شعارها و اهدافی چون: «احیای کرامت انسانی»، «نقش داشتن مردم در حاکمیت برای تعیین سرنوشت خود»، «استقلالخواهی و قطع هر نوع وابستگی»، «آزادی بیان و قلم»، «گسترش عدالت در سطوح جامعه»، «حذف عوامل فساد»، «پیشرفت مادی و گسترش رفاه»، «عدالت و رفع تبعیضها» و «حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزشهای دینی در کشور» که در سال ۱۳۵۷ و پس از آن، هم در شعارهای مردم و هم در کلام رهبران انقلاب متجلی بود و به عنوان آرمانهای انقلاب اسلامی مطرح شد.
از این رو با درنظرگرفتن اهمیت موضوع تحقق شعارهای انقلاب در سطح جامعه، «فروردین امروز» بر آن شد تا در گفتوگویی با سهتن از فعالان سیاسی و اجتماعی استان، به تحلیل چرایی و چگونگی نافرجامی بخش مهمی از این شعارها بپردازد. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با این فعالان و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی است.
* ناهمگونی فقه سنتی با زندگی اجتماعی مدرن
لیلی حاجیآقایی جامعهشناس و استاد دانشگاه در خصوص اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی به «فروردین امروز» میگوید: انقلاب، یک امر تدریجی است که یک شبه رخ نمیدهد و برای تحقق آن باید تمام بخشهای جامعه پذیرای آن باشند و همچنین برای همراهی جامعه در بحث انقلاب، باید یک سری شعائر و آرمانهای همسو با مطالبات مردم مطرح شود که در سال۱۳۵۷ این اتفاق افتاد و شعارها و اهدافی برای این انقلاب بیان شد. اما چندین عامل باعث شد تا کشور بعد از گذشت ۴۴سال، شاهد عملی نشدن این اهداف و شعائر باشد.
او میافزاید: یکی از این عوامل جنگ تحمیلی بود که در واقع خود یک عامل کندکننده حرکت جمهوری اسلامی به سمت آرمانها شد، چون در یک زمان بلندمدت ۸ساله، جامعه را به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دچار پسروی کرد و تبعات بسیاری داشت که بعد از اتمام این جنگ، کشور به سمت بازسازی رفت و جامعه درگیر این موضوع شد.
این جامعهشناس اضافه میکند: موانع دیگری که نگذاشت به این آرمانها برسیم، موانع درونی است یعنی بخشی از مردمان ما به لحاظ فکری آنچنان که باید غنی نیستند، به طوری که در روابط و برخوردها، ضعف خردورزی وجود دارد و از طرفی بخشی از مردم، آسانطلب و قانونگریز هستند که اینها ضعفها و چالشها درونی است.
حاجیآقایی تصریح میکند: بخش دیگر آنکه یک سری عادات فرهنگی وجود دارد یعنی چون تواناییهای خود را باور نداریم فکر میکنیم که همه چیز باید از بیرون وارد شود و دچار یک خود ضعیفپنداری هستیم که با نگاه مطالبهگری، پرسشگری و نقادی، بزرگ نشدیم از اینرو به دلیل اینکه فرهنگ انتقادی وجود ندارد اگر یک نقد کوچکی هم صورت گیرد با برخوردهای سلبی مواجه میشویم. بنابراین همه این عوامل باعث میشود که در بحث فرهنگی نیز از این شعائر دور شویم و آن احساس مسئولیت اجتماعی ما پایین باشد.
او ادامه میدهد: به غیر از عوامل فرهنگی و درونی، عواملی نیز مربوط به سطوح کلان جامعه یعنی نوع تصمیمگیریها و روابط سیاسی با سایر کشورها و نوع مدیریت سیاسی کارگزاران عالم سیاست همگی تاثیر بسزایی بر محقق نشدن این اهداف و آرمانها گذاشته است. همچنین تفکر سنتی غالب و برگرفته از فقه سنتی با اصول جمهوریت مانعالجمع هستند؛ به عبارت دیگر، برخی از صاحبمنصبان حوزوی عالم سیاست، باورهایی در حوزه اداره جامعه دارند که با تظاهرات مدرنیته و نظام جمهوری ناسازگار است.
این عضو هیات علمی دانشگاه همچنین خاطرنشان میکند: بهعبارتی حضور این نوع تفکر در سطوح مختلف اجرایی و قانونگذاری به دلیل معرفت مبتنی بر فقه سنتی یک ناهمگونی را در تمامیت زندگی اجتماعی مدرن و تصميمات گرفته شده در حیطههای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ایجاد میکند که خروجی آن تضادهای آشکاری را در تحقق ارزشهایی چون آزادی بیان و اندیشه، گسترش رفاهیات و توسعه یافتگی موجب میگردد.
* انقلاب؛ تحول عظیم و دگرگونی گسترده
دبیر حزب موئلفه اسلامی در قزوین، فعال سیاسی دیگری است که در این خصوص به «فروردینامروز» میگوید: انقلاب اسلامی ایران با شعارهای کرامت انسانی، احیای حاکمیت دینی، استقلالخواهی و آزادی بیان و پیشرفت مادی و معنوی شکل گرفت و در این مسیر وقتی مقایسهای با آنچه که در گذشته بودیم صورت میگیرد، میتوانیم شاهد موفقیتهای قابل توجهی باشیم.
محمدحسین شفیعیها ادامه میدهد: یعنی انقلاب اسلامی برای مردم ایران و برای جامعه ایرانی تحولی عظیم و دگرگونی گستردهای ایجاد نموده است. به خصوص با شعار نه شرقی، نه غربی به جوانان خود بها داد تا در عرصههای مختلف پزشکی، تکنولوژی، نانو، هوافضا و زمینههای دفاعی و صنعتی پیشرفتهای حائز اهمیتی را به دست بیاورد که تبعا جای هیچ تردیدی نیست.
او میافزاید: اما ضعفها و مشکلاتی نیز در کشور وجود دارد که ناشی از بیعرضگیها، خیانتها، فسادها و اختلالهایی است که نتوانسته جامه عمل به بعضی از این شعائر بپوشاند و اگر به نحو درست و منطقی به این مشکلات در جامعه پرداخته نشود، قطعا آسیب خواهیم دید.
این فعال سیاسی اصولگرا همچنین تاکید میکند: بنابراین باید فضایی وجود داشته باشد تا نگاهها و سلایق مختلف که اصول و مبانی انقلاب اسلامی را قبول دارد بتواند نقش خود را به صورت بهتری در جامعه ایفا کنند و کارگزاران نظام با اهتمام جدی به مسائل معیشت و ابعاد آزادی، باید شرایط مادی و معنوی بهتری را ایجاد کنند.
* جامعه دوقطبی و شکاف دولت و ملت
در ادامه نظر دبیر حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در قزوین را در خصوص شعارها و اهداف محقق نشده انقلاب اسلامی جویا شدیم.
یوسف کرمی اظهارمیکند: آرمانها و اهداف انقلاب را میتوان به دو دسته سنتی و مدرن تفکیک کرد؛ یعنی شعارهای مربوط به کرامت انسانی، استقلالخواهی، آزادی بیان و قلم، پیشرفت مادی، گسترش رفاه همگی از مفاهیم مدرن هستند.
وی میافزاید: در حالی که برخی مفاهیم دیگر، از جنس مفاهیم سنتی میباشند که همین عدم تناسب مفاهیم، شرایط تضادی را تقویت و بازدارندگی، اتلاف و اجحاف را بر طرف مقابل تحمیل خواهد کرد که این چالش را باید عامل بسیار مهم و اساسی در عدم تحقق بسیاری از آرمانهای انقلاب دانست.
این فعال سیاسی اصلاحطلب اضافه میکند: دومین عامل مربوط به انحصار قدرت در برابر رواداری است، یعنی در اوایل انقلاب شرایطی ایجاد شد که به نحوی جامعه را به دو قطب اکثریت و اقلیت تقسیم کرد و این رویکرد شکاف دولت و ملت را افزایش داد.
کرمی تصریح میکند: از دیگر عواملی که در ناکامی اهداف و شعارهای انقلاب موثر واقع شد، ناآشنایی و بیتجربگی مسئولان امر در قبول مسئولیتها بود به نحوی که یکی از پیامدهای بدیهی این روند، در توجیه شرایط حکمرانی غیراصولی، اولویت یافتن تعهد بر تخصص در عرصه واگذاری مسئولیتها بود که به تعبیر امام علی(ع) در خطبه دوم نهج البلاغه، «بارض عالمها ملجم و جاهلها مکرم» است، به نحوی که میتوان امتداد و انتهای این خط سیاست زیانبار را در مدیریت امروز کشور به عیان دید که نه تنها به عنوان سدی بازدارنده در مسیر بهرهگیری از تجارب و دانایی در تاخیر و تضعیف شکوفایی عمل میکند، بلکه تسهیلکننده بیتدبیریهای گسترده و مخرب نیز میگردد.
او ادامه میدهد: اما موضوعی که امروز به عنوان یک عامل اصلی در نافرجامی این اهداف بسیار موثر عمل میکند، آن است که نه تنها اراده حاکم بر کشور دغدغه اصلاح وضع موجود را ندارد، بلکه به غلط با اصرار فراوان سعی دارد، شرایط بحرانی موجود را به عنوان شرایط روبهمطلوب القا کند.
دبیر حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در استان همچنین خاطرنشان میکند: این رویکرد انحرافی، نه تنها حتی مجال دیرهنگام تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی را منتفی مینماید، بلکه پافشاری بر راه غلط، تحقق آرمانهای اساسی انقلاب را به محاق برده و مجال تحقق آنها را نیز برای همیشه محال میسازد.