امروز این سوال نزد اصلاحطلبان مطرح است که این جریان سیاسی به فرض حضور در انتخابات، بار دیگر میتواند با دعوت چهرههای مطرح خود از جمله سیدمحمد خاتمی، مردم را پای صندوقهای اخذ رای بکشاند و با توجه به فضای حاکم بر جامعه میتوانند همچون گذشته نقشآفرین باشند و یا چون انتخابات مجلس محکوم به شکست است.
* اصلاحطلبان محکوم به شکست هستند
علی احمدی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه در این باره به «فروردین امروز» میگوید: در این مقطع نمیتوان از مرگ اصلاحات در ایران سخن گفت زیرا جریانهای زاده شده در هر نظام سیاسی معلول اقتضائات آن نظام بوده و تا زمان حیات آن، البته با شدت و ضعف به حیات خود ادامه خواهند داد.
او میافزاید: امروزه اصلاحات در ایران به یک بن بست تاریخی رسیده که برون رفت از آن کار آسانی نیست. این وضعیت برای جریان اصلاحطلب ایران، ریشه در اشتباهات تاریخی این جریان دارد.
این استاد دانشگاه معتقد است: دلیل اقبال به جریان اصلاحات در ایران ریشه در احساس نیازی داشت که در جامعه برای برون رفت از بنبستهای ساختار نظام سیاسی کشور به وجود آمده بود. در دوره خاتمی این احساس نیاز بیشتر ابعاد سیاسی داشت بنابراین به محض طرح شعار آزادی، جامعه اقبال بینظیر خود را از این جریان نوپا نشان داد.
احمدی با اشاره به این نکته که ظهور احمدی نژاد، محصول اشتباه اصلاحطلبان بود، تصریح میکند: اقبال جریان اصلاحات بر نیازسنجی جامعه استوار بود، اما اصلاحطلبان با اصرار بر ایجاد جبهه دموکراسیخواهی، پایگاه خود را از دست دادند، دریغ از اینکه جامعه از سیاست گذر کرده و درگیر تامین معیشت شده بود.
این استاد علوم سیاسی ادامه میدهد: اقبال نسبی مهدی کروبی در این دوره دلیل بر این ادعاست. برآمدن احمدی نژاد نه به خاطر به بنبست رسیدن اصلاحات، بلکه به دلیل عدم تعیین تاکتیک مناسب انتخاباتی در سال۸۴ بود.
به گفته احمدی، این بزرگترین اشتباه جریان اصلاحات در ایران در این مقطع بود؛ به گونهای که این جریان با وارد کردن شخصیتهایی که از وزن سیاسی لازم برخوردار نبودند در انتخابات و با طرح شعار غلط، عرصه را برای رقابت احمدی نژاد با هاشمی خالی گذاشت.
او با بیان اینکه، بخت اصلاحطلبان در دوره احمدی نژاد، نه براساس طرحی سامان یافته که به لطف ناکارآمدی دولت در این مقطع بود، یادآور میشود: جامعه سرخورده از سیاستهای پوپولیستی بار دیگر راه برون رفت را در پناه بردن به اصلاحات یافت و در سال۹۲، مهر تایید اصلاحات بر روحانی او را به ریاست جمهوری رساند.
این فعال سیاسی عنوان میکند: این البته یک بازی دو سر باخت برای اصلاحطلبان بود، چون دولت روحانی چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه اقتصادی و معیشتی نابسامانترین دوران پس از انقلاب را تجربه کرد؛ پسرفتهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی و کاهش میزان رفاه عمومی در این دوره نه تنها به قهر روشنفکران و طبقه متوسط بلکه به ناامیدی عمومی از این جریان انجامید.
احمدی با تاکید بر اینکه، به اعتقاد من بنبستی که امروزه اصلاحات در آن گرفتار آمده یک معضل تاریخی برای این جریان است که به راحتی قابل رفع نیست؛ میافزاید: صرف معرفی و حضور یک کاندید در انتخابات که آقای خاتمی به آن تاکید دارند مطمئناً نه تنها اصلاحات را مورد اقبال قرار نخواهد داد بلکه این بنبست را سختتر خواهد کرد که معتقدم شرکت اصلاحطلبان در این دوره با یک شکست سنگین مواجه خواهد شد.
او همچنین خاطرنشان میکند: البته من بعید میدانم که چنین درکی از شرایط در میان رهبران اصلاحطلب به وجود آمده باشد تا با تغییر استراتژی، دورهای را به بازسازی وجهه اصلاحات و برنامهریزی صحیح برای بازگشت مقتدرانه به عرصه سیاسی سپری کنند. بر این اعتقادم که حضور اصلاحطلبان در این دوره حتی با حمایت آقای خاتمی یک خطای فاحش دیگر همانند سال۸۴ بوده و محکوم به شکست خواهد بود.
* نگذاریم مردم با صندوق رای قهر کنند
سیدمحمدحسین زرآبادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در این گفتوگو به «فروردین امروز» میگوید: اگر به اصلاحات به مفهوم بازسازی الگوها و رویهها آن هم متناسب با نیازهای جدید جامعه که دچار بحران شده و یا در وضعیت بحرانی و رکود قرار گرفتهاند، نگاه کنیم؛ پس باید گفت که مقوله اصلاحات زنده است و به طور کلی ضرورتی اجتنابناپذیر برای دوام حکومتها و نظامهای سیاسی به شمار میرود.
او با تاکید بر اینکه، اما جریان اصلاحطلبی بعد از دوم خرداد۷۶ در فضای سیاسی کشور با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است؛ میافزاید: هر زمان که ما خواسته باشیم اصلاحات را به مثابه تغییرات بنیادی در نظر بگیریم، نتیجهای عایدمان نمیشود؛ بلکه این تغییرات باید محدود، تدریجی و با شتابی که در راستای نیازهای موجود در جامعه است، برای بازسازی بنیانهای نظام سیاسی صورت بگیرد.
این فعال سیاسی با اشاره به ضرورت آسیبشناسی در جریان اصلاحطلبی، اضافه میکند: مدیران اجرایی و کانونهای فکر و اندیشه جریان اصلاحات قادر به تغییر در الگوی رفتاری و همچنین شیوههای گذشته خود نیستند و گمان میکنند شیوههای گذشته بهترین وضعیت را برای آنان ایجاد میکند در حالی که جامعه همواره درصدد ایجاد تغییر در رویههای مدیریتی و الگوهای سیاسی است.
زرآبادی تصریح میکند: بسیاری در این جریان به ضرورت معرفی و حمایت از یک کاندیدای اصلاحطلب در انتخابات ریاست جمهوری تاکید دارند و حمایت از گزینه ائتلافی و اجارهای را شکست خورده عنوان کردهاند؛ اما این سوال مطرح است که صرف در اختیار گرفتن پست ریاست جمهوری، برای جریان اصلاحات آیا پیروزی بهشمار میرود؛ چنین پیروزی که بدون برنامه مشخص و تغییر رویهها صورت بگیرد، واقعا چه دستاوردی جز بیشتر شدن فاصله با جامعه خواهد داشت.
او همچنین خاطرنشان میکند: اصلاحطلبان هنوز به ضرورت نقد رویههای پیشین خود و ارائه رویکردی مشخص پی نبردهاند و در همچنان بر پاشنهای میچرخد که تاکنون بوده و متاسفانه نتیجه آن، قهر مردم با صندوقهای رای و از دست دادن پشتوانه مردمی اصلاحطلبان خواهد بود.