وضعیت جمعیتی و کالبدی
شهر قزوین طی ۲۰سال آینده به یکی از ۱۵شهر بزرگ ایران تبدیل خواهد شد. این موضوع علیرغم هشدار کارشناسان قریبالوقوع است. مساحت شهر قزوین درحالحاضر نزدیک به ۶۵کیلومتر مربع است که پیشبینی میشود با توجه به شاخص تراکم جمعیت شهری و نسبت مستقیم آن با افزایش جمعیت، این رقم در سال ۱۴۲۰ به حدود ۹۵کیلومتر مربع برسد. همچنین جمعیت شهر قزوین تا سال۱۴۲۰ به بیش از ۲/۱ میلیون نفر افزایش خواهد داشت که این مقدار نسبت به جمعیت ۴۰۰هزار نفری شهر درحالحاضر، حداقل ۳ برابر رشد خواهد داشت. پیشبینی افزایش میزان زاد و ولد (از نرخ رشد ۹/۰ در سال ۲۰۳۰ میلادی به ۸/۲ در سال ۲۰۴۰ در ایران)، افزایش نرخ مهاجرت به قزوین و رشد جمعیت شهرنشین کشور از ۶۶میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ به ۸۰میلیون نفر در سال ۲۰۳۰ مهمترین دلایل این رشد جمعیت خواهد بود.
به تبع افزایش جمعیت، شهر دستخوش توسعه فیزیکی خواهد شد. حساسیت بیشتر افکار عمومی و نهادهای اجرایی در کشور بر سر موضوع محیط زیست و حفظ اقلیمهای طبیعی باعث خواهد شد تا علیرغم کوششهایی برای توسعه شهر به سمت جنوب و محور شرق به غرب، باغستانهای قدیمی شهر بهعنوان سرحدات مرزی قزوین حفظ شود و توسعه شهر به سمت شمال گسترش یابد.
این توسعه تقریبا شهر را به دو بخش قابل تفکیک شهر بالای بزرگراه فعلی و پایین بزرگراه تقسیم خواهد کرد. این رویداد در بسیاری از شهرهای مهم دنیا (نظیر لسآنجلس) نیز رخ داده و مبنایی برای تفکیک اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهرها بوده است. بهعنوان مثال در لسآنجلس بزرگراههای متقاطع ۱۱۰ و ۱۰۱، شهر را به دو بخش تقسیم کرده که قسمت بالای بزرگراهها بیشتر طبقات پایینتر اجتماعی و اقتصادی را در بر گرفته و قسمت پایین بزرگراه در سیطره طبقات متوسط به بالا قراردارد.
در سال۱۴۲۰ این تقسیمبندی بهصورت معکوس برای قزوین متصور است. طبقات بالای اجتماعی و متمولین، ساکن نیمهشمالی بالای بزرگراه خواهند بود و طبقه متوسط به پایین در بخش جنوبی استقرار مییابند. این دو قطب اجتماعی و فرهنگی، تعیینکننده مناسبات شهری خواهد بود.
بخش جنوبی، میراثدار بخش بزرگی از مشکلات به جا مانده از گذشته است. دو سوم جمعیت شهر قزوین در نیمه جنوبی ساکن خواهند بود و فشردگی بافتهای شهری، آلودگی هوا و ترافیک از معضلات شایع این بخش است. بخش شمالی هم البته مصون از این مشکلات نخواهد بود اما گرانبودن زندگی در این بخش به کاهش فشردگی جمعیت و کاهش مشکلات ناشی از آن منجر میشود.
جمعیت روز و شب قزوین به نحو قابل توجهی با هم متفاوت خواهد بود که این امر ناشی از حفظ موقعیت شهر بهعنوان یک مرکز مهم کسب و کار میباشد.
با وجود تلاش برای ارائه تصویری از قزوین بهعنوان یک بافت فرهنگی و جمعیتی مبتنی بر سنت، اطلس فرهنگی شهروندان قزوینی در سال ۱۴۲۰، چیزی متفاوت از پیشبینیها خواهد بود. رشد طبقه متوسط، همگنی بیشتر قومیتها و تیرههای جمعیتی و تغییر سبک زندگی، قزوین را به پایگاهی برای زیست شهری مبتنی بر روامداری فرهنگی مبدل خواهد کرد.
رویکرد توسعهای، افزایش میزان شاخصهای رفاه، شکلگیری پایگاههای مدرن شهری و نهادهای مرجع طبقات متوسط، افزایش میزان شاخصهای آموزش و دسترسی آسانتر به اطلاعات، از مهمترین دلایل شکل گیری این طبقه متوسط روامدار در قزوین خواهد بود.
کسب و کار و سیمای اقتصادی
سیمای کسب و کار شهر در ۱۴۲۰، البته دستخوش تغییرات جدی خواهد بود. قزوین که اینک یکی از ۵ قطب صنعتی کشور به حساب میآید- یا لااقل اینگونه میگویند- در ۲۵ سال آینده بیشتر از آن که شهری بر مبنای تولید و صنعت باشد، شهری است بر پایه تجارت و پیشههای خدماتی.
دوران رکود صنعت در دهه ۹۰خورشیدی، نسلهای آینده سرمایهگذاران در این بخش را به حوزههای دیگر کسب درآمد گسیل خواهد داد. این اتفاق در بیشتر شهرهای صنعتی، پس از تجربه یک دوره رکود رخ داده است. اما این دگردیسی مانند شهر دیترویت باعث ورشکستگی شهر و کاهش جمعیت آن نمیشود. کشاورزی نیز در آن سالها رونق گذشته را نخواهد داشت. کاهش نزولات آسمانی و فقر بسترهای زیرزمینی آب در قزوین، عملا توسعه این بخش را ناممکن خواهد ساخت. اما در حوزه ارائه خدمات و بازرگانی، موقعیت قزوین بهعنوان یکی از چند قطب مهم در کشور تقویت خواهد شد. خردهفروشی و درآمدِ بر مبنای ارائه خدمات، سیمای اقتصادی آینده شهر است. خدمات بیمارستانی و درمانی، انبارداری صنعتی و ترانزیت از مهمترین و پولسازترین حرفههای خدماتی محسوب خواهند شد.
با وجود بر جای بودن موضوع مهاجرت به قزوین –بهویژه موج مهاجرتهای تازه از مناطق جمعیتی دارای اقتصاد بر مبنای کشاورزی– با این حال ضریب تعلق شهری در قزوین افزایش خواهد یافت. افزایش حس تعلق شهری به نوعی باعث رواج و گسترش نگاهی گذشتهگرایانه در میان طبقات اجتماعی خواهد شد که این موضوع، زمینه را برای حفظ، احیا و بازسازی نمادهای مربوط به گذشته شهر را فراهم میآورد. بنابراین قزوین سال ۱۴۲۰ با وجود همه آسیبهایی که طی دهههای پیش از آن به بافتهای تاریخی وارد آمده، شهری با قابلیتهای قابل توجه در زمینه گردشگری تاریخی خواهد بود.
مخاطرات امنیتی
یکی از مشکلات دیگر قزوین در سال ۱۴۲۰، معضلات امنیتی خواهد بود. افزایش هزینههای زندگی در شهر و بهویژه در نیمه شمالی شهر، منجر به شکلگیری نقاط جرمخیز در داخل و حاشیه شهر خواهد شد. این دقیقا مسیری است که بسیاری از شهرهای بزرگ در کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی و اروپای شرقی در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی پیمودهاند. بافت و هندسه شهر قدیم، بستر را برای شکلگیری جرایم مهیا خواهد کرد و وجود شهرکهای اقماری جدا شده از شهر به این موضوع دامن خواهد زد.
حاشیهنشینی ، دیگر مشکل عمده قزوین در یکربع قرن آینده است. گسیل جمعیت غیرفعال و مستعد ناهنجاریهای اجتماعی از مناطق جدا مانده از توسعه شهری، به افزایش میزان جرم و خشونت منجر میشود. بسیاری از این مناطق، تقریبا در مجاورت شهر قرار گرفتهاند و حوزههای جمعیتی جدید پیرامون شهرهای در آستانه توسعه (نظیر شهر محمدیه)، این معضل را پیچیده خواهد کرد.
طیف جدید مهاجرت نیز یکی از مخاطرات امنیتی تازه خواهد بود. افزایش هزینههای زندگی در کلان شهرهای شمال شرقی و شمال غربی کشور، باعث سرازیر شدن گروه تازهای از مهاجران به شهر خواهد شد. سیاست شهری مبنی بر هر چه بزرگتر شدن و پرجمعیتتر شدن شهر، چراغ سبزی به این گروه تلقی خواهد شد. مهاجران ناگزیر به زیست در حاشیه شهر خواهند بود و این موضوع، بر ایجاد شکافهای اجتماعی خطر آفرین میان سه بافت حاشیه، بخش پایین بزرگراه و بخش بالای بزرگراه خواهد انجامید.
مخاطرات زیستی و اقلیمی
رشد شهر به سمت گسلهای فعال زلزله در شمال شهر قزوین، این شهر را در ردیف یکی از چند شهرِ به شدت آسیبپذیر در برابر زلزله مبدل خواهد کرد. بر اساس مطالعات زمینشناختی، دو گسل شمال قزوین و باراجین، بهعنوان گسلهای جوان در مقیاس علمی، میتوانند زلزلههای بزرگ و ویرانگری را باعث شوند. بزرگبودن مولفههای قایم و افق و متغیر بودن دورههای بازگشت، از مهمترین ویژگیهای گسلهای زلزلهسازِ جوان هستند. این یعنی، ممکن است بخش مهمی از شهر آینده قزوین که منابع مهم مالی و انسانی شهر در آن مستقرند در خطر ویرانی قرار داشته باشد.
کمبود منابع آب شرب، مدیران شهری را ناچار به تفکیک انشعابات آب شهری( غیر قابل شرب، اما مناسب برای نظافت و شستشو) و منابع آب شرب (قابل خرید از طریق باجههای مخصوص فروش آب شرب) خواهد کرد. ریزگردها و وارونگی هوا (اینورژن)، از دیگر مشکلات عمده قزوین در سال ۱۴۲۰ خواهد بود.
بهرغم همه تلاشها، در سال ۱۴۲۰، سهم قزوین در بهرهبری از انرژیهای پاک، ناچیز خواهد بود. کمتر از ۲/۱درصد برق عمومی و تجاری (با در نظر گرفتن باغ ویلاهای مستقر در شمال شهر) از منابع انرژی پاک تامین میشود (این آمار درحالحاضر در کشور یکصدم درصد است). این در حالی است که به گفته کارشناسان، دشت قزوین هماکنون به تنهایی قادر به تولید ۲ تا ۳ هزار مگاوات برق از انرژی باد میباشد.
راهکارها و پیشنهادات
این یادداشت، بیش از هر چیز بر ضرورت تهیه گزارشها و پژوهشهای آیندهنگرانه در زمینه شهر آینده تاکید دارد. نه از آن جهت که سبب واهمه یا امید کذب گردد. بلکه با این ایده که میتوان با در پیش گرفتن مسیری تازه، پیشبینیهای متکی بر تحلیل روندهای موجود را تغییر و بهبود داد.
در بسیاری از کشورها، پروژههای شهری علاوه بر انطباق با برنامههای مدون میانمدت و بلندمدت شهری دارای پیوست آینده پژوهانه نیز هستند. بدین معنا که هر پروژه چه تغییر کوتاه و بلند مدتی را ایجاد کرده و چه نقشی را در شهر ۳۰ یا ۵۰ سال آینده ایفا خواهد کرد. این پیوست البته تنها بر جنبه فیزیکی و کالبدی تاکید ندارد بلکه تاثیرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی را نیز در بر میگیرد.
آنچه که امروز بهعنوان یک نظارهگر شهری از تحلیل روند موجود در مییابم، بیتوجهی به آثار بلندمدت تصمیمگیریها در حوزههای مرتبط با شهر است. دیدگاههای محدود به یک دوره مدیریتی خاص، بعضا اثر پروانهای خود را در دیگر بخشها و در طول یک دوره زمانی نامحدود بر جای خواهد گذارد.
شاید جلوگیری از توسعه فیزیکی شهر و نیفتادن در چرخه باطل مسابقه بزرگ و بزرگتر شدن، آغاز کار باشد. مخاطرات زیست محیطی باید در تصمیمگیریهای مدیریت شهری لحاظ شود و در خصوص همگرایی طبقات مختلف جمعیتی و جلوگیری از بهم ریختگی نقشه فرهنگی شهر با توسعه متوازن و همگن مناطق شهری اقدام گردد.
حالا نوبتش است که از این سفر در تونل زمان بیدار شویم. اینک در آستانه بهار ۱۳۹۵ هستیم و برای ساختن آینده شهری که دوستش داریم، هنوز هم، اندکی زمان هست.
حسین طاهریقزوینی