تاملی بر آنچه مشکلات معیشتی با کوچکترین واحد اجتماعی کرده است
در انتهای کوچه، کودکی که هشت ساله مینماید سرگرم جمع آوری ضایعات یک کارگاه تولیدی است. با سختی کیسهای مملو از ضایعات پلاستیکی و فلزی را بر دوش و شانههای نحیفش میکشد و پا در راه رفتن میگذارد. من ایستادهام و او را میپایم و کودک که گویی رنج دنیا را در کوله خود دارد با چهرهای رنگ و رو رفته و چشمانی به گود نشسته، از کنار من عبور میکند و من ماندهام کودکی با این سن و سال، چگونه نانآور خانواری شده است و این میان کجا هستند آنهایی که مسئولیت گرفتهاند تا مرهمی بر آلامی چنین از تن خسته و زخم خورده جامعه باشند.