روند شکلگیری تیم در آن فصل که با انرژی و همدلی خاصی آغاز شده بود، در همان آغاز به دلیل عدم نگاه حرفهای به تیمداری و نداشتن تجربههای موفق به نتیجه مطلوب منجر نشد.
باشگاهی که به نام شهرداری استان نام گرفت از همان ابتدا مانند فرزند ناخواسته برای سهامداران بود و شهرداریها با فشار استانداری، در سال حدود یک میلیارد تومان در این تیم هزینه میکردند و بعد از چند فصل تیمداری و سعی و خطا امروز دیگر به آخر رسیده و زمزمههای واگذاری باشگاه به بخش خصوصی به گوش میرسد.
با این مقدمه به این سوال باید اشاره کنیم که نتیجه چند فصل خرجکرد از بیتالمال برای تیمداری در لیگ دسته دوم فوتبال کشور برای ورزش قزوین چه بوده است؟!
متاسفانه حالا که در این فصل تیم کاسپین به یک سرو شکل نیمه حرفهای در باشگاهداری و زیرساخت حداقلی رسیده، زمینه برچیده شدن و واگذاری باشگاه مهیا شده است.
در این چند سال تیمداری کاسپین، همیشه نداشتن نگاه و تفکر حرفهای در تیمداری مورد توجه رسانهها و ورزشینویسان قرار گرفته بود ولی در هرسال کارها در ابتدای فصل به صورت هیأتی پیش میرفت و با هزینه بیتالمال فقط چند فصل طلایی و فرصت مغتنم برای پیشرفت و اوج گرفتن فوتبال قزوین از دست رفت.
در ابتدای فصل فریاد دلسوزان، توصیهها و هشدارها در مورد آمادهسازی بهتر تیم بلند میشود و در آخر فصل هم مرثیههایی برای ناکامیها خوانده میشود و دوباره روز از نو و روزی از نو!
این روند تا جایی پیش رفته که دستاندرکاران ورزش، امسال به این نتیجه رسیدهاند که ادامه تیمداری کاسپین منطقی نیست.
باید بر این نکته تاکید کرد که نه روند گذشته درمورد حمایت و تیمداری؛ حرفهای و براساس منطق بوده و نه تصمیم امروز به واگذاری تیم به بخش خصوصی چندان جالب میرسد.
دلسوزان و تصمیمگیران ورزش استان در این اندک زمان باقیمانده باید با همت و تلاش و تصمیم انقلابی با حفظ امتیاز باشگاه کاسپین در استان و بهرهگیری از توان و پتانسیل بخش خصوصی روزنه تنفس فوتبال قزوین را در اتمسفر فوتبال حرفهای ایران باز نگاهدارند تا حداقل با داشتن ورزشگاه ۱۵هزار نفری و پتانسیل بالای فوتبال، در حسرت داشتن یک تیم لیگ دویی نبود. این انتظار زیادی نیست، فقط کمی بیش از چند سال اخیر هنر مدیریت و دلسوزی میخواهد تا رویای فوتبالیستهای قزوینی به کابوس بدل نشود.
باشگاهی که به نام شهرداری استان نام گرفت از همان ابتدا مانند فرزند ناخواسته برای سهامداران بود و شهرداریها با فشار استانداری، در سال حدود یک میلیارد تومان در این تیم هزینه میکردند و بعد از چند فصل تیمداری و سعی و خطا امروز دیگر به آخر رسیده و زمزمههای واگذاری باشگاه به بخش خصوصی به گوش میرسد.
با این مقدمه به این سوال باید اشاره کنیم که نتیجه چند فصل خرجکرد از بیتالمال برای تیمداری در لیگ دسته دوم فوتبال کشور برای ورزش قزوین چه بوده است؟!
متاسفانه حالا که در این فصل تیم کاسپین به یک سرو شکل نیمه حرفهای در باشگاهداری و زیرساخت حداقلی رسیده، زمینه برچیده شدن و واگذاری باشگاه مهیا شده است.
در این چند سال تیمداری کاسپین، همیشه نداشتن نگاه و تفکر حرفهای در تیمداری مورد توجه رسانهها و ورزشینویسان قرار گرفته بود ولی در هرسال کارها در ابتدای فصل به صورت هیأتی پیش میرفت و با هزینه بیتالمال فقط چند فصل طلایی و فرصت مغتنم برای پیشرفت و اوج گرفتن فوتبال قزوین از دست رفت.
در ابتدای فصل فریاد دلسوزان، توصیهها و هشدارها در مورد آمادهسازی بهتر تیم بلند میشود و در آخر فصل هم مرثیههایی برای ناکامیها خوانده میشود و دوباره روز از نو و روزی از نو!
این روند تا جایی پیش رفته که دستاندرکاران ورزش، امسال به این نتیجه رسیدهاند که ادامه تیمداری کاسپین منطقی نیست.
باید بر این نکته تاکید کرد که نه روند گذشته درمورد حمایت و تیمداری؛ حرفهای و براساس منطق بوده و نه تصمیم امروز به واگذاری تیم به بخش خصوصی چندان جالب میرسد.
دلسوزان و تصمیمگیران ورزش استان در این اندک زمان باقیمانده باید با همت و تلاش و تصمیم انقلابی با حفظ امتیاز باشگاه کاسپین در استان و بهرهگیری از توان و پتانسیل بخش خصوصی روزنه تنفس فوتبال قزوین را در اتمسفر فوتبال حرفهای ایران باز نگاهدارند تا حداقل با داشتن ورزشگاه ۱۵هزار نفری و پتانسیل بالای فوتبال، در حسرت داشتن یک تیم لیگ دویی نبود. این انتظار زیادی نیست، فقط کمی بیش از چند سال اخیر هنر مدیریت و دلسوزی میخواهد تا رویای فوتبالیستهای قزوینی به کابوس بدل نشود.
امیر رجبی