اینان که هر روز از مقابل من و شما عبور میکنند و ما به سادگی بر دردهای آنان چشم فرو میبندیم، کودکانی هستند که کودکیشان را زیر سنگفرش خیابانها دفن کرده و قدمهای کوچکشان را بر آن کوبیدهاند تا یادشان برود روزی کودک بودند؛ آنها در خیابانها و حتی در کوچه پس کوچههای شهر کودکی خود را فدا میکنند.
در پس پرده نگاههای پرالتماس
این کودکان، بیدلیل آواره خیابانها نشدهاند و پشت پرده نگاهها و التماسهای آنان، مشکلاتی نهفته است که یا به دیده نیامده و یا اگر دیده شدهاند کاری از سوی دستگاههای مسئول برای حل آنها صورت نگرفته است. داشتن والدین بیمار و معتاد و یا نداشتن پدر، فروپاشی خانواده در نتیجه طلاق، داشتن مشکلات معیشتی و عدم گذران زندگی با تورم سخت و گرانی جان سوز و مهاجرت از جمله دلایلی است که اکثر کودکان کار را راهی خیابان کرده است.
یونیسف، صندوق کودکان سازمان ملل متحد در تازهترین آمار خود اعلام کرده است که از هر ۷کودک در جهان یک نفر «کودک کار» است و بر مبنای تحقیقات انجام شده در ایران، تقریباً ۳درصد از کودکان به کار اشتغال داشته و هرگز به مدرسه نمیروند، که این آمار با توجه به تعداد بالای کودکان در ایران، رقم قابل توجهی است.
براساس آنچه که مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری قزوین میگوید: آیین نامه ساماندهی کودکان کار مصوب تیرماه ۱۳۸۴ هیات وزیران، از نظر قانونی وظایف کلیه دستگاهها را در این رابطه مشخص شده است. به گفته مریم بیدخام، اکثر این کودکان در سنین زیر ۱۸سال و دارای خانوادههای بدسرپرست بوده که اغلب با آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روبرو هستند و والدین، این کودکان را به کار مجبور میکنند.
وی تاکید میکند: براساس آخرین آمارها، ۹۵درصد کودکان کار در قزوین دارای خانواده بوده و شبها را کنار خانوادههایشان سپری میکنند به همین دلیل نگاه به این کودکان باید در چارچوب نگاه خانواده محور و همچنین توانمندسازی خانواده آنها باشد.
توانمندسازی کودکان کار و خانواده آنها، موضوعی است که معاون امور اجتماعی بهزیستی استان هم بر آن مُهر تایید میزند: فرآیند توانمندسازی مجموعه اقدامات و خدماتی است که با هدف تحقق زندگی عادی با حداقل وابستگی به منابع حمایتی و ارتقای تواناییها و مهارتهای آموزشی، اجتماعی و حرفه آموزی به کودک و یا خانواده وی ارائه میشود.
طرح توانمندسازی کودکان کار
بهاره رحمانی با اشاره به مهمترین رویکردهای مداخلهای در مورد این قبیل کودکان میگوید: حمایت از خانواده به منظور تقویت توانایی در انجام کارکردهای طبیعی نظیر رشد و تربیت فرزندان و حمایت از آنان، فراهم آمدن زمینه رشد یکپارچه کودکان همچنین تاکید بر تحصیل کودکان به عنوان راهکاری مناسب جهت جلوگیری از کار کودکان از جمله اقدامات انجام شده برای این کودکان است.
وی با اشاره به رویکردهای مداخلهای در این زمینه میافزاید: با وجود تمام موانع و مشکلات، همچنان تاکید اولیه بر ساماندهی خانواده به گونهای است که بتواند حتی با حمایتهای مستمر و یا غیر مستمر، وظایف طبیعی خود از قبیل رشد و تربیت فرزندان و تامین پایگاه عاطفی مناسب برای اعضاء خود را فراهم آورد.
این مسئول تصریح میکند: برای آندسته از کودکانی که به هیچ طریق امکان ساماندهی آنان از طریق خانواده فراهم نمیباشد، انجام اقدامات قانونی جهت سپردن این کودکان به خانههای تربیتی و مراکز شبانهروزی به عنوان آخرین راه حل توصیه میشود.
رحمانی با اشاره به گروه دیگری از کودکان کار که همراه با خانواده خود در خیابان، کار و یا تکدیگری میکنند، تاکید میکند: در خصوص این دسته از کودکان کار نیز اقدامات و پیگیریها پیشبینی میشود که هدف اصلی از اجرای این فعالیتها، کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از کار و زندگی کودکان در خیابان است.
وی همچنین خاطرنشان میکند: حمایت از حقوق کودکان خیابانی، کاهش آسیبهای اجتماعی وارد بر کودکان خیابانی، ارتقای کیفیت زندگی کودکان خیابانی و خانوادههای آنها، سالم سازی محیط زندگی در شهرها از اهداف سازمان بهزیستی است.
کار ِ کودک، ظلم به کودکانی است که باید کودکی خود را در کانون گرم خانواده با شادی و خنده و بازی بگذرانند، نه در خیابانهایی که به گفته جامعه شناسان، کانون آسیبهای متعدد اجتماعی است. این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که گریز کودک از خانه به خیابان، گریز کودک از چارچوبها و شرایط اجتماعی و خانوادگی است و این گریز، زنگ هشداری را به صدا در میآورد که ضعف و اشکال در سیستم نهادهای حمایتی، رفاهی و خانواده را به رخ میکشاند.
در چنین شرایطی دل بستن به آمارهایی که از زیرپوشش گرفتن چند و چندین کودک کار خبر میدهد، خطاست. ساماندهی کودکان کار و توانمندسازی خانوادههای آنان، همه کار نیست. اگر دولت و نهادهای مسئول توانستند ساختار اقتصادی جامعه را اصلاح کنند و چرخ معیشت و رفاه عمومی را به حرکت درآورند، آن هنگام میتوان امید داشت که خانوادهها قوام یافته و با کاهش آسیبهای اجتماعی دیگر شاهد کودکانی نخواهیم بود که آیینه ناکارآمدی دستگاههای مختلف هستند.
در پس پرده نگاههای پرالتماس
این کودکان، بیدلیل آواره خیابانها نشدهاند و پشت پرده نگاهها و التماسهای آنان، مشکلاتی نهفته است که یا به دیده نیامده و یا اگر دیده شدهاند کاری از سوی دستگاههای مسئول برای حل آنها صورت نگرفته است. داشتن والدین بیمار و معتاد و یا نداشتن پدر، فروپاشی خانواده در نتیجه طلاق، داشتن مشکلات معیشتی و عدم گذران زندگی با تورم سخت و گرانی جان سوز و مهاجرت از جمله دلایلی است که اکثر کودکان کار را راهی خیابان کرده است.
یونیسف، صندوق کودکان سازمان ملل متحد در تازهترین آمار خود اعلام کرده است که از هر ۷کودک در جهان یک نفر «کودک کار» است و بر مبنای تحقیقات انجام شده در ایران، تقریباً ۳درصد از کودکان به کار اشتغال داشته و هرگز به مدرسه نمیروند، که این آمار با توجه به تعداد بالای کودکان در ایران، رقم قابل توجهی است.
براساس آنچه که مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری قزوین میگوید: آیین نامه ساماندهی کودکان کار مصوب تیرماه ۱۳۸۴ هیات وزیران، از نظر قانونی وظایف کلیه دستگاهها را در این رابطه مشخص شده است. به گفته مریم بیدخام، اکثر این کودکان در سنین زیر ۱۸سال و دارای خانوادههای بدسرپرست بوده که اغلب با آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روبرو هستند و والدین، این کودکان را به کار مجبور میکنند.
وی تاکید میکند: براساس آخرین آمارها، ۹۵درصد کودکان کار در قزوین دارای خانواده بوده و شبها را کنار خانوادههایشان سپری میکنند به همین دلیل نگاه به این کودکان باید در چارچوب نگاه خانواده محور و همچنین توانمندسازی خانواده آنها باشد.
توانمندسازی کودکان کار و خانواده آنها، موضوعی است که معاون امور اجتماعی بهزیستی استان هم بر آن مُهر تایید میزند: فرآیند توانمندسازی مجموعه اقدامات و خدماتی است که با هدف تحقق زندگی عادی با حداقل وابستگی به منابع حمایتی و ارتقای تواناییها و مهارتهای آموزشی، اجتماعی و حرفه آموزی به کودک و یا خانواده وی ارائه میشود.
طرح توانمندسازی کودکان کار
بهاره رحمانی با اشاره به مهمترین رویکردهای مداخلهای در مورد این قبیل کودکان میگوید: حمایت از خانواده به منظور تقویت توانایی در انجام کارکردهای طبیعی نظیر رشد و تربیت فرزندان و حمایت از آنان، فراهم آمدن زمینه رشد یکپارچه کودکان همچنین تاکید بر تحصیل کودکان به عنوان راهکاری مناسب جهت جلوگیری از کار کودکان از جمله اقدامات انجام شده برای این کودکان است.
وی با اشاره به رویکردهای مداخلهای در این زمینه میافزاید: با وجود تمام موانع و مشکلات، همچنان تاکید اولیه بر ساماندهی خانواده به گونهای است که بتواند حتی با حمایتهای مستمر و یا غیر مستمر، وظایف طبیعی خود از قبیل رشد و تربیت فرزندان و تامین پایگاه عاطفی مناسب برای اعضاء خود را فراهم آورد.
این مسئول تصریح میکند: برای آندسته از کودکانی که به هیچ طریق امکان ساماندهی آنان از طریق خانواده فراهم نمیباشد، انجام اقدامات قانونی جهت سپردن این کودکان به خانههای تربیتی و مراکز شبانهروزی به عنوان آخرین راه حل توصیه میشود.
رحمانی با اشاره به گروه دیگری از کودکان کار که همراه با خانواده خود در خیابان، کار و یا تکدیگری میکنند، تاکید میکند: در خصوص این دسته از کودکان کار نیز اقدامات و پیگیریها پیشبینی میشود که هدف اصلی از اجرای این فعالیتها، کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از کار و زندگی کودکان در خیابان است.
وی همچنین خاطرنشان میکند: حمایت از حقوق کودکان خیابانی، کاهش آسیبهای اجتماعی وارد بر کودکان خیابانی، ارتقای کیفیت زندگی کودکان خیابانی و خانوادههای آنها، سالم سازی محیط زندگی در شهرها از اهداف سازمان بهزیستی است.
کار ِ کودک، ظلم به کودکانی است که باید کودکی خود را در کانون گرم خانواده با شادی و خنده و بازی بگذرانند، نه در خیابانهایی که به گفته جامعه شناسان، کانون آسیبهای متعدد اجتماعی است. این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که گریز کودک از خانه به خیابان، گریز کودک از چارچوبها و شرایط اجتماعی و خانوادگی است و این گریز، زنگ هشداری را به صدا در میآورد که ضعف و اشکال در سیستم نهادهای حمایتی، رفاهی و خانواده را به رخ میکشاند.
در چنین شرایطی دل بستن به آمارهایی که از زیرپوشش گرفتن چند و چندین کودک کار خبر میدهد، خطاست. ساماندهی کودکان کار و توانمندسازی خانوادههای آنان، همه کار نیست. اگر دولت و نهادهای مسئول توانستند ساختار اقتصادی جامعه را اصلاح کنند و چرخ معیشت و رفاه عمومی را به حرکت درآورند، آن هنگام میتوان امید داشت که خانوادهها قوام یافته و با کاهش آسیبهای اجتماعی دیگر شاهد کودکانی نخواهیم بود که آیینه ناکارآمدی دستگاههای مختلف هستند.
فتانه سعیدی