از خودتان برای خوانندگان نشریه بگویید.
من ستاره نصری هستم متولد ۱۳۶۸ همدان، ولی یازده سال است که ساکن قزوین هستم و فعالیتهای موسیقیام را از قزوین شروع کردهام. فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا هستم و لیسانس نوازندگی ساز جهانی ویولن آلتو دارم و درحالحاضر دانشجوی کارشناسی ارشد آهنگسازی در دانشگاه هنر هستم.
شروع فعالیت موسیقیام با مرحوم استاد بدیعاله فروغی بود که در ادامه بهخاطر آن که معلمی برای آموزش موسیقی کلاسیک در قزوین نبود، مجبور شدم که بقیه فعالیتم را در تهران ادامه بدهم. قبل از اینکه تصمیم بگیرم که موسیقی را بهعنوان رشته دانشگاهیام انتخاب کنم پیش آقای ابراهیم لطفی، در تهران ادامه کلاس سازم را داشتم و از آن به بعد، تصمیم گرفتم که سازم را که اول ویولن میزدم به ویولن آلتو تغییر دهم که این دو البته مشابهتی با هم دارند، ولی کارکردی متفاوت با یکدیگر دارند. در ادامه، کارم را پیش خانم ستاره بهشتی که دارای دکترای موسیقی مجلسی از دانشگاه تگزاس امریکا هستند، پی گرفتم و پس از یکسال در کنکور هنر شرکت کردم و وارد دانشگاه شدم.
فعالیت های موسیقیتان را از کی شروع کردید؟
فعالیتم در زمینه موسیقی را سال ۸۶ با ارکستر مهرگان در قزوین شروع کردم. چند کنسرت در قزوین اجرا کردیم و در ادامه، به علت اینکه دانشجوی دانشگاه تهران بودم در دوره رهبری آقای بردیا کیارس وارد ارکستر ملی شدم و همزمان با آن، یک دوره در ارکستر سمفونی ساز زدم. با تمام شدن درسم، فعالیتم را در قزوین ادامه دادم و اینجا بهخاطر سابقه کار با ارکستر ملی که بیشترین کارش با علیرضا قربانی بود با یک گروه زهی به نام اشتیاق، که کوچکتر بود و تعداد نوازندگانش هم کمتر بود، ولی نوازندگان ارکستر ملی هم در آن حضور داشتند و علاوه بر من، حسام حسینی و محسن عبادی هم از نوازندگان ارکستر ملی در آن فعالیت داشتند، کار کردم. در ادامه هم، با آقای علیرضا قربانی در کنسرتهای مختلفی که در تهران و شهرستانها برگزار میشد، همکاری مستمری داشتم.
تکنوازی صحنهای هم داشتهاید؟
البته بهعنوان کنسرت عمومی نه، ولی چون در کارهای دانشگاه، چند واحد بهعنوان تکنوازی داشتیم در تالار آوینی دانشگاه تهران، تکنوازی که ورود برای عموم آزاد است، اجرای تکنوازی داشتهام.
چه شد که اصلا به موسیقی گرایش پیدا کردید. مهاجرت از همدان به قزوین موثر بود یا اینکه از کودکی این گرایش در شما وجود داشت؟
پدرم علاوه بر علاقهاش به موسیقی، آشنایی خوبی با ساز تنبک داشت. این مساله و اینکه در آن مقطع چند نفر از دوستانم ساز ویولن میزدند زمینهای برای آشنایی و علاقهمندی من به موسیقی شد.
– چرا ویولن و چرا به سمت ساز دیگری نرفتید؟
شاید اصلا دلیل خاصی را نشود بیان کرد، موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی کلاسیک جهانی، نوعی موسیقی هست که محدود به منطقه خاصی نیست، برای همین هر فردی در هر کشوری میتواند به این نوع موسیقی علاقهمند شود. یک چیز کاملا شخصی است که من این موسیقی را ترجیح دادم.
موسیقی قزوین را چگونه میبینید؟
شاید درست نباشد که موسیقی قزوین را با تهران مقایسه کرد، ولی موسیقی قزوین به نسبت شهرهای دیگر، وضعیت خیلی مثبت و رو به رشدی دارد. دلیلش هم این است که بهخاطر نزدیکی به تهران و اینکه نوازندهها میتوانند از محیطهای آکادمیک تهران و اساتید برجسته استفاده کنند به نسبت شهرهایی که دورتر از تهران هستند، توانسته است رشد خوبی داشته باشد. خود من اگر در شهری دورتر از تهران بودم شاید نمیتوانستم از اساتیدی چون ستاره بهشتی یا ابراهیم لطفی کمک بگیرم و در کلاسهایشان شرکت کنم. امروز تعداد قابل توجهی از قزوینیها در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد درحال تحصیل موسیقی در دانشگاه هستند و به نسبت اجرای کنسرت یا موسیقی زنده، باز فکر میکنم قزوین وضعیت خیلی خوبی دارد. از سال ۸۶ که در عرصه موسیقی هستم هیچ ممانعتی درباره حضور خانمها روی سن یا اینکه سختگیریهای زیادی صورت بگیرد در قزوین وجود نداشت، ولی مساله حضور خانمها حتی در گروههای شناخته شده در طول یک سال اخیر در شهرهای دیگر، با سختیهایی همراه بود، با این اوصاف فکر میکنم قزوین محیط نسبتا بازتری دارد.
غیر از کار اجرا، در بحث تدریس یا آموزش هم فعالیتی دارید؟
بله، من از سال ۸۶ که وارد دانشگاه شدم همزمان شروع به تدریس در قزوین و تهران کردم. چون فکر میکنم برای تدریس، آدم بیشتر از اینکه یک نوازنده خوب باشد، بهتر است که یک معلم خوب باشد. معلم خوببودن هم نیاز به تجربه و زمان دارد که بتوان یکسری چیزها را بهدست آورد و آن را هم نمیتوان انتظار داشت بعد از فارغالتحصیلی پیدا کرد.
برنامه آیندهتان حرکت به سمت کار اجرا است یا اینکه آموزش را مدنظر خواهید داشت؟
اگر نوازندهای صرفا فقط تدریس کند بعد از یک دوره، احتمالا نوعی حالت سستی و یکنواختی در کارهایش پدید خواهد آمد، یعنی اگر اجرا نباشد و تمرین شخصی نباشد مطمئنا آن فرد بعد از مدتی کنار گذاشته خواهد شد. باید بتواند خودش را نسبت به نوازندگان نسل بعد بهروز کند و تواناییهایش را بالاتر ببرد. مسلما هر نسلی نسبت به نسل گذشته خودش، مقداری پویاتر خواهد بود و امکانات بیشتری خواهد داشت.
از موسیقی قزوین گفتیم، آینده موسیقی این شهر را چگونه میبینید؟
به خاطر حضور بچهها در محیطهای آکادمیک و بهرهبردن از اساتید تهران، آینده بسیار مثبتی را برای موسیقی قزوین میبینیم. در دورهای که ما آموزش موسیقی کلاسیک را میدیدیم بهناچار باید به تهران میرفتیم، اما امروز در قزوین تعدادی معلم و استاد، هر چند انگشت شمار هستند که با دانش موسیقی روز ایران، پیش میروند.
و حرف آخرتان…
فکر میکنم اگر حمایت نهادهای دولتی از موسیقی بیشتر باشد مسلما تاثیر مثبت آن در جامعه دیده خواهد شد. شاید خیلیها فکر کنند اگر فرزندشان کلاسهای موسیقی را میگذراند، لزوما باید یک نوازنده شود، ولی واقعا اینگونه نیست. وقتی کودکی در کلاس موسیقی شرکت میکند علاوهبراینکه، تعامل با افراد دیگر را فرا میگیرد به هماهنگی و همکاری مشترک و تفکر تیمی دست پیدا میکند. ضمن آنکه موسیقی، تاثیرات عمیقی بر پویایی ذهن و هوش کودکان خواهد گذاشت. بچههایی که موسیقی کار میکنند از نظر هوشی، با افرادی که ارتباطی با موسیقی نداشته و ندارند، در سطح بالاتری قرار دارند.
من ستاره نصری هستم متولد ۱۳۶۸ همدان، ولی یازده سال است که ساکن قزوین هستم و فعالیتهای موسیقیام را از قزوین شروع کردهام. فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا هستم و لیسانس نوازندگی ساز جهانی ویولن آلتو دارم و درحالحاضر دانشجوی کارشناسی ارشد آهنگسازی در دانشگاه هنر هستم.
شروع فعالیت موسیقیام با مرحوم استاد بدیعاله فروغی بود که در ادامه بهخاطر آن که معلمی برای آموزش موسیقی کلاسیک در قزوین نبود، مجبور شدم که بقیه فعالیتم را در تهران ادامه بدهم. قبل از اینکه تصمیم بگیرم که موسیقی را بهعنوان رشته دانشگاهیام انتخاب کنم پیش آقای ابراهیم لطفی، در تهران ادامه کلاس سازم را داشتم و از آن به بعد، تصمیم گرفتم که سازم را که اول ویولن میزدم به ویولن آلتو تغییر دهم که این دو البته مشابهتی با هم دارند، ولی کارکردی متفاوت با یکدیگر دارند. در ادامه، کارم را پیش خانم ستاره بهشتی که دارای دکترای موسیقی مجلسی از دانشگاه تگزاس امریکا هستند، پی گرفتم و پس از یکسال در کنکور هنر شرکت کردم و وارد دانشگاه شدم.
فعالیت های موسیقیتان را از کی شروع کردید؟
فعالیتم در زمینه موسیقی را سال ۸۶ با ارکستر مهرگان در قزوین شروع کردم. چند کنسرت در قزوین اجرا کردیم و در ادامه، به علت اینکه دانشجوی دانشگاه تهران بودم در دوره رهبری آقای بردیا کیارس وارد ارکستر ملی شدم و همزمان با آن، یک دوره در ارکستر سمفونی ساز زدم. با تمام شدن درسم، فعالیتم را در قزوین ادامه دادم و اینجا بهخاطر سابقه کار با ارکستر ملی که بیشترین کارش با علیرضا قربانی بود با یک گروه زهی به نام اشتیاق، که کوچکتر بود و تعداد نوازندگانش هم کمتر بود، ولی نوازندگان ارکستر ملی هم در آن حضور داشتند و علاوه بر من، حسام حسینی و محسن عبادی هم از نوازندگان ارکستر ملی در آن فعالیت داشتند، کار کردم. در ادامه هم، با آقای علیرضا قربانی در کنسرتهای مختلفی که در تهران و شهرستانها برگزار میشد، همکاری مستمری داشتم.
تکنوازی صحنهای هم داشتهاید؟
البته بهعنوان کنسرت عمومی نه، ولی چون در کارهای دانشگاه، چند واحد بهعنوان تکنوازی داشتیم در تالار آوینی دانشگاه تهران، تکنوازی که ورود برای عموم آزاد است، اجرای تکنوازی داشتهام.
چه شد که اصلا به موسیقی گرایش پیدا کردید. مهاجرت از همدان به قزوین موثر بود یا اینکه از کودکی این گرایش در شما وجود داشت؟
پدرم علاوه بر علاقهاش به موسیقی، آشنایی خوبی با ساز تنبک داشت. این مساله و اینکه در آن مقطع چند نفر از دوستانم ساز ویولن میزدند زمینهای برای آشنایی و علاقهمندی من به موسیقی شد.
– چرا ویولن و چرا به سمت ساز دیگری نرفتید؟
شاید اصلا دلیل خاصی را نشود بیان کرد، موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی کلاسیک جهانی، نوعی موسیقی هست که محدود به منطقه خاصی نیست، برای همین هر فردی در هر کشوری میتواند به این نوع موسیقی علاقهمند شود. یک چیز کاملا شخصی است که من این موسیقی را ترجیح دادم.
موسیقی قزوین را چگونه میبینید؟
شاید درست نباشد که موسیقی قزوین را با تهران مقایسه کرد، ولی موسیقی قزوین به نسبت شهرهای دیگر، وضعیت خیلی مثبت و رو به رشدی دارد. دلیلش هم این است که بهخاطر نزدیکی به تهران و اینکه نوازندهها میتوانند از محیطهای آکادمیک تهران و اساتید برجسته استفاده کنند به نسبت شهرهایی که دورتر از تهران هستند، توانسته است رشد خوبی داشته باشد. خود من اگر در شهری دورتر از تهران بودم شاید نمیتوانستم از اساتیدی چون ستاره بهشتی یا ابراهیم لطفی کمک بگیرم و در کلاسهایشان شرکت کنم. امروز تعداد قابل توجهی از قزوینیها در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد درحال تحصیل موسیقی در دانشگاه هستند و به نسبت اجرای کنسرت یا موسیقی زنده، باز فکر میکنم قزوین وضعیت خیلی خوبی دارد. از سال ۸۶ که در عرصه موسیقی هستم هیچ ممانعتی درباره حضور خانمها روی سن یا اینکه سختگیریهای زیادی صورت بگیرد در قزوین وجود نداشت، ولی مساله حضور خانمها حتی در گروههای شناخته شده در طول یک سال اخیر در شهرهای دیگر، با سختیهایی همراه بود، با این اوصاف فکر میکنم قزوین محیط نسبتا بازتری دارد.
غیر از کار اجرا، در بحث تدریس یا آموزش هم فعالیتی دارید؟
بله، من از سال ۸۶ که وارد دانشگاه شدم همزمان شروع به تدریس در قزوین و تهران کردم. چون فکر میکنم برای تدریس، آدم بیشتر از اینکه یک نوازنده خوب باشد، بهتر است که یک معلم خوب باشد. معلم خوببودن هم نیاز به تجربه و زمان دارد که بتوان یکسری چیزها را بهدست آورد و آن را هم نمیتوان انتظار داشت بعد از فارغالتحصیلی پیدا کرد.
برنامه آیندهتان حرکت به سمت کار اجرا است یا اینکه آموزش را مدنظر خواهید داشت؟
اگر نوازندهای صرفا فقط تدریس کند بعد از یک دوره، احتمالا نوعی حالت سستی و یکنواختی در کارهایش پدید خواهد آمد، یعنی اگر اجرا نباشد و تمرین شخصی نباشد مطمئنا آن فرد بعد از مدتی کنار گذاشته خواهد شد. باید بتواند خودش را نسبت به نوازندگان نسل بعد بهروز کند و تواناییهایش را بالاتر ببرد. مسلما هر نسلی نسبت به نسل گذشته خودش، مقداری پویاتر خواهد بود و امکانات بیشتری خواهد داشت.
از موسیقی قزوین گفتیم، آینده موسیقی این شهر را چگونه میبینید؟
به خاطر حضور بچهها در محیطهای آکادمیک و بهرهبردن از اساتید تهران، آینده بسیار مثبتی را برای موسیقی قزوین میبینیم. در دورهای که ما آموزش موسیقی کلاسیک را میدیدیم بهناچار باید به تهران میرفتیم، اما امروز در قزوین تعدادی معلم و استاد، هر چند انگشت شمار هستند که با دانش موسیقی روز ایران، پیش میروند.
و حرف آخرتان…
فکر میکنم اگر حمایت نهادهای دولتی از موسیقی بیشتر باشد مسلما تاثیر مثبت آن در جامعه دیده خواهد شد. شاید خیلیها فکر کنند اگر فرزندشان کلاسهای موسیقی را میگذراند، لزوما باید یک نوازنده شود، ولی واقعا اینگونه نیست. وقتی کودکی در کلاس موسیقی شرکت میکند علاوهبراینکه، تعامل با افراد دیگر را فرا میگیرد به هماهنگی و همکاری مشترک و تفکر تیمی دست پیدا میکند. ضمن آنکه موسیقی، تاثیرات عمیقی بر پویایی ذهن و هوش کودکان خواهد گذاشت. بچههایی که موسیقی کار میکنند از نظر هوشی، با افرادی که ارتباطی با موسیقی نداشته و ندارند، در سطح بالاتری قرار دارند.