اندر حکایات
شیخ و جماعت قمارباز
آورده اند؛ گذر شیخ به مجلسی افتاد. جماعتی بدید که قمار می کردند و قیل و قال کنان، زر و سیم خویش بر باد می دادند. شاگردی از مریدان که شیخ را همراهی می کرد از حضرت اش پرسید؛ قبیح تر از آنچه اینان می کنند، نیز می توان سراغ گرفت؟... شیخ تاملی کرد و در آن حال که نگاهش، آن جماعت را می کاوید، سری به علامت افسوس تکان داد و گفت؛ آری... آنگاه که زبان از کف دهی و بر قمار خودخواهی ها و پلشتی هایت، با حراج کردن آبروی خلایق بر کوی و برزن، دنیا و عقبایت را یکسره ببازی!
حسن سلیمانی
لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=1019
- ارسال توسط : admin
- 181 بازدید
- بدون دیدگاه