رضا بابایی اهل قزوین بود و سالیانی پیش که رخت طلبگی بر تن کرد و از این شهر رفت، همچو هنگامی که خانوادهاش دردمندانه و نیز غریبانه پیکر نازنینش را در قطعه هنرمندان بهشت فاطمه (س) قزوین به خاک سرد گور سپرد، برای اهل این دیار ناشناخته و گمنام ماند. مردی بزرگ که اندیشههای والا در سر داشت و سره از ناسره باز میشناخت و خود اهل معرفت بود ودرد آشنا. شاید این نگاشته در واپسین روزهای حضور دنیاییاش، بازگو کند عمق درد و دردآشنایی او را: «اشتباه بزرگ ما این بود که خطاها و جفاهای ریز را ندیدیم؛ چون دل به آرمانی بزرگ و آسمانوش داده بودیم. غافل از آنکه خطا هر قدر هم که ریز و کوچک باشد، سکوت و بیعملی در برابر آن، خطایی بزرگ است. آن سکوتها و چشمبستنها و مصلحتپرستیها عادت شد و پس از آن دیگر چشم ما هیچ خطایی را ندید؛ هیچ. اکنون چنان هاضمهای یافتهایم که هر ظلمی را در معدۀ توجیه هضم میکنیم…».
رضا بابایی اندیشمند گمنام
نویسنده بود و پژوهشگر حوزه دین و معرفت، دیندار بود و آزادیخواه و نیز عدالتجو و البته مولویشناس.
لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=6489
- ارسال توسط : admin
- 393 بازدید
- بدون دیدگاه