از روزی که مولانا با نوای نی، غم هجرش دوچندان شد و از درد اشتیاقش سرود تا به امروز که گیتارهای برقی، نوای روح سرگردان انسان معاصر را سر میدهند، سالها چون چشم بر هم زدنی گذشتهاست و سازها در امواج متلاطم زمانه، گاهی در چارچوب رفتهاند و گاهی بی هیچ حصاری نواخته شدهاند. از «عارف قزوینی»ها تا «قمرالملوک» ها گرفته تا رپرها و راکرهای امروزی، همه وهمه در زمانه خودشان ایستادگی کردهاند تا نوایی را که بعضیهامان دوست داریم و بعضیهامان نداریم، به گوشها برسانند. ما انسانها گاهی فراموش کردهایم، دنیا برای همه آدمهاست با تمامی سلایق و اگر روزی مهر مقدس «مجوز» به دستمان رسید،می بایست فارغ از سلیقه شخصی به نوای دل سازها گوش سپریم و بگذاریم همه نواها به صدا درآیند؛ چرا که جهان با این گوناگونی زیباست و اگر قرار بود دنیا به سلیقه ما شکل بگیرد، چرخ گوشت فیلم The wall را لازم داشتیم که آدمهای گوناگون را در آن بریزیم و بعد از چرخ کردن موجوداتی یک شکل و یک اندازه خلق کنیم؛ کاری که گاهی ناخواسته دچارش میشویم. امروزهم مهر مجوز برای برپایی کنسرتها گاهی دچار خودخواهی میشود و اهل موسیقی یا مجبورند برای رساندن نوای سازشان کفش آهنین به پاکنند، یا مثل گربه ها در زیرزمینهای تاریک و نمور ساز دل را به صدا درآورند؛ در شهرمان قزوین هم اگر گوش تیز کنید، صدایشان را خواهید شنید.
از علی اسکندری که فعالیتش را از سال ۷۸ آغاز کرده، از موسیقی زیرزمینی قزوین می پرسیم؛ او موسیقی زیرزمینی این شهر را پویا و زنده نمیداند و میگوید: قزوین آنچنان موسیقی زیرزمینی ندارد که مثل تهران دائما در جوشش باشد و کار تولید کند.
دلیلش را هم بیشتر گرایش اهل موسیقی قزوین به موسیقی سنتی میداند و ادامه میدهد: موسیقی زیر زمینی در اصل تعریف دیگری دارد و ریشه آن موسیقی راک بوده است و به دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی برمیگردد، اما امروز در ایران به موسیقی بدون مجوز اطلاق میشود.
موسیقی خودش را زیر زمینی نمی داند؛ چرا که تلفیق موسیقی پاپ و سنتی است و آن چالشی که موسیقی راک دارد در کارهایش نیست. او میگوید: برای شعرهای کلاسیک که قبلا مجوز داشتهاند، راحت تر مجوز میگیرم، اما برخی کارهایم شعرهایی دارند که در هیچ قالب ادبی جا نمیگیرند و تنها برای همان اثر سروده شدهاند، در مورد این شعرها، سلیقهای برخورد میشود و کارشناسان به کارهایم، ایراداتی از قبیل رعایت نکردن وزن و قافیه وارد میکنند.
علاقه اش به موسیقی سنتی را چراغ سبزی برای آسانتر گرفتن مجوز میداند و معتقد است: اگر از سازهای سنتی استفاده نمیکردم با مشکلات بیشتری برای مجور مواجه میشدم.
اسکندری می گوید: گاهی کارشناسان برای دادن مجوز مخالفت خاصی ندارند، اما در واقع موافقت خاصی هم ندارند.
گزینه بعدی که سراغش میرویم، حسین میثمی است؛ کسی که روزی کنسرتش لغو شد و امروز یکی از کارشناسان موسیقی اداره ارشاد است و نقش بسزایی در دادن مجوز به اهالی موسیقی دارد. از سالها پیش می پرسیم و از لغو کنسرتش. میگوید: دلایل خاصی ارائه نشد؛ اما شاید دلیل آن به گروه موسیقی «آریان» برگردد که آن سالها در قزوین کنسرت برگزار کردند و باعث نقد و مخالفتهایی شدند. ظاهرا از آن پس برخی روسای شهر تصمیم گرفته بودند که دیگر در قزوین کنسرت برگزار نشود و زمانی که ما مجوز گرفتیم، موضع گیریهایی صورت گرفت؛ حتی با ریاست وقت اداره ارشاد تماس گرفته شد و مطرح شد که «مگر قرار نبود دیگر در قزوین کنسرتی برگزارنشود؟!»
از اعمال سلیقه در دادن مجوزها میپرسیم؛ میگوید: من به عنوان یکی از کارشناسان موسیقی در ارزیابی آثار، فقط به لحاظ تخصصی اعمال نظر میکنم، حتی شعرها را نیز به انجمن ادبیات میدهیم تا متخصصان آن رشته ارزیابی کنند. اما جدای این ارزیابیهای تخصصی، مسائلی چون وضعیت ظاهر، محتوای شعرها و… نیز وجود دارد که در حیطه دیگری بررسی میشود و مسئولیت آن نیز با ما نیست.
میثمی تاکید میکند: از نظر من به لحاظ کارشناسی، هیچ منعی برای هیچ ژانری در موسیقی وجود ندارد و اگر قرار است ممیزیهایی در این رابطه صورت بگیرد، باید برای همه ژانرها باشد و نه یک ژانر خاص.
چرا مدتهاست در قزوین گروههای موسیقی پاپ بومی نتوانستهاند کنسرت برگزارکنند واین درحالی است که گروههای پاپ تهران در همین شهر کنسرت میگذارند؟ این سوالی است که از مهدی رمضانی، معاون فرهنگ و ارشاد قزوین میپرسیم که در پاسخ میگوید: موسیقی پاپ، جریانی است که باید هدایت شود.
گروههای موسیقی پاپ تهران که در قزوین کنسرت برگزار میکنند، دارای مجوز اداره کل فرهنگ و ارشاد هستند و از فیلترهای مختلفی عبورکردهاند، ولی گروههای استانی چنین راهی را طی نکردهاند، اما به دنبال این هستیم که به برخی ازاین گروهها با بررسی محتوا و شیوه اجرا مجوز بدهیم.
رمضانی معتقد است با وجود رسالتهای اداره فرهنگ و ارشاد، مکلف هستیم که به موسیقی فاخر ایرانی بپردازیم که به حمایت بیشتری نیز نیاز دارد.
شاید جا داشت در این گزارش با تمامی دوستانی که در دادن و ندادن مجوزها نقش دارند، گفتوگو کنیم. شاید جا داشت از آنها بپرسیم، دقیقا چه سیاستهایی دارند و چه گروههایی با سیاستهایشان در تضاد هستند؛ اما راستش را بخواهید، این سوالها را موکول کردیم به شاید وقتی دیگر که مهر و صبوری بیشتری بود برای کنار هم قرار گرفتن و نوای همدیگر را شنیدن، پس شاید تا وقتی دیگر… .
از علی اسکندری که فعالیتش را از سال ۷۸ آغاز کرده، از موسیقی زیرزمینی قزوین می پرسیم؛ او موسیقی زیرزمینی این شهر را پویا و زنده نمیداند و میگوید: قزوین آنچنان موسیقی زیرزمینی ندارد که مثل تهران دائما در جوشش باشد و کار تولید کند.
دلیلش را هم بیشتر گرایش اهل موسیقی قزوین به موسیقی سنتی میداند و ادامه میدهد: موسیقی زیر زمینی در اصل تعریف دیگری دارد و ریشه آن موسیقی راک بوده است و به دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی برمیگردد، اما امروز در ایران به موسیقی بدون مجوز اطلاق میشود.
موسیقی خودش را زیر زمینی نمی داند؛ چرا که تلفیق موسیقی پاپ و سنتی است و آن چالشی که موسیقی راک دارد در کارهایش نیست. او میگوید: برای شعرهای کلاسیک که قبلا مجوز داشتهاند، راحت تر مجوز میگیرم، اما برخی کارهایم شعرهایی دارند که در هیچ قالب ادبی جا نمیگیرند و تنها برای همان اثر سروده شدهاند، در مورد این شعرها، سلیقهای برخورد میشود و کارشناسان به کارهایم، ایراداتی از قبیل رعایت نکردن وزن و قافیه وارد میکنند.
علاقه اش به موسیقی سنتی را چراغ سبزی برای آسانتر گرفتن مجوز میداند و معتقد است: اگر از سازهای سنتی استفاده نمیکردم با مشکلات بیشتری برای مجور مواجه میشدم.
اسکندری می گوید: گاهی کارشناسان برای دادن مجوز مخالفت خاصی ندارند، اما در واقع موافقت خاصی هم ندارند.
گزینه بعدی که سراغش میرویم، حسین میثمی است؛ کسی که روزی کنسرتش لغو شد و امروز یکی از کارشناسان موسیقی اداره ارشاد است و نقش بسزایی در دادن مجوز به اهالی موسیقی دارد. از سالها پیش می پرسیم و از لغو کنسرتش. میگوید: دلایل خاصی ارائه نشد؛ اما شاید دلیل آن به گروه موسیقی «آریان» برگردد که آن سالها در قزوین کنسرت برگزار کردند و باعث نقد و مخالفتهایی شدند. ظاهرا از آن پس برخی روسای شهر تصمیم گرفته بودند که دیگر در قزوین کنسرت برگزار نشود و زمانی که ما مجوز گرفتیم، موضع گیریهایی صورت گرفت؛ حتی با ریاست وقت اداره ارشاد تماس گرفته شد و مطرح شد که «مگر قرار نبود دیگر در قزوین کنسرتی برگزارنشود؟!»
از اعمال سلیقه در دادن مجوزها میپرسیم؛ میگوید: من به عنوان یکی از کارشناسان موسیقی در ارزیابی آثار، فقط به لحاظ تخصصی اعمال نظر میکنم، حتی شعرها را نیز به انجمن ادبیات میدهیم تا متخصصان آن رشته ارزیابی کنند. اما جدای این ارزیابیهای تخصصی، مسائلی چون وضعیت ظاهر، محتوای شعرها و… نیز وجود دارد که در حیطه دیگری بررسی میشود و مسئولیت آن نیز با ما نیست.
میثمی تاکید میکند: از نظر من به لحاظ کارشناسی، هیچ منعی برای هیچ ژانری در موسیقی وجود ندارد و اگر قرار است ممیزیهایی در این رابطه صورت بگیرد، باید برای همه ژانرها باشد و نه یک ژانر خاص.
چرا مدتهاست در قزوین گروههای موسیقی پاپ بومی نتوانستهاند کنسرت برگزارکنند واین درحالی است که گروههای پاپ تهران در همین شهر کنسرت میگذارند؟ این سوالی است که از مهدی رمضانی، معاون فرهنگ و ارشاد قزوین میپرسیم که در پاسخ میگوید: موسیقی پاپ، جریانی است که باید هدایت شود.
گروههای موسیقی پاپ تهران که در قزوین کنسرت برگزار میکنند، دارای مجوز اداره کل فرهنگ و ارشاد هستند و از فیلترهای مختلفی عبورکردهاند، ولی گروههای استانی چنین راهی را طی نکردهاند، اما به دنبال این هستیم که به برخی ازاین گروهها با بررسی محتوا و شیوه اجرا مجوز بدهیم.
رمضانی معتقد است با وجود رسالتهای اداره فرهنگ و ارشاد، مکلف هستیم که به موسیقی فاخر ایرانی بپردازیم که به حمایت بیشتری نیز نیاز دارد.
شاید جا داشت در این گزارش با تمامی دوستانی که در دادن و ندادن مجوزها نقش دارند، گفتوگو کنیم. شاید جا داشت از آنها بپرسیم، دقیقا چه سیاستهایی دارند و چه گروههایی با سیاستهایشان در تضاد هستند؛ اما راستش را بخواهید، این سوالها را موکول کردیم به شاید وقتی دیگر که مهر و صبوری بیشتری بود برای کنار هم قرار گرفتن و نوای همدیگر را شنیدن، پس شاید تا وقتی دیگر… .
بی تا دارابی