با حضور کارآگاهان جنایی در صحنه قتل، تحقیقات آنان برای یافتن ردی از قاتل یا قاتلین آغاز شد؛ این در حالی بود که پزشکی قانونی علت قتل را خفگی ناشی از فشار بر عناصر حیاتی گردن مقتول اعلام کرد. در همین حال، با کشف خودروی۲۰۶ مسروقه مقتول در کرج و با بررسی و مکانیابی شمارههایی که مقتول با آنها تماس داشت مشخص شد دارنده یکی از این خطوط که در روز قتل در موقعیت منزل مقتول بوده، در محل رها کردن خودرو۲۰۶ نیز حضور داشته است.
این سرنخ کافی بود تا کارآگاهان، صاحب خط را که زن جوانی از ساکنان اقبالیه بود به پلیس آگاهی احضار کنند. وی وقتی با سوال کارآگاهان مواجه شد که خط موبایل در اختیار وی کجاست؟ اعلام کرد که این خط مدتی در اختیار برادرشوهرم به نام «حسن – خ» بوده است.
با اظهارات این زن، تنها مظنون پرونده که پسری ۲۴ساله، اهل سنندج و دارای یک پیشینه کیفری بود، در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شد. حسن که ابتدا تلاش داشت ارتباط خود با قتل را منکر شود، درادامه دچار تناقضگویی شد و لبهایش به اعتراف باز شد و گفت: «به دنبال مشکلات اخلاقی مقتول در یک موقعیت مناسب با چفیه او را به قتل رساندم و پساز سرقت اتومبیل و مبلغ ۳۵۰هزار تومان از جیب وی متواری شدم و مدتی بعد، خودروی او را در کرج رها کردم.»
درحالیکه متهم با قرار بازداشت موقت راهی زندان شده بود، کارآگاهان به شباهت بسیار نزدیک قتل مرد دیگری با قتل غلامعلی پی بردند. در این جنایت که سه ماه پساز جنایت در خیابان فردوسی، پانزدهم خردادماه سال۹۱ در ویلایی در روستای عبدلآباد رخ داده بود فردی به نام «حبیباله- ح» به قتل رسیده و خودروی پراید و تلویزیون مقتول هم به سرقت رفته بود. در بررسی پرونده مشخص شد؛ پزشکی قانونی علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی و عوارض ناشی از آن اعلام کرده و یک هفته پساز قتل حبیباله نیز، خودروی رهاشده وی کشف شده است.
کارآگاهان در بررسی تماسهای تلفنی مقتول دریافتند که دو شماره تلفن در روزهای منتهی به قتل حبیباله با وی تماس داشته و یکی از این دو خط همراه هم، در زمان رها شدن خودروی مقتول، در محل کشف آن ردیابی شده است. براساس یافتههای کارآگاهان، عامل جنایت پرونده اول، دارنده این دو خط بوده و توانسته است با کپی کارت ملی زن برادرش و زن دوم پدرش شمارههای موردنظر را تهیه و از آنها استفاده کند.
مرد جنایتکار که از زندان به پلیس آگاهی منتقل شده بود در جریان بازجویی به قتل دوم هم اعتراف کرد. حسن گفت: «هنگامیکه برای تفریح به دریاچه اوان میرفتم در مسیر سوار خودروی پراید مقتول شدم و با هم آشنا شدیم و قرار شد برای کار گچکاری به ویلای شخصیاش بروم. بعد از چند روز با هم به آنجا رفتیم، اما در ویلا، با مشکلات اخلاقی مقتول روبهرو شدم و به همین دلیل، او را با چفیه ای که همراه داشتم خفه کردم و با سرقت یک دستگاه تلویزیون و خودروی وی، فرار کردم.»
پسر جنایتکار که در جریان محاکمه در شعبه دوم دادگاه کیفری استان به دو بار قصاص نفس محکوم شده بود، پساز نزدیک به ۵سال از ارتکاب جنایتهایش، در محوطه زندان چوبیندر قزوین به دار مجازات آویخته شد.
این سرنخ کافی بود تا کارآگاهان، صاحب خط را که زن جوانی از ساکنان اقبالیه بود به پلیس آگاهی احضار کنند. وی وقتی با سوال کارآگاهان مواجه شد که خط موبایل در اختیار وی کجاست؟ اعلام کرد که این خط مدتی در اختیار برادرشوهرم به نام «حسن – خ» بوده است.
با اظهارات این زن، تنها مظنون پرونده که پسری ۲۴ساله، اهل سنندج و دارای یک پیشینه کیفری بود، در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شد. حسن که ابتدا تلاش داشت ارتباط خود با قتل را منکر شود، درادامه دچار تناقضگویی شد و لبهایش به اعتراف باز شد و گفت: «به دنبال مشکلات اخلاقی مقتول در یک موقعیت مناسب با چفیه او را به قتل رساندم و پساز سرقت اتومبیل و مبلغ ۳۵۰هزار تومان از جیب وی متواری شدم و مدتی بعد، خودروی او را در کرج رها کردم.»
درحالیکه متهم با قرار بازداشت موقت راهی زندان شده بود، کارآگاهان به شباهت بسیار نزدیک قتل مرد دیگری با قتل غلامعلی پی بردند. در این جنایت که سه ماه پساز جنایت در خیابان فردوسی، پانزدهم خردادماه سال۹۱ در ویلایی در روستای عبدلآباد رخ داده بود فردی به نام «حبیباله- ح» به قتل رسیده و خودروی پراید و تلویزیون مقتول هم به سرقت رفته بود. در بررسی پرونده مشخص شد؛ پزشکی قانونی علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی و عوارض ناشی از آن اعلام کرده و یک هفته پساز قتل حبیباله نیز، خودروی رهاشده وی کشف شده است.
کارآگاهان در بررسی تماسهای تلفنی مقتول دریافتند که دو شماره تلفن در روزهای منتهی به قتل حبیباله با وی تماس داشته و یکی از این دو خط همراه هم، در زمان رها شدن خودروی مقتول، در محل کشف آن ردیابی شده است. براساس یافتههای کارآگاهان، عامل جنایت پرونده اول، دارنده این دو خط بوده و توانسته است با کپی کارت ملی زن برادرش و زن دوم پدرش شمارههای موردنظر را تهیه و از آنها استفاده کند.
مرد جنایتکار که از زندان به پلیس آگاهی منتقل شده بود در جریان بازجویی به قتل دوم هم اعتراف کرد. حسن گفت: «هنگامیکه برای تفریح به دریاچه اوان میرفتم در مسیر سوار خودروی پراید مقتول شدم و با هم آشنا شدیم و قرار شد برای کار گچکاری به ویلای شخصیاش بروم. بعد از چند روز با هم به آنجا رفتیم، اما در ویلا، با مشکلات اخلاقی مقتول روبهرو شدم و به همین دلیل، او را با چفیه ای که همراه داشتم خفه کردم و با سرقت یک دستگاه تلویزیون و خودروی وی، فرار کردم.»
پسر جنایتکار که در جریان محاکمه در شعبه دوم دادگاه کیفری استان به دو بار قصاص نفس محکوم شده بود، پساز نزدیک به ۵سال از ارتکاب جنایتهایش، در محوطه زندان چوبیندر قزوین به دار مجازات آویخته شد.