان‌شان عوض می‌شود و اما آن‌چه پیداست تیشه به ریشه‌هایی می‌خورد که سال‌ها تنیده بود لابه‌لای خاک دروازه درب‌کوشک و جان گرفته بود با هویت تاریخی این شهر. از ساختمان غیاث‌آباد بگویم که درب ورودیش تابلوهای بزرگ بسیج هنرمندان و کانون مساجد نصب شده و دیگر اداره ارشاد خودمان را پیدا نمی‌کنم، که اگر بیابم آن‌قدر غریبه‌ام که دیگر کسی را نمی‌شناسم.

از کدام خبر فرهنگی بگویم؟ از مزایده‌هایی که برای مجتمع‌های فرهنگی و هنری منتشر می‌شود و یا از بودجه‌هایی که به خانه و انجمن‌ها تعلق ندارد، اما برای مراسم مختلفی که گاه مخاطبی هم ندارند، هزینه می‌شود، و یا از حضور وزیر ارشاد در قزوین و از باز شدن خانه امیرکبیر که ان‌شاا… دست اهالی فرهنگ رسیده است و ما فقط خبرش را لابه‌لای استوری‌های فیلترشده اینستا می‌بینیم و لبخند می‌زنیم.

چه بگویم که حرفی برای گفتن نیست؛ حال همه‌ی ما خوب است…!

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=9836

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.