جامعه شناسان، از سه ویژگی پی میبرند که رابطه دولت – ملت در یک جامعه چگونه است:
– احترام متقابل؛ بدین معنی که آیا مردم، حاکمان خود را به دیده احترام مینگرند یا دشنام میدهند؟
– سنجش، مفاهمه یا اجماع است. در این معنی که آیا دولت با ملت یا برعکس بر سر مفاهیم رایج، زبان هم را میفهمند و با هم همدلی و همزبانی میکنند یا نه، ملت، فهم مشترکی از دولت و دولت با مردم ندارد و نمیتواند به درک متقابل برسند.
– اتحاد: آیا دولت و ملت برای کسب پیروزهای بزرگ، خود را در کنار هم میبینند یا پیروزی برای هر کدام معنای دیگری دارد و اتحاد، نه براساس درک متقابل، بلکه براساس مفاهیمی چون زور و اجبار، ترس و کسب سود فردی بین آنها وجود دارد یا اصلا وجود ندارد.
با این مقدمه حالا میتوان دولت و ملت را در هر جامعه در یک کفه ترازو قرار داد و با پاسخ به هر سه مشخصه، جایگاه یک حاکمیت را در فرهنگ سیاسی آن جامعه بدست آورد.
در شرایط موجود آنچه که در افواه مردم میتوان شنید، رابطه احترامی موجود در بین دولت و ملت ایران اگرچه به کلی از بین نرفته، بلکه سطح آن بسیار پایین آمدهاست.
فروریزی انگارههای فکری و آرمانی، شرایط بد اقتصادی، برخوردهای خلقالساعه و… سالهاست که به این رابطه آسیب وارد کرده و مردم با بالا رفتن و پایین آمدن هر چیز مثلاً قیمت اجناس فورا دهان باز میکنند و یک جای احترام لازم بین ملت – دولت را پاره میکنند.
کافیست به میان مردم برویم و از اعتقادات و اوضاع اقتصادی آنها سوال کنیم. فوراً به چنان خشم و غضب خواهند افتاد که حتما فحشی، طنزی و تراژدی خواهند نواخت.
به اجماع که دومین مشخصه رابطه ملت-دولت است نیز در این سالها آسیبهای جدی وارد شده و هیچ نوع اتحاد و اجماعی بین آنها و دولت وجود ندارد؛ برای مثال اگرچه همه انرژی هستهای را حق مسلم خود میدانند، اما از شیوه دستیابی به آن که موجب فروریزی رابطه جهان غرب با کشور شده، سخت ناراضی هستند و یک نظرسنجی حداقلی نشان خواهد داد که دولت اگرچه دستیابی به آن را اوجب واجبات میداند؛ اما مردم این همه خرجکرد مالی و فکری برای آن را عاملی در ناتوانی اقتصادی خود میبینند که زندگی آنها را فلج کردهاست.
گزینه سوم فرهنگ سیاسی، اتحاد است که به عنوان مثال اگرچه همه همزبانها در حاکمیت یک دولت، یک زبان و یک توافق ضمنی برای قرار دادن زبان فارسی به عنوان زبان اول کشور دارند؛ اما خرده فرهنگها با زبانهای گوناگون در درون حاکمیت، خواستار اعمال زبانهای خود در کتابهای درسی خود هستند.
به دیگر سخن اگر چه اتحاد، رمز پیروزی شمرده میشود؛ اما ناهمزبانان، سازهای ناخوش می نوازند و به اتحاد ملت – دولت خلل وارد میکنند.
گسست اتحاد ناهمزبانان در گستره پهناور ایران و وجود انواع پانها، گرایشها، نحلههای فکری از رادیکال تا سوسیال، نبود منافع مشترک بین طبقات اجتماعی، نارضایتیهای گسترده از بیعدالتی، فساد و تبعیض و دهها دلیل پیدا و پنهان، موجب بهم ریختگی اتحاد بین ملت و دولت گردیده و سومین رکن فرهنگ سیاسی را به خطر میاندازد.