تکایا و حسینیهها، تجلی آیینهای عزادارای
از این دوره بهبعد، تکایا و حسینیهها به مراکز اصلی ظهور و بروز آیینهای عزادارای حسینی بهویژه در ایام محرم و صفر تبدیل شدند. در سرشماری سال۱۲۹۸ ه ق قزوین در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نام ۹تکیه در سطح شهر ثبت شده که عبارتند از: «تکیه حاج میرزا فصیح مرحوم، تکیه مرحوم آقا حسن نایب در گذر سنگه کوبه محله سوقالاغنام (گوسفند میدان)، تکیه حاج اسماعیل در محله پنبه ریسه، تکیه مرحوم میرزا احمدخان در محله درب ری، تکیههای چاووشها و تنورسازان در محله تنورسازان، تکیههای طاق بهلول و میرزا غلاق در محله خیابان و بالاخره تکیهای در محله دباغان.»
قهرمان میرزا عینالسلطنه در خاطرات روزانه خود مربوط به ۲۶ذیحجه۱۳۰۶ه ق. به احداث تکیه جدیدی در قزوین توسط باقرخان سعدالسلطنه حاکم این شهر اشاره دارد و مینویسد: «… عصر به باغ وکیلالرعایا رفتیم. ده روز است که سعدالسلطنه یک تکیه میسازد. شبوروز بنا و عمله کار میکرد. دیروز تمام شد. چادری از طهران آورده، میگویند هشت خروار وزن آن است. هفت دیرک دارد. هشتصد تومان تمام کرده و حکم کرده معتبرین قزوین طاقنما ببندند.»
به نوشته محمدعلی گلریز، مؤلف «مینودر»، از تکیههایی که بدانها اشاره شد در سال۱۳۳۷ خورشیدی فقط تکیههای محمدخان بیگ، میرزا غلاغ و طاق بهلول به جای بوده که هیچیک مورداستفاده اصلی قرار نمیگرفتهاند و بقیه تکیهها ویران شده و به ملک خصوصی تبدیل شده بودند.
پرویز ورجاوند، مؤلف «سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین» معتقد است: «تا زمان مشروطیت تکیههای مزبور در ماههای محرم و صفر و برخی در ماه مبارک رمضان آئینبندی میشدند و مراسم روضه و تعزیه در آنها برپا میگردید و دستههای عزاداران سینهزن، زنجیرزن و قمهزن، با علم و کُتل و طبل و شیپور در آنها حضور یافته به عزادارای میپرداختند و ازسوی برپاکنندگان و خرجدهندگان تکیه، پذیرایی میشدند. در برخی از این تکیهها چون حسن نایب مراسم تعزیه مفصل برپا میگردید و اطاقهایی برای نگهداری لباسها و وسایل تعزیه وجود داشت.»
از عهد صفوی به بعد که نمایش تعزیه، جزیی جداییناپذیر از عزای حسینی گردید، اهتمام حاکمان قاجاری به این مهم به ویژه در دوره حاکمیت پنجاه ساله ناصرالدین شاه نیز کماکان ادامه داشت. اختصاص مبالغ معتنابهی برای برپایی تکیه به منظور اجرای مراسم تعزیه در ایام محرم توسط پیشکار حاکم قزوین خود نشان از این اهتمام خاص در دارالسلطنه قزوین دارد.
روزنامه «وقایع اتفاقیه» در دوره ناصری در این باره نوشته است: «چون هر ساله در ایام عاشورا در دیوانخانه نادری، تکیه دولتی مخصوصا از جانب اعلیحضرت شاهنشاهی بسته میگردد و مخارج آن از دیوان اعلی داده میشود و دراین سال مقرب الخاقان حاجی حسینعلی خان [پیشکار حاکم قزوین] محض مزید دعاگویی به جهت ذات اقدس همایون، علاوه بر هشتاد تومان که از دیوان اعلی منظور میشود هفتاد تومان هم از خود داده و بهتر از سالیانی دیگر، تکیه بسیار خوب با کمال آراستگی و زینت بسته شده، مراسم تعزیهداری را به عمل آورده، فقرا و ضعفا و عموم مردم را هر روز و هر شب مخارج داده و مردم از این مرحله زیاده دعاگویی وجود فایض الجود اقدس همایون بودهاند.»
از دوره قاجاریه، با وقف و ایجاد حسینیهها، فضاهای جدیدی برای عزاداری بر مصائب خاندان پیامبر در واقعه کربلا پدیدار شد. سیدجمال، امینیها، خیابانی، دیوانخانه سیدجوادی، رضوی و سید ابوتراب ازجمله این حسینیهها به شمار میرفتند که همچنان موقعیت گذشته خود را حفظ کرده و عَلَم عزای حسینی را افراشته نگاه داشتهاند.
«بیتالحسین» آسید جمال رضوی
در میان حسینیههایی که از دوره قاجاریه در قزوین وجود داشت و اکنون نیز هستند، حسینیه آقا سیدجمال یا آنگونه که در بیان قزوینیان گفته میشود: «آسید جمال»، محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد؛ حسینیه دویست سالهای که در دوره افشاریه، محل سکونت و مَدرس آیتا.. سیدجعفر رضوی عاملی، جد اعلای آقا سیدجمال رضوی قزوینی بود و کانونی برای سوگواری بر مصائب خاندان پیامبر(ص) در واقعه خونبار کربلا.
سیدجعفر رضوی عاملی قزوینی از علمای صاحبنام جبل عامل لبنان بود که پساز سالها هجرت به آن دیار، به دعوت نادرشاه به موطن خود قزوین بازگشت. وی در مجمع بزرگ دشت مغان حضوری چشمگیر داشت و ازجمله علمای برجستهای بود که بر پادشاهی نادرشاه مهر تایید گذاشت و ازسوی شاه، لقب «صدرالصدور» گرفت.
خانه او در محله «دباغان» قزوین که به تربیت عالمان دینی و اشاعه فرهنگ اسلامی میپرداخت و همهساله مراسم سوگواری سالار شهیدان در آن برگزار میشد. در میان مردم به بیتالحسین شهرت داشت. این خانه محقر که محیط بسیار کوچکی به مساحت ۴۰متر مربع داشت، پساز ارتحال این عالم ربانی، به حسینیه تبدیل شد و بعدها در دوره آیتا… سیدجمالالدین رضوی قزوینی، محوطه آن گسترش یافت و با برپاکردن خیمه و نصب کتیبههایی مزین به اشعار محتشم کاشانی، رنگ و بوی حسینی دیگری به خود گرفت.
حضور پرشوروشعور عزاداران در ایام محرم و صفر بهویژه دهه اول محرم در این حسینیه آنگونه بود که محل حسینیه و خیمههایی که در محرم برپا میگردید نیز کفاف جمعیت را نمیداد و اینگونه بود که منبر در میانهی حیاط حسینیه قرار گرفت تا حاضران بهتر بتوانند از وعظ و روضه وعاظ و اهل منبر سود جویند.
نزدیک به دو قرن است آنان که حاجتی دارند و با عشق به اباعبدا…الحسین علیهالسلام پای در حسینیه آسدجمال میگذارند، بهنیت تبرک، چند حبه قند را از این حسینیه با خود میبرند و درصورت برآوردهشدن نیاز و حاجت خود، در نوبتی دیگر، چای، شیر، قند یا لوازم پذیرایی همچون استکان و سینی و سماور به حسینیه هدیه میدهند، و گاه یک استکان بهنیت تبرک میبرند و با عملیشدن نذرشان، شش استکان باز میگردانند و نیز فراوان هستند حاجتمندانی که بهنیت گشودهشدن گره از مشکلات زندگی و دنیایشان، با نذر غذا، آن را بین عزاداران حسینیه توزیع میکنند.
راز این شور که در میان عزاداران حسینی در حسینیه آقا سیدجمال دیده میشود را باید در خلوص نیت و صفای باطن و نفس حق واقفان این حسینیه بهویژه عارف وارسته، سیدجمالالدین رضوی قزوینی جستجو کرد؛ روحانی جلیلالقدری که همواره پناه مردمان نیازمند و مظلوم بود و آنی از نشر معارف دینی و تبلیغ احکام اسلامی و اجرای حدود الهی غافل نشد. مردمی که در ارتحال او در سال۱۳۳۶ ه ق. با تعطیلی دکانها و نصب بیرقهای عزا بر سر مغازهها و خانههایشان، با چشمانی گریان یکپارچه به تشییع پیکرش شتافتند و امروز، در حسینیهای که به نامش شهره عالم و آدم شده، حاجات خود را از آقا و مولایش، حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میطلبند.
از این دوره بهبعد، تکایا و حسینیهها به مراکز اصلی ظهور و بروز آیینهای عزادارای حسینی بهویژه در ایام محرم و صفر تبدیل شدند. در سرشماری سال۱۲۹۸ ه ق قزوین در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نام ۹تکیه در سطح شهر ثبت شده که عبارتند از: «تکیه حاج میرزا فصیح مرحوم، تکیه مرحوم آقا حسن نایب در گذر سنگه کوبه محله سوقالاغنام (گوسفند میدان)، تکیه حاج اسماعیل در محله پنبه ریسه، تکیه مرحوم میرزا احمدخان در محله درب ری، تکیههای چاووشها و تنورسازان در محله تنورسازان، تکیههای طاق بهلول و میرزا غلاق در محله خیابان و بالاخره تکیهای در محله دباغان.»
قهرمان میرزا عینالسلطنه در خاطرات روزانه خود مربوط به ۲۶ذیحجه۱۳۰۶ه ق. به احداث تکیه جدیدی در قزوین توسط باقرخان سعدالسلطنه حاکم این شهر اشاره دارد و مینویسد: «… عصر به باغ وکیلالرعایا رفتیم. ده روز است که سعدالسلطنه یک تکیه میسازد. شبوروز بنا و عمله کار میکرد. دیروز تمام شد. چادری از طهران آورده، میگویند هشت خروار وزن آن است. هفت دیرک دارد. هشتصد تومان تمام کرده و حکم کرده معتبرین قزوین طاقنما ببندند.»
به نوشته محمدعلی گلریز، مؤلف «مینودر»، از تکیههایی که بدانها اشاره شد در سال۱۳۳۷ خورشیدی فقط تکیههای محمدخان بیگ، میرزا غلاغ و طاق بهلول به جای بوده که هیچیک مورداستفاده اصلی قرار نمیگرفتهاند و بقیه تکیهها ویران شده و به ملک خصوصی تبدیل شده بودند.
پرویز ورجاوند، مؤلف «سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین» معتقد است: «تا زمان مشروطیت تکیههای مزبور در ماههای محرم و صفر و برخی در ماه مبارک رمضان آئینبندی میشدند و مراسم روضه و تعزیه در آنها برپا میگردید و دستههای عزاداران سینهزن، زنجیرزن و قمهزن، با علم و کُتل و طبل و شیپور در آنها حضور یافته به عزادارای میپرداختند و ازسوی برپاکنندگان و خرجدهندگان تکیه، پذیرایی میشدند. در برخی از این تکیهها چون حسن نایب مراسم تعزیه مفصل برپا میگردید و اطاقهایی برای نگهداری لباسها و وسایل تعزیه وجود داشت.»
از عهد صفوی به بعد که نمایش تعزیه، جزیی جداییناپذیر از عزای حسینی گردید، اهتمام حاکمان قاجاری به این مهم به ویژه در دوره حاکمیت پنجاه ساله ناصرالدین شاه نیز کماکان ادامه داشت. اختصاص مبالغ معتنابهی برای برپایی تکیه به منظور اجرای مراسم تعزیه در ایام محرم توسط پیشکار حاکم قزوین خود نشان از این اهتمام خاص در دارالسلطنه قزوین دارد.
روزنامه «وقایع اتفاقیه» در دوره ناصری در این باره نوشته است: «چون هر ساله در ایام عاشورا در دیوانخانه نادری، تکیه دولتی مخصوصا از جانب اعلیحضرت شاهنشاهی بسته میگردد و مخارج آن از دیوان اعلی داده میشود و دراین سال مقرب الخاقان حاجی حسینعلی خان [پیشکار حاکم قزوین] محض مزید دعاگویی به جهت ذات اقدس همایون، علاوه بر هشتاد تومان که از دیوان اعلی منظور میشود هفتاد تومان هم از خود داده و بهتر از سالیانی دیگر، تکیه بسیار خوب با کمال آراستگی و زینت بسته شده، مراسم تعزیهداری را به عمل آورده، فقرا و ضعفا و عموم مردم را هر روز و هر شب مخارج داده و مردم از این مرحله زیاده دعاگویی وجود فایض الجود اقدس همایون بودهاند.»
از دوره قاجاریه، با وقف و ایجاد حسینیهها، فضاهای جدیدی برای عزاداری بر مصائب خاندان پیامبر در واقعه کربلا پدیدار شد. سیدجمال، امینیها، خیابانی، دیوانخانه سیدجوادی، رضوی و سید ابوتراب ازجمله این حسینیهها به شمار میرفتند که همچنان موقعیت گذشته خود را حفظ کرده و عَلَم عزای حسینی را افراشته نگاه داشتهاند.
«بیتالحسین» آسید جمال رضوی
در میان حسینیههایی که از دوره قاجاریه در قزوین وجود داشت و اکنون نیز هستند، حسینیه آقا سیدجمال یا آنگونه که در بیان قزوینیان گفته میشود: «آسید جمال»، محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد؛ حسینیه دویست سالهای که در دوره افشاریه، محل سکونت و مَدرس آیتا.. سیدجعفر رضوی عاملی، جد اعلای آقا سیدجمال رضوی قزوینی بود و کانونی برای سوگواری بر مصائب خاندان پیامبر(ص) در واقعه خونبار کربلا.
سیدجعفر رضوی عاملی قزوینی از علمای صاحبنام جبل عامل لبنان بود که پساز سالها هجرت به آن دیار، به دعوت نادرشاه به موطن خود قزوین بازگشت. وی در مجمع بزرگ دشت مغان حضوری چشمگیر داشت و ازجمله علمای برجستهای بود که بر پادشاهی نادرشاه مهر تایید گذاشت و ازسوی شاه، لقب «صدرالصدور» گرفت.
خانه او در محله «دباغان» قزوین که به تربیت عالمان دینی و اشاعه فرهنگ اسلامی میپرداخت و همهساله مراسم سوگواری سالار شهیدان در آن برگزار میشد. در میان مردم به بیتالحسین شهرت داشت. این خانه محقر که محیط بسیار کوچکی به مساحت ۴۰متر مربع داشت، پساز ارتحال این عالم ربانی، به حسینیه تبدیل شد و بعدها در دوره آیتا… سیدجمالالدین رضوی قزوینی، محوطه آن گسترش یافت و با برپاکردن خیمه و نصب کتیبههایی مزین به اشعار محتشم کاشانی، رنگ و بوی حسینی دیگری به خود گرفت.
حضور پرشوروشعور عزاداران در ایام محرم و صفر بهویژه دهه اول محرم در این حسینیه آنگونه بود که محل حسینیه و خیمههایی که در محرم برپا میگردید نیز کفاف جمعیت را نمیداد و اینگونه بود که منبر در میانهی حیاط حسینیه قرار گرفت تا حاضران بهتر بتوانند از وعظ و روضه وعاظ و اهل منبر سود جویند.
نزدیک به دو قرن است آنان که حاجتی دارند و با عشق به اباعبدا…الحسین علیهالسلام پای در حسینیه آسدجمال میگذارند، بهنیت تبرک، چند حبه قند را از این حسینیه با خود میبرند و درصورت برآوردهشدن نیاز و حاجت خود، در نوبتی دیگر، چای، شیر، قند یا لوازم پذیرایی همچون استکان و سینی و سماور به حسینیه هدیه میدهند، و گاه یک استکان بهنیت تبرک میبرند و با عملیشدن نذرشان، شش استکان باز میگردانند و نیز فراوان هستند حاجتمندانی که بهنیت گشودهشدن گره از مشکلات زندگی و دنیایشان، با نذر غذا، آن را بین عزاداران حسینیه توزیع میکنند.
راز این شور که در میان عزاداران حسینی در حسینیه آقا سیدجمال دیده میشود را باید در خلوص نیت و صفای باطن و نفس حق واقفان این حسینیه بهویژه عارف وارسته، سیدجمالالدین رضوی قزوینی جستجو کرد؛ روحانی جلیلالقدری که همواره پناه مردمان نیازمند و مظلوم بود و آنی از نشر معارف دینی و تبلیغ احکام اسلامی و اجرای حدود الهی غافل نشد. مردمی که در ارتحال او در سال۱۳۳۶ ه ق. با تعطیلی دکانها و نصب بیرقهای عزا بر سر مغازهها و خانههایشان، با چشمانی گریان یکپارچه به تشییع پیکرش شتافتند و امروز، در حسینیهای که به نامش شهره عالم و آدم شده، حاجات خود را از آقا و مولایش، حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میطلبند.
محمدحسن سلیمانی