مردم یکصدا فریاد ودست میزدند و شعارهایی را باهم تکرار میکردند و تیم محبوبشان را تشویق میکردند. از دختر جوانی که کمی دورتر از من ایستاده بود و پرچم ایران را بهدست داشت، پرسیدم: چه حسی داری؟ نگاهی به من میاندازد و با خنده میگوید: «عالی… بهتر از این نمیشه» و دوباره شروع کرد و با جمعیت همراه شد؛ چهرههای شاد است و چشمان پر امیدشان برق میزند. شادیهای خیابانی دیگری ازجنسهای مختلف دیدهبودم. مثل خوشحالی مردم از انتخاب کاندیدای محبوب ریاست جمهوری یا موفقیتهای ملی و ورزشی که هر از گاه باعث آمدن مردم و بهخصوص جوانها به مکانهای عمومی و جشن و شادی میشود. اما آیا جامعه به شادیهای خیابانی هم نیاز دارد؟ آیا این نوع شادی کردنها در جامعه اختلال ایجاد میکند؟
طبق گزارش سالانه ۲۰۱۸ سازمان ملل در مورد شادی، از بین ۱۵۶ کشور به رسمیت شناخته شده دنیا، ایران رتبه ۱۰۶ را دارد و پس از کشورهای توسعهیافته اروپایی و آمریکایشمالی و حتی کشور عربستان سعودی (رتبه ۳۳) قرار دارد.
براین اساس «فروردین امروز» تلاش کرد دیدگاه چند نهاد مرتبط، از نیروی انتظامی گرفته تا معاون سیاسی-امنیتی و مدیرکل سیاسی استانداری را دربارهی شادیهای خیابانی جویا شود؛ اما در نهایت ممکن نشد.
اما کریم تفضلی، پژوهشگر اجتماعی دراین باره به فروردین امروز میگوید: به دو دلیل بعضی از شادیهای خیابانی مزاحمت جلوه میکنند: یکی اینکه چون بیشتر جمعیت جوان هستند و بهدلیل فقدان زمینههای لازم برای بروز احساسات این گروه، ممکن است اگر فرصتی بیابند بروز احساساتشان قابل کنترل نباشد و یا اینکه در نظامهای متمرکز سیاسی، بهدلیل ترس از عدم کنترل پویشهای جمعی، برخورد با تجمع کنندگان مناسب نبوده و منجر به بروز تبعاتی دیگر شود.
او ادامه میدهد: با یک نگاه به آمار جهانی میتوان اذعان کرد که ایران در بین کشورهای شاد دنیا جزو رتبههای پایین است ودرصد شادی مردم حتی از کشورهایی مثل افغانستان و سومالی هم کمتر است. این برای کشوری که بیشتر از نصف جمعیت آن را جوانان تشکیل میدهند، نگران کنندهاست.
اما شادی در حقیقت چیست که مردم ایران نمیتوانند آن را بهدست آورند؟ تفضلی دراین باره میگوید: واژه شادی، از زوایای گوناگون قابل بررسی است. به خصوص هرکدام از رشتههای علوم انسانی دارای تفسیر یا تعریف خاصی از این واژه دارند؛ اما از منظر جامعه شناسی، شادی اجتماعی، حس رضایت از زندگی با یک جمع و همراه بودن با آنان در علایق، خوشحالیها، و احساس خوشایند از یک موضوع یا پدیده اجتماعی است».
به گفته این جامعه شناس،شادی، نشاندهنده سلامت روان در انسان از بعد احساسی است؛ازاین رو بیشتر مردم سعی میکنند برای کسب شادی به لوازم و اسباب مختلف متوسل شوند. میتوان گفت هر نوع دلیل و بهانهای که به نوعی احساس رضایت از زندگی را در افراد به وجود آورد.
تفضلی معتقد است در ایران بهدلیل مشکلات فراوان، احساس رضایت از زندگی، به درصد ناچیزی در زندگی مردم تقلیل یافتهاست و بروز اتفاقات ملی گاه باعث این وحدت میشود.
او میگوید: شادی خیابانی در سایر کشورها امر غیرعادی نیست. آنها دارای جشنهای ملی و سنتی بسیاری هستند که هرساله برگزار میشود و بسیاری از مردم شرکت میکنند و به جشن و پایکوبی میپردازند؛ برای مثال جشنهای سنتی در کشور چین و ژاپن که بهصورت خیابانی برگزار میشود یا جشنهای مختلف در کشور هندوستان از جمله جشن رنگ که معروفترین آنهاست. یا هالووین در کشورهای غربی و … که دارای جاذبه گردشگری فراوانی نیز است .
البته آنطور که تفضلی میگوید در ایران نیز در گذشته از این دست حضور دسته جمعی برای برگزاری جشنهای سنتی و مذهبی وجود داشت که به مرور زمان به دست فراموشی سپرده شد و تنها معدودی از آنها در حال حاضر برگزار میشود؛ ازجمله چهارشنبه سوری و جشن سال نو که این وحدت یکجا و یک شکل را ندارد.
اما درباره اینکه شادی خیابانی تا چه حد در روحیه مردم موثر است و تاثیر دارد یا نه تفضلی چنین میگوید: متاسفانه این شادیها بهدلیل اینکه بدون برنامه و بهصورت خودجوش و ناگهانی و بیشتر اوقات غیر منتظره است نمی تواند برای یک دوره کوتاه مدت موثر باشد و اثرات آن همچون ماده مخدر گذرا و چند ساعته است؛ولی همین که خانوادهها بعد از مسابقات با هم به ابراز شادی و خوشحالی میپردازند و محلی برای بروز و تخلیه هیجان است، از جنبههای مثبت این شادیهاست، اما به هیچ وجه نمیتواند جای جشنوارههای با برنامه را در طول سال بگیرد.
از یکی از پسران جوان که در حال بوق زدن و بالا و پایین پریدن است، میپرسم: چندبار در طول عمرت اینگونه خوشحال شدهای و چنین جمعیتی را دیدهای؟ جواب میدهد:»زیاد نبوده، اگر بخواهم بگویم، همین که مردم آمدهاند و شادی میکنند، برایم جالب است. اینکه آنها هم همان حسی را دارند که من دارم خیلی زیباست»….
شاید اینکه مردم تنها برای یک اتفاق مثل برد یک تیم یا هر چیز دیگر به خیابان میریزند و شادی این چنینی میکنند، از نظر دیگران عجیب و خندهدار باشد؛ اما در واقع یک نوع زنگ خطر است برای مسئولان و گویای این واقعیت است که درجامعه حال حاضر ایران، دلایل زیادی برای شادی مردم وجود ندارد وهمچنین امکانات خاصی برای شادی جوانان و خانوادهها در نظر گرفته نشدهاست؛ مردمی که کل ایام را در حال حل کردن مشکلات متعدد زندگی شان هستند و در وقت استراحت با ناامیدی به وضعیت آینده خود نگاه میکنند؛ حتی مجالی برای شادی و خندیدن ندارند یا مجتمعها و مکانهایی که بهصورت رایگان و مناسب بتوانند در آن وقت بگذرانند و تفریح کنند و هیجان خود را بدون مزاحمت برای دیگران تخلیه کنند.
کارشناسان معتقدند وجود شادیهای خیابانی مرهمی است هرچند کوتاه مدت که مردم بر روی دردهای روح و روانشان میگذارند. پس بهتر است دولت، مکانها و تمهیداتی را بدین منظور ایجاد کند تا علاوه بر شادی و تخلیه هیجان باعث مزاحمت برای دیگر اقشار جامعه نشود.
طبق گزارش سالانه ۲۰۱۸ سازمان ملل در مورد شادی، از بین ۱۵۶ کشور به رسمیت شناخته شده دنیا، ایران رتبه ۱۰۶ را دارد و پس از کشورهای توسعهیافته اروپایی و آمریکایشمالی و حتی کشور عربستان سعودی (رتبه ۳۳) قرار دارد.
براین اساس «فروردین امروز» تلاش کرد دیدگاه چند نهاد مرتبط، از نیروی انتظامی گرفته تا معاون سیاسی-امنیتی و مدیرکل سیاسی استانداری را دربارهی شادیهای خیابانی جویا شود؛ اما در نهایت ممکن نشد.
اما کریم تفضلی، پژوهشگر اجتماعی دراین باره به فروردین امروز میگوید: به دو دلیل بعضی از شادیهای خیابانی مزاحمت جلوه میکنند: یکی اینکه چون بیشتر جمعیت جوان هستند و بهدلیل فقدان زمینههای لازم برای بروز احساسات این گروه، ممکن است اگر فرصتی بیابند بروز احساساتشان قابل کنترل نباشد و یا اینکه در نظامهای متمرکز سیاسی، بهدلیل ترس از عدم کنترل پویشهای جمعی، برخورد با تجمع کنندگان مناسب نبوده و منجر به بروز تبعاتی دیگر شود.
او ادامه میدهد: با یک نگاه به آمار جهانی میتوان اذعان کرد که ایران در بین کشورهای شاد دنیا جزو رتبههای پایین است ودرصد شادی مردم حتی از کشورهایی مثل افغانستان و سومالی هم کمتر است. این برای کشوری که بیشتر از نصف جمعیت آن را جوانان تشکیل میدهند، نگران کنندهاست.
اما شادی در حقیقت چیست که مردم ایران نمیتوانند آن را بهدست آورند؟ تفضلی دراین باره میگوید: واژه شادی، از زوایای گوناگون قابل بررسی است. به خصوص هرکدام از رشتههای علوم انسانی دارای تفسیر یا تعریف خاصی از این واژه دارند؛ اما از منظر جامعه شناسی، شادی اجتماعی، حس رضایت از زندگی با یک جمع و همراه بودن با آنان در علایق، خوشحالیها، و احساس خوشایند از یک موضوع یا پدیده اجتماعی است».
به گفته این جامعه شناس،شادی، نشاندهنده سلامت روان در انسان از بعد احساسی است؛ازاین رو بیشتر مردم سعی میکنند برای کسب شادی به لوازم و اسباب مختلف متوسل شوند. میتوان گفت هر نوع دلیل و بهانهای که به نوعی احساس رضایت از زندگی را در افراد به وجود آورد.
تفضلی معتقد است در ایران بهدلیل مشکلات فراوان، احساس رضایت از زندگی، به درصد ناچیزی در زندگی مردم تقلیل یافتهاست و بروز اتفاقات ملی گاه باعث این وحدت میشود.
او میگوید: شادی خیابانی در سایر کشورها امر غیرعادی نیست. آنها دارای جشنهای ملی و سنتی بسیاری هستند که هرساله برگزار میشود و بسیاری از مردم شرکت میکنند و به جشن و پایکوبی میپردازند؛ برای مثال جشنهای سنتی در کشور چین و ژاپن که بهصورت خیابانی برگزار میشود یا جشنهای مختلف در کشور هندوستان از جمله جشن رنگ که معروفترین آنهاست. یا هالووین در کشورهای غربی و … که دارای جاذبه گردشگری فراوانی نیز است .
البته آنطور که تفضلی میگوید در ایران نیز در گذشته از این دست حضور دسته جمعی برای برگزاری جشنهای سنتی و مذهبی وجود داشت که به مرور زمان به دست فراموشی سپرده شد و تنها معدودی از آنها در حال حاضر برگزار میشود؛ ازجمله چهارشنبه سوری و جشن سال نو که این وحدت یکجا و یک شکل را ندارد.
اما درباره اینکه شادی خیابانی تا چه حد در روحیه مردم موثر است و تاثیر دارد یا نه تفضلی چنین میگوید: متاسفانه این شادیها بهدلیل اینکه بدون برنامه و بهصورت خودجوش و ناگهانی و بیشتر اوقات غیر منتظره است نمی تواند برای یک دوره کوتاه مدت موثر باشد و اثرات آن همچون ماده مخدر گذرا و چند ساعته است؛ولی همین که خانوادهها بعد از مسابقات با هم به ابراز شادی و خوشحالی میپردازند و محلی برای بروز و تخلیه هیجان است، از جنبههای مثبت این شادیهاست، اما به هیچ وجه نمیتواند جای جشنوارههای با برنامه را در طول سال بگیرد.
از یکی از پسران جوان که در حال بوق زدن و بالا و پایین پریدن است، میپرسم: چندبار در طول عمرت اینگونه خوشحال شدهای و چنین جمعیتی را دیدهای؟ جواب میدهد:»زیاد نبوده، اگر بخواهم بگویم، همین که مردم آمدهاند و شادی میکنند، برایم جالب است. اینکه آنها هم همان حسی را دارند که من دارم خیلی زیباست»….
شاید اینکه مردم تنها برای یک اتفاق مثل برد یک تیم یا هر چیز دیگر به خیابان میریزند و شادی این چنینی میکنند، از نظر دیگران عجیب و خندهدار باشد؛ اما در واقع یک نوع زنگ خطر است برای مسئولان و گویای این واقعیت است که درجامعه حال حاضر ایران، دلایل زیادی برای شادی مردم وجود ندارد وهمچنین امکانات خاصی برای شادی جوانان و خانوادهها در نظر گرفته نشدهاست؛ مردمی که کل ایام را در حال حل کردن مشکلات متعدد زندگی شان هستند و در وقت استراحت با ناامیدی به وضعیت آینده خود نگاه میکنند؛ حتی مجالی برای شادی و خندیدن ندارند یا مجتمعها و مکانهایی که بهصورت رایگان و مناسب بتوانند در آن وقت بگذرانند و تفریح کنند و هیجان خود را بدون مزاحمت برای دیگران تخلیه کنند.
کارشناسان معتقدند وجود شادیهای خیابانی مرهمی است هرچند کوتاه مدت که مردم بر روی دردهای روح و روانشان میگذارند. پس بهتر است دولت، مکانها و تمهیداتی را بدین منظور ایجاد کند تا علاوه بر شادی و تخلیه هیجان باعث مزاحمت برای دیگر اقشار جامعه نشود.
متین نوروزی