هر سهی اینها در اصل از یک خانواده هستند، اما بهلحاظ فرم و اجرا با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند. سینما در واقع یک هنر جهانشمول است که همراه با بعد صنعتی خود میتواند اثری خلق نماید که نسخههای آن در سراسر جهان و بهسادگی در دسترس علاقهمندان قرار گیرد. ظهور و بروز هنرمندان خلاق از ملیتهای مختلف به نوعی هویت سینمایی و فرهنگی آن کشور را عیان میکند. درخشش اصغر فرهادی در اسکار و آن پیام بینظیر وی در خصوص تمدن و فرهنگ مردمان ایرانزمین در مراسم اختتامیه یا حضور فیلمسازان متعدد کشورمان در جشنوارههای معتبر بینالمللی چه در قالب داور جشنواره و چه بهعنوان یک فیلمساز شرکتکننده در جشنواره و استقبال کمپانی اسپیلبرگ از آثار استاد بهرام بیضایی، دلایل محکمی بر رویهی فرهنگی و هنری ایران دارد که بازتاب آن برای مردم سراسر جهان وجههای مثبت و تاثیرگذار از ایران دارد.
اما درعینحال واقعیت، حاکی از اصالت تئاتر و قدمت این رشتهی هنری نسبت به دیگر رشتهها میباشد. تئاتر از لحظهی پیدایش خود هماره هنری اصیل و درعینحال سخت بوده است. وجود مکتبهای متعدد ادبی در تئاتر و ارتباط تنگاتنگ این هنر با ادبیات، موسیقی و هنرهای تجسمی، از تئاتر امروز، هنری کامل و جامع ساخته است که ضمن حفظ ریشههای اصیل خود به پختگی و تنوع انعطافپذیری در میان اهل فن رسیده است.
یکی از ویژگیهای تئاتر این است که بازیگر در لحظه با مخاطبش همنفس است، ویژگیای که هیچ هنر دیگری ندارد، نظرتان در این مورد چیست؟
بله، ارتباط مستقیم چشمدرچشم فقط و فقط در تئاتر رخ میدهد؛ درحالیکه در دیگر رشتههای هنری ابتدا اثری خلق میشود و سپس مخاطب با آن روبهرو میگردد، اما در تئاتر این زایش اثر و مواجههی مخاطب با آن به زیستی همسو میانجامد که به دم و بازدم رفت و برگشتی از سوی هنرمند تئاتر و تماشاگر آن میرسد.
در تئاتر فرصتی برای جبران اشتباه نیست؛ چرا که همهچیز بهصورت لحظهبهلحظه روی صحنه شکل میگیرد و پیش میرود. از این رو حضور بر روی صحنه مهارتی بسیار و تمرکزی فراوان میطلبد تا علاوه بر مصونبودن بازیگر از لغزش و خطا، به شور و شگفتی تماشاگر برای برقراری ارتباط بیشتر با اثر نمایشی پیش رویش یاری رساند.
از کار تلویزیونی جدیدتان بگویید.
درحالحاضر در چند مجموعهی تلویزیونی مشغول به کار هستم ازجمله صداپیشهی عروسک در مجموعههای زندهی باغچهی خانبابا و گلدونهها به کارگردانی محسن آقالر و همچنین راوی در مجموعهی مستند «شهری که نمیشناختم» به کارگردانی امیرعباس تورجفرد و نیز در مجله شبانهی «شبهای مینودری» به کارگردانی سیدمحمد بهرامی.
در کنار این مجموعهها، تهیهکنندگی و کارگردانی مجلهی فرهنگی نگارستان را بر عهده دارم که به پوشش رویدادهای فرهنگی و هنری استان میپردازد. در این برنامه همهی تلاش من و همکارانم بر این است که با استفاده از آثار هنرمندان استان در همهی رشتههای هنری، اثری فاخر ویژهی اهالی فرهنگ و هنر استان ارائه نماییم.
فضای هنری قزوین با وجود داشتن هنرمندان با استعداد، چندان بانشاط نیست. اگر با این حرف موافقید دلایل آن را بگویید و اگر مخالف هستید نشانههای نشاط را بگویید.
راستش نمیدانم با این بحثی که مطرح کردید مخالف باشم یا موافق. دلیل آن هم به نوعی بازمیگردد به رخوتی که این روزها بر جامعهی هنری ما چیره شده. نبود منابع مالی مشخص و در دسترسنداشتن امکانات سختافزاری لازم و مکفی، رمق هنرمند را برای تولید اثر میگیرد. هنر در سالهای اخیر بسیار زیان دیده و شکننده شده و به نوعی صورتش را تنها با سیلی سرخ نگه داشته است. اگر بخواهم بگویم بانشاط است، رگههای چندانی از این نشاط نمیبینم. چرا که بسیاری از رشتههای هنری منحصر به حضور در جشنوارهها و فستیوالها شدهاند و کمتر مجالی برای برانگیختن مخاطب و همدلی با او مییابند. از طرفی دیگر اگر پافشاری کنم که نشاط و شور و شوق از فضاهای هنری رخت بربسته، آن وقت تکلیف نسل جدید هنری چه میشود؟ که با هزاران امید و ایده و انگیزه پای در راه نهادهاند. شاید من هم همچون پرسش شما در این دوگانگی حیرانم.
خانبابا را دیگر این روزها همه میشناسند از نحوه تولد خانبابا بگویید و اینکه چطور اینهمه محبوب شد؟
سال ۱۳۸۵، محسن آقالر از من برای صداپیشگی یک عروسک پیرمرد با گویش قزوینی برای تولید یک مجموعه تلویزیونی دعوت کرد. پس از گذشت چند ماه از سوی سیمای مرکز قزوین سفارش ساخت سری دوم این مجموعه به ما پیشنهاد شد. همینطور سری سوم و سری چهارم. اینجا بود که ما هم به این باور رسیدیم که این مجموعه و نیز کاراکتر خانبابا، جای خودش را در میان مخاطب استانی باز کرده است. تا اینکه مجموعهی چهارده قسمتی مهمانپذیر آفتابگردان از شبکهی دو پخش شد که بازتاب خوبی را به همراه داشت.
قرار بود در ابتدا خانبابا بهعنوان مکملی برای دیگر شخصیتهای مجموعه گاهی حضور پیدا کند و لحظههایی را خلق کند، اما رفته رفته با توجه به استقبال مخاطبان استانی و نزدیکبودن ابعاد شخصیتی این عروسک به واقعیت زندهی جامعه و مردمان قزوین، حضوری پررنگتر و چشمگیرتر پیدا کرد.
نکتهی مهم این است که کاراکتر خانبابا برخلاف بیشتر عروسکهای تلویزیونی که هویتی ملموس و مشخص ندارند، از شناسنامه و پیشینه تعریف شدهای برخوردار است. از نام این کاراکتر گرفته که ایرج باغبانزاده قزوینی است تا پیشهی او که باغداری است و شغل اصیل مردم قزوین و دیگر ویژگیهای رفتاری و خلق و خویی که نبض آن در جامعهی قزوین میزند.
ایدهی شکلگیری این عروسک هم توسط محسن آقالر اتفاق افتاد و در ادامه با تلاش از سوی خودم بهعنوان بازیگر و راهنماییهای کارشناسانه تهیهکننده و کارگردان اثر و نیز تکرار این مجموعه، به تکامل رسید. طبیعتا نویسندههایی که در طول این سالها با این مجموعه همکاری داشتهاند در پختگی این کاراکتر تاثیرگذار بودهاند ازجمله حسن لطفی، سمیه زاجکانی، مهری رحیمزاده، بهنیا ملاعباسی، بیتا دارابی، حمیده وحیدی، نیما حسنبیگی، شبنم آسیابان، امیرعباس تورجفرد و همچنین عروسکگردانانی که به این شخصیت و دیگر عروسکهای این مجموعه جان بخشیدهاند، ازجمله علی اعتصامیفر، هدیه حاذق، آصفه موسوی، حبیب هاشمی، مهدی نعمتیمقدم، سام چگینی، مهرشاد عباسی، آزاده حیدری، امیر قدیمآبادی، سجاد بدری، سحر نجفی، نیلوفر ناظری، مریم افشار، مهدیه سعیدینیا، فاطمه اکبری.
و در آخر…
یا رب نظر تو برنگردد/ برگشتن روزگار سهل است
بیتا دارابی