امروز: حس خوب در مصلی تهران
امروز که این مطالب را مینویسم؛ پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ است. یعنی دو روزی میشود که بیستوهشتمین نمایشگاه کتاب بزرگ تهران افتتاح شده است. روز اول، نمایشگاه هم متعلق به استان قزوین بود. جمعی از اهل فرهنگ و ادب و هنر هم روانه پایتخت شدند تا در کنار اداره ارشادیها حضور قزوین را در نمایشگاه پررنگ کنند. اینکه در این روز چه شده و چهها گذشته را لابد در خبرها خواندهاید، اما جدا از این اتفاق که مهم هم هست (برای شهری که میتواند جایگاه بهتری در عالم فرهنگ، ادب و هنر کشور داشته باشد) باز حس خوب و بوی کتاب در مصلای تهران جاری شده است. دیدن آدمهایی که با نوشتن کتاب، برگهای سفید کاغذ را سیاه میکنند تا آدمهای سفید را سفیدتر و آدمهای سیاه را سفید کنند (اگر این سیاهها، کتابخوان باشند و ارزش و لذت سفیدی را بدانند)، لذتبخش میشود. لذت دیدار حضور نویسندگان برای کسانی مثل من لذتبخش است. ازهمینحالا میدانم یوسف علیخانی با کتاب جدیدش «بیوه کشی» توی غرفه آموت هست. محمد حسینی را بعضی روزها میشود با کتاب مجموعه داستان جدیدش در غرفه نشر ثالث دید. مطمئنا کتابهای زیادی از جواد مجابی عزیز و بزرگ، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی، مهشید میرمعزی، آسیه جوادی، محسن فرجی و… در نمایشگاه هست. از کتابهای نگارنده این سطور هم، کتاب «درسهایی درباره فیلمنامهنویسی» (چاپ چهارم) را در انتشارات ققنوس میتوان دید و البته لیلی و مجنون را در کتاب پارسه و… خدا کند وقتی نمایشگاه تمام میشود کارنامه نشر همراهان آقای جنتی راضیکننده باشد. رضایتی که از آزادی بیشتر و صبر و صبوری در قبال منتقدین، مخالفین و… ایجاد میشود. بهتر است بدانیم راه مقابله با کتاب، کتاب است، نه حذف کتاب.
فردا: نمایشگاه کتاب دیجیتال
اینطورکه زمانه پیش میرود، تصور حذف کتاب فیزیکی، دور از ذهن نیست و اگرچه یکی مثل من هیچوقت نمیتواند لذت بهدستگرفتن، ورقزدن و… یک کتاب را با خطوط صدها کتاب روی صفحه مانیتور عوض کند، فردا روزی به جای نمایشگاه کتاب در مصلا، نمایشگاههای فراوانی درون شبکههای اجتماعی، سایتها و… برگزار خواهد شد. نمایشگاهی که از آن، دیگر تنهزدن به آدمها، بوی کتاب، دیدن و لمس دست نویسندگان و مترجمان امکانپذیر نیست. خدا کند این اتفاق هرچه دیرتر بیفتد؛ بعد از …
حسن لطفی