«علی مرادی» که به همراه پانصدنفر از اعضای این سازمان به ایران بازگشته است، در حاشیه برگزاری نمایشگاه «دگردیسی در فرقه منافقین» در قزوین، به «فروردین امروز» گفت: در اوایل جنگ، به اسارت نیروهای عراقی درآمدم و ۹ سال در اردوگاههای عراق بودم. به دلیل اینکه از اسارت خسته شده بودم برای فرار از آن وضعیت، با وعده منافقین که مرا به اروپا خواهند فرستاد جذب سازمان شدم، اما بعد از سه ماه گفتند چون نان و نمک ما را خورده ای، اگر از اینجا خارج شوی، جمهوری اسلامی، تو را اعدام خواهد کرد.
وی با بیان اینکه در مدت حضور در پایگاه اشرف، خبر چندانی از مسایل داخل ایران نداشته، افزود: در این مدت، اخبار ایران را به صورت محدود و فیلتر شده، به ما میگفتند و نیروهای سازمان، اطلاعاتی از بیرون نداشتند و تصور میکردند با سه هزار نفر میتوانند نیروهای نظامی ایران را شکست دهند و امروز که اینجا هستم، میبینم اگر اینها میآمدند، همان بسیج مهران، کار سازمان را تمام میکرد!
این عضو سابق منافقین در باره توان نظامی این فرقه، تصریح کرد: سازمان در مجموع چیزی حدود سه هزار نفر نیرو داشت که بخشی از آنها، معلولین عملیاتهای قبلی و بخشی هم زنان و مردان سالخورده بودند که دیگر توانایی جنگ نداشتند و بخشی هم، البته شناختی از ایران نداشتند. یعنی اگر اینها را رها میکردند، مثل اصحاب کهف گم میشدند! مثلا خود من، وقتی به ایران برگشتم تا دو ماه، یک نفر مرا همراهی میکرد تا خیابانها را گم نکنم و یا به من یاد بدهد تا چگونه از تاکسی استفاده کنم.
وی با بیان اینکه در مدت حضور در پایگاه اشرف، خبر چندانی از مسایل داخل ایران نداشته، افزود: در این مدت، اخبار ایران را به صورت محدود و فیلتر شده، به ما میگفتند و نیروهای سازمان، اطلاعاتی از بیرون نداشتند و تصور میکردند با سه هزار نفر میتوانند نیروهای نظامی ایران را شکست دهند و امروز که اینجا هستم، میبینم اگر اینها میآمدند، همان بسیج مهران، کار سازمان را تمام میکرد!
این عضو سابق منافقین در باره توان نظامی این فرقه، تصریح کرد: سازمان در مجموع چیزی حدود سه هزار نفر نیرو داشت که بخشی از آنها، معلولین عملیاتهای قبلی و بخشی هم زنان و مردان سالخورده بودند که دیگر توانایی جنگ نداشتند و بخشی هم، البته شناختی از ایران نداشتند. یعنی اگر اینها را رها میکردند، مثل اصحاب کهف گم میشدند! مثلا خود من، وقتی به ایران برگشتم تا دو ماه، یک نفر مرا همراهی میکرد تا خیابانها را گم نکنم و یا به من یاد بدهد تا چگونه از تاکسی استفاده کنم.