سپس نام سه تاجر را آورد و گفت آنها الان باید خریدار فندق باشند. وقتی پسر از او پرسیده بود که چرا شما خود خریدار نیستید؛ او پاسخ داده بود اگر من بخرم آن سه تاجر ورشکست خواهند شد.»
آنچه آمد بخشی از مقدمه سید محمد بهشتی است بر کتاب «بازار قزوین» تالیف مهرزاد پرهیزکاری که در این روزها به زیور طبع آراسته شده و در دسترس علاقهمندان به کتاب و تاریخ قرار گرفته است. از این پژوهشگر حوزه تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تاکنون آثار متعددی در حوزه تاریخ قزوین منتشر شده است.
بازار و مسجد؛ تقویت بُعد اجتماعی شهر
مهرزاد پرهیزکاری در باره پیشینه بازار قزوین میگوید: پیشینه بازار قزوین حداقل مربوط به دوره اسلامی است، ولی اینکه از ابتدا کجا و یا چگونه بوده است مشخص نیست اصولا بازارهای اولیه خیلی بازارهای جامعی نبودند و شهرها نیز براساس قرائن وسعتی نداشتند. بازارها در گذشته خیلی در چرخه اقتصادی وارد نشده و فقط مایحتاج خود شهر را تامین میکردند.
براساس قرائن محل قرارگیری بازار اولیه قزوین در اطراف مسجد جامع فعلی شهر بوده که قدیمیترین بخش آن مربوط به دوره سلجوقی است و پیشینه قدیمیتری نیز داشته است. در نظام شهرهای اسلامی معمولا بازار و مسجد جامع شهر در کنار هم قرار میگیرند؛ به لحاظ منطقی نیز پذیرفتهتر است چرا که کارکردهای هماهنگ دارند و این موضوع بعد اجتماعی شهر را بسیار تقویت میکند.
وی میافزاید: شهر قزوین از دوره سلجوقی اهمیت زیادی پیدا میکند چرا که به لحاظ وسعت، و اهمیت سیاسی در برابر پایگاه اسماعیله شاهد تغییرات مهمی است. با توجه به ارتقای شهر در این دوره میتوان ادعا کرد که بازار قزوین بزرگ و مهم بوده است. چرا که بازار و شهر یک ارتباط دوسویه دارند و در امر اقتصاد پشتیبان هم هستند.
تجارت با روسیه، افزایش سراها در بازار
این پژوهشگر حوزه تاریخ معماری در پاسخ به این سوال که در چه دورهای سراها در بازار قزوین شکل گرفته است، عنوان میکند: در دوره قاجاریه، ایران رابطه تجاری گستردهای با روسیه و کشورهای اروپایی برقرار میکند؛ در این میان، قزوین به دلیل اینکه بر مسیر پایتخت به روسیه قرار داشته، بازار این شهر رونق زیادی میگیرد. تجار بزرگی در قزوین ساکن میشوند و به دلیل نیاز به فضاهای تجاری در این دوره؛ سراهای زیادی ساخته میشود و بازار در این دوره گسترش مییابد.
پرهیزکاری اضافه میکند: ویژگی بازار قزوین در این است که اختلاط راستهها و کاروانسراها را نمیبینم. راستهها در غرب بازار به صورت شبکه منظم قرار دارند و کاروانسراها در شرق واقع شدهاند. در بازار قزوین قبلا راستههایی به نام راسته شانه تراشها و سمساره بازار وجود داشته که الان کسی این راستهها را نمیشناسد و حتی نمیدانیم مکانش کجا بوده است. همچنین برخی اسامی نیز مثل راسته مقابل در سرای رضوی را کسی نمیداند و همه به نام ذکر شده میشناسند. وی همچنین بر ضرورت حفظ هویت بازار تاکید کرده و تصریح میکند: اگر بخواهیم هویت بازار حفظ شود باید با دقت تاریخ بازار و راستههای آن مطالعه و ثبت و ضبط شود و نامها به همان اسامی قبل باقی بمانند چون نامها بخشی از هویت آن راسته است و ما از آن طریق به اطلاعات ارزشمندی پی میبریم؛ مثلا بازار پیفروشها که امروز همگی به لباس فروشی تبدیل شده است، اما یک دستفروش هنوز وجود دارد و پیفروشی میکند، این فرد آخرین بازمانده پیفروشهاست. اگر اسم این راسته را به نام پیفروشها نمیدانستیم هیچگاه نمیتوانستیم پی ببریم که این فردی که پیفروشی میکند چه نسبتی با راسته دارد. هم نام و هم این شخص جزء هویت این راسته هستند.
آنچه آمد بخشی از مقدمه سید محمد بهشتی است بر کتاب «بازار قزوین» تالیف مهرزاد پرهیزکاری که در این روزها به زیور طبع آراسته شده و در دسترس علاقهمندان به کتاب و تاریخ قرار گرفته است. از این پژوهشگر حوزه تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تاکنون آثار متعددی در حوزه تاریخ قزوین منتشر شده است.
بازار و مسجد؛ تقویت بُعد اجتماعی شهر
مهرزاد پرهیزکاری در باره پیشینه بازار قزوین میگوید: پیشینه بازار قزوین حداقل مربوط به دوره اسلامی است، ولی اینکه از ابتدا کجا و یا چگونه بوده است مشخص نیست اصولا بازارهای اولیه خیلی بازارهای جامعی نبودند و شهرها نیز براساس قرائن وسعتی نداشتند. بازارها در گذشته خیلی در چرخه اقتصادی وارد نشده و فقط مایحتاج خود شهر را تامین میکردند.
براساس قرائن محل قرارگیری بازار اولیه قزوین در اطراف مسجد جامع فعلی شهر بوده که قدیمیترین بخش آن مربوط به دوره سلجوقی است و پیشینه قدیمیتری نیز داشته است. در نظام شهرهای اسلامی معمولا بازار و مسجد جامع شهر در کنار هم قرار میگیرند؛ به لحاظ منطقی نیز پذیرفتهتر است چرا که کارکردهای هماهنگ دارند و این موضوع بعد اجتماعی شهر را بسیار تقویت میکند.
وی میافزاید: شهر قزوین از دوره سلجوقی اهمیت زیادی پیدا میکند چرا که به لحاظ وسعت، و اهمیت سیاسی در برابر پایگاه اسماعیله شاهد تغییرات مهمی است. با توجه به ارتقای شهر در این دوره میتوان ادعا کرد که بازار قزوین بزرگ و مهم بوده است. چرا که بازار و شهر یک ارتباط دوسویه دارند و در امر اقتصاد پشتیبان هم هستند.
تجارت با روسیه، افزایش سراها در بازار
این پژوهشگر حوزه تاریخ معماری در پاسخ به این سوال که در چه دورهای سراها در بازار قزوین شکل گرفته است، عنوان میکند: در دوره قاجاریه، ایران رابطه تجاری گستردهای با روسیه و کشورهای اروپایی برقرار میکند؛ در این میان، قزوین به دلیل اینکه بر مسیر پایتخت به روسیه قرار داشته، بازار این شهر رونق زیادی میگیرد. تجار بزرگی در قزوین ساکن میشوند و به دلیل نیاز به فضاهای تجاری در این دوره؛ سراهای زیادی ساخته میشود و بازار در این دوره گسترش مییابد.
پرهیزکاری اضافه میکند: ویژگی بازار قزوین در این است که اختلاط راستهها و کاروانسراها را نمیبینم. راستهها در غرب بازار به صورت شبکه منظم قرار دارند و کاروانسراها در شرق واقع شدهاند. در بازار قزوین قبلا راستههایی به نام راسته شانه تراشها و سمساره بازار وجود داشته که الان کسی این راستهها را نمیشناسد و حتی نمیدانیم مکانش کجا بوده است. همچنین برخی اسامی نیز مثل راسته مقابل در سرای رضوی را کسی نمیداند و همه به نام ذکر شده میشناسند. وی همچنین بر ضرورت حفظ هویت بازار تاکید کرده و تصریح میکند: اگر بخواهیم هویت بازار حفظ شود باید با دقت تاریخ بازار و راستههای آن مطالعه و ثبت و ضبط شود و نامها به همان اسامی قبل باقی بمانند چون نامها بخشی از هویت آن راسته است و ما از آن طریق به اطلاعات ارزشمندی پی میبریم؛ مثلا بازار پیفروشها که امروز همگی به لباس فروشی تبدیل شده است، اما یک دستفروش هنوز وجود دارد و پیفروشی میکند، این فرد آخرین بازمانده پیفروشهاست. اگر اسم این راسته را به نام پیفروشها نمیدانستیم هیچگاه نمیتوانستیم پی ببریم که این فردی که پیفروشی میکند چه نسبتی با راسته دارد. هم نام و هم این شخص جزء هویت این راسته هستند.
امید مهدوی