محمد قاسمی در عین حال تاکید کرد: «همچنین سال گذشته از ۱۲پرونده قتل، نه مورد مصالحه انجام شد و امسال نیز از چهار پرونده، سه پرونده به مصالحه انجامیده است.»
پدر زن، قربانی عصبانیت داماد
در نخستین جنایت، فردی در اقدامی جنونآمیز، با هدف قراردادن پدر زن و همسر خود به وسیله سلاح شکاری، جنایتی هولناک را در قزوین رقم زد و سپس خود را تسلیم پلیس کرد. پرونده این جنایت هنگامی گشوده شد که ساعت ۹:۱۰دقیقه صبح ۲۹شهریور ماه امسال، صدای تیراندازی در شهرک عارف قزوین اهالی این شهرک را سراسیمه به خیابان کشاند. اهالی در محل حادثه با پیکر خونین یک مرد میانسال و زن جوانی روبرو شدند که هدف گلوله قرار گرفته و مجروح شده بودند.
ماموران پلیس که در پی تماس شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی۱۱۰ از این حادثه باخبر شده بودند، دقایقی بعد خود را به این شهرک رساندند، اما پیش از حضور آنان، ضارب مسلح از صحنه گریخته بود و امدادگران اورژانس نیز مصدومان که پدری ۵۸ساله و دختر ۳۲ساله او بود را برای مداوا به بیمارستان شهیدرجایی منتقل کرده بودند.
در حالی که تحقیقات پلیس برای پی بردن به چگونگی وقوع این جنایت تازه کلید خورده بود؛ خبر رسید که مرد مصدوم به علت عمق جراحات وارده و شدت خونریزی، تاب مقاومت نیاورد و تسلیم مرگ شده است.
براساس بررسی پلیس عامل جنایت داماد این خانواده بوده که علاوه بر همسر، پدر زن خود را نیز هدف شلیک گلوله به وسیله سلاح شکاری قرار داده و باعث قتل پدر زن و مجروح شدن همسر خود شده است. در همین حال، قاتل یک ساعت پس از ارتکاب این جنایت، خود را به یکی از کلانتریهای قزوین معرفی کرده و به شلیک مرگبار منجر به قتل پدر همسرش اعتراف کرد.
«یوسف رحمانی»- مقتول- از فرهنگیان بازنشسته تاکستانی ساکن شهرک عارف قزوین بود و گفته میشود انگیزه قاتل از ارتکاب این جنایت تکان دهنده مسایل و اختلافات خانوادگی بوده است.
درگیری دو موتورسوار رنگ خون گرفت
در همین حال، در جنایتی دیگر در قزوین که شامگاه ۲۹شهریور روی داد، چند جوان موتورسوار در چهارراه ولیعصر با یکدیگر درگیر شدند که در پی آن یکی از آنان با ضربات مهلک چاقو به قتل رسید. در این درگیری که بین سرنشینان دو موتورسیکلت رخ داد، دو نفر از افراد درگیر بر اثر ضربات چاقو مجروح شدند که پس از انتقال به بیمارستان شهیدرجایی، پسر ۲۰سالهای به علت شدت جراحت وارده جان خود را از دست داد و پسر دیگری که به شدت مجروح شده، هماکنون در بیمارستان تحت درمان قرار دارد. با پیگیری پلیس، یکی از افراد مظنون به دخالت در این درگیری خونین، ظرف کمتر از چهار ساعت دستگیر شد و در جریان بازجویی، متهم به قتل را معرفی کرد. تحقیق و بازجویی از متهم اصلی که براساس اعتراف فرد مظنون ردیابی و دستگیر شده است، ادامه دارد.
سناریوی مردی که زنش را کُشت!
سومین جنایت، گرچه مربوط به اوایل شهریور ماه امسال است، اما راز وقوع آن، با تلاش کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان، در نخستین روزهای مهر برملا شد.
در این جنایت، مردی در پی اختلاف شدید با همسرش در اقدامی هولناک او را به قتل رساند و جسدش را در باغ پدری دفن کرد.
رسیدگی به این پرونده همزمان با اعلام گزارش مفقودی زنی جوان در دستور کار کارآگاهان جنایی قرار گرفت. شوهر این زن با مراجعه به کلانتری اعلام کرد که همسرش برای کاری از خانه خارج شده، اما پس از گذشت چند ساعت و عدم پاسخگویی به تماسهای تلفنی مکرر به وی، مراجعه نکرده است.
کارآگاهان در تحقیقات اولیه به بررسی تماسها و پیامکهای زن گمشده پرداختند و در ادامه دوربینهای مدار بستهی اطراف خانه مسکونی شاکی را مورد بررسی قرار دادند. تحقیقات پلیس با کشف سرنخهای جدید نشان میداد که این فرد در حال پنهان کردن راز مفقود شدن همسرش است، در نتیجه شاکی بار دیگر به پلیس آگاهی فراخوانده و مورد بازجویی قرار گرفت. مهندس جوان گرچه در ابتدا تلاش کرد خود را از ماجرای گم شدن همسرش بی اطلاع نشان دهد، اما در ادامه دچار تناقض گویی شد و لب به اعتراف گشود.
وی در اعترافات تکان دهنده خود گفت: «من و همسرم مدتی بود با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودیم و مدام با هم بحث و مشاجره داشتیم. تا اینکه من به رفتارهای او مشکوک شدم. روز حادثه وقتی دوباره حرفمان شد و مشاجره بین ما بالا گرفت، به او حملهور شدم و پس از بستن دست و پایش او در صندوق عقب ماشین قرار داده و به سمت باغ پدرم حرکت کردم. در آنجا او را در حالی که به شدت وحشت کرده و التماس میکرد با استفاده از سیم مفتولی خفه کردم و برای اینکه جسدش شناسایی نشود پودری را روی پیکر بی جانش ریختم و جسد را دفن کردم.» کارآگاهان براساس اعترافات تکان دهنده متهم به قتل جسد زن جوان را در باغ پدری وی کشف کردند.
شلیک مرگبار پسر عمه در تاکستان
و اما جنایت چهارم که گویای خشم ناگهانی دیگری در وقوع یک قتل بود در تاکستان رخ داد. عقربهها، ساعت۱۵ را نشان میداد که اختلاف دو برادر در اداره مزرعه پدری به درگیری بین آنان کشیده شد و برادر کوچکتر به داخل ساختمان رفته و اسلحه به دست برای تهدید برادر باز میگردد. مهدی، پسردایی این دو، برای خاتمه بخشیدن به درگیری آنان دخالت میکند، اما میانجیگری او راه به جایی نمی برد و خشم «شهریار» که میکوشد آن را با کوبیدن قنداق تفنگ به دیوار مهار کند، به شلیک ناگهانی سلاح منجر شده و مهدی را نقش بر زمین میسازد.
تلاش اطرافیان برای نجات جان مهدی که از ناحیه سر و صورت به شدت مجروح شده بود برای انتقال به موقع به بیمارستان نتیجهای در پی ندارد و او پیش از آنکه به بیمارستان شفا برسد، نفسهایش به شماره افتاده و تسلیم مرگ میشود. متهم به قتل، که در پی این رخداد با موتورسیکلت از صحنه جنایت گریخته بود، پس از خاکسپاری مقتول خود را به پاسگاه پلیس معرفی کرد و هم اکنون تحت بازجویی و تحقیق قرار دارد.
پدر زن، قربانی عصبانیت داماد
در نخستین جنایت، فردی در اقدامی جنونآمیز، با هدف قراردادن پدر زن و همسر خود به وسیله سلاح شکاری، جنایتی هولناک را در قزوین رقم زد و سپس خود را تسلیم پلیس کرد. پرونده این جنایت هنگامی گشوده شد که ساعت ۹:۱۰دقیقه صبح ۲۹شهریور ماه امسال، صدای تیراندازی در شهرک عارف قزوین اهالی این شهرک را سراسیمه به خیابان کشاند. اهالی در محل حادثه با پیکر خونین یک مرد میانسال و زن جوانی روبرو شدند که هدف گلوله قرار گرفته و مجروح شده بودند.
ماموران پلیس که در پی تماس شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی۱۱۰ از این حادثه باخبر شده بودند، دقایقی بعد خود را به این شهرک رساندند، اما پیش از حضور آنان، ضارب مسلح از صحنه گریخته بود و امدادگران اورژانس نیز مصدومان که پدری ۵۸ساله و دختر ۳۲ساله او بود را برای مداوا به بیمارستان شهیدرجایی منتقل کرده بودند.
در حالی که تحقیقات پلیس برای پی بردن به چگونگی وقوع این جنایت تازه کلید خورده بود؛ خبر رسید که مرد مصدوم به علت عمق جراحات وارده و شدت خونریزی، تاب مقاومت نیاورد و تسلیم مرگ شده است.
براساس بررسی پلیس عامل جنایت داماد این خانواده بوده که علاوه بر همسر، پدر زن خود را نیز هدف شلیک گلوله به وسیله سلاح شکاری قرار داده و باعث قتل پدر زن و مجروح شدن همسر خود شده است. در همین حال، قاتل یک ساعت پس از ارتکاب این جنایت، خود را به یکی از کلانتریهای قزوین معرفی کرده و به شلیک مرگبار منجر به قتل پدر همسرش اعتراف کرد.
«یوسف رحمانی»- مقتول- از فرهنگیان بازنشسته تاکستانی ساکن شهرک عارف قزوین بود و گفته میشود انگیزه قاتل از ارتکاب این جنایت تکان دهنده مسایل و اختلافات خانوادگی بوده است.
درگیری دو موتورسوار رنگ خون گرفت
در همین حال، در جنایتی دیگر در قزوین که شامگاه ۲۹شهریور روی داد، چند جوان موتورسوار در چهارراه ولیعصر با یکدیگر درگیر شدند که در پی آن یکی از آنان با ضربات مهلک چاقو به قتل رسید. در این درگیری که بین سرنشینان دو موتورسیکلت رخ داد، دو نفر از افراد درگیر بر اثر ضربات چاقو مجروح شدند که پس از انتقال به بیمارستان شهیدرجایی، پسر ۲۰سالهای به علت شدت جراحت وارده جان خود را از دست داد و پسر دیگری که به شدت مجروح شده، هماکنون در بیمارستان تحت درمان قرار دارد. با پیگیری پلیس، یکی از افراد مظنون به دخالت در این درگیری خونین، ظرف کمتر از چهار ساعت دستگیر شد و در جریان بازجویی، متهم به قتل را معرفی کرد. تحقیق و بازجویی از متهم اصلی که براساس اعتراف فرد مظنون ردیابی و دستگیر شده است، ادامه دارد.
سناریوی مردی که زنش را کُشت!
سومین جنایت، گرچه مربوط به اوایل شهریور ماه امسال است، اما راز وقوع آن، با تلاش کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان، در نخستین روزهای مهر برملا شد.
در این جنایت، مردی در پی اختلاف شدید با همسرش در اقدامی هولناک او را به قتل رساند و جسدش را در باغ پدری دفن کرد.
رسیدگی به این پرونده همزمان با اعلام گزارش مفقودی زنی جوان در دستور کار کارآگاهان جنایی قرار گرفت. شوهر این زن با مراجعه به کلانتری اعلام کرد که همسرش برای کاری از خانه خارج شده، اما پس از گذشت چند ساعت و عدم پاسخگویی به تماسهای تلفنی مکرر به وی، مراجعه نکرده است.
کارآگاهان در تحقیقات اولیه به بررسی تماسها و پیامکهای زن گمشده پرداختند و در ادامه دوربینهای مدار بستهی اطراف خانه مسکونی شاکی را مورد بررسی قرار دادند. تحقیقات پلیس با کشف سرنخهای جدید نشان میداد که این فرد در حال پنهان کردن راز مفقود شدن همسرش است، در نتیجه شاکی بار دیگر به پلیس آگاهی فراخوانده و مورد بازجویی قرار گرفت. مهندس جوان گرچه در ابتدا تلاش کرد خود را از ماجرای گم شدن همسرش بی اطلاع نشان دهد، اما در ادامه دچار تناقض گویی شد و لب به اعتراف گشود.
وی در اعترافات تکان دهنده خود گفت: «من و همسرم مدتی بود با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودیم و مدام با هم بحث و مشاجره داشتیم. تا اینکه من به رفتارهای او مشکوک شدم. روز حادثه وقتی دوباره حرفمان شد و مشاجره بین ما بالا گرفت، به او حملهور شدم و پس از بستن دست و پایش او در صندوق عقب ماشین قرار داده و به سمت باغ پدرم حرکت کردم. در آنجا او را در حالی که به شدت وحشت کرده و التماس میکرد با استفاده از سیم مفتولی خفه کردم و برای اینکه جسدش شناسایی نشود پودری را روی پیکر بی جانش ریختم و جسد را دفن کردم.» کارآگاهان براساس اعترافات تکان دهنده متهم به قتل جسد زن جوان را در باغ پدری وی کشف کردند.
شلیک مرگبار پسر عمه در تاکستان
و اما جنایت چهارم که گویای خشم ناگهانی دیگری در وقوع یک قتل بود در تاکستان رخ داد. عقربهها، ساعت۱۵ را نشان میداد که اختلاف دو برادر در اداره مزرعه پدری به درگیری بین آنان کشیده شد و برادر کوچکتر به داخل ساختمان رفته و اسلحه به دست برای تهدید برادر باز میگردد. مهدی، پسردایی این دو، برای خاتمه بخشیدن به درگیری آنان دخالت میکند، اما میانجیگری او راه به جایی نمی برد و خشم «شهریار» که میکوشد آن را با کوبیدن قنداق تفنگ به دیوار مهار کند، به شلیک ناگهانی سلاح منجر شده و مهدی را نقش بر زمین میسازد.
تلاش اطرافیان برای نجات جان مهدی که از ناحیه سر و صورت به شدت مجروح شده بود برای انتقال به موقع به بیمارستان نتیجهای در پی ندارد و او پیش از آنکه به بیمارستان شفا برسد، نفسهایش به شماره افتاده و تسلیم مرگ میشود. متهم به قتل، که در پی این رخداد با موتورسیکلت از صحنه جنایت گریخته بود، پس از خاکسپاری مقتول خود را به پاسگاه پلیس معرفی کرد و هم اکنون تحت بازجویی و تحقیق قرار دارد.