اطلاعیه

  • امروز : سه شنبه - ۱۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : 2 - جماد ثاني - 1446
  • برابر با : Tuesday - 3 December - 2024
0
«اعظم عرفانی» در گفت‌وگو با فروردین امروز:

سینما بالاخره روی خوشش را به من نشان می‌دهد

  • کد خبر : 11158
  • 24 نوامبر 2024 - 12:23
سینما بالاخره روی خوشش را به من نشان می‌دهد
«اعظم عرفانی» نه تنها برای اهل تئاتر که برای همه اهالی هنر نام آشنایی است او از سال1379 در عرصه تئاتر فعالیت داشته و دانش‌آموخته نمایش و بازیگری از دانشگاه معماری و هنر است و اجراهای فراوانی در کارنامه هنری‌اش دارد. به تازگی نیز اجرای نمایش «دردسرهای یک روح » را در قزوین به روی صحنه دارد و همین بهانه‌ای است برای گفت‌وگو با او.

-از کار جدیدت بگو چطور شد که بعد از سال‌ها برای اجرا به قزوین برگشتی؟
این کار توسط برادر عزیرم «سید محمد موسوی» کارگردان نمایش «دردسرهای یک روح» به من پیشنهاد شد و از آنجایی که به خاطر بچه‌دارشدن و دست‌ تنها بودنم در نگهداری پسرم کمتر می‌توانستم در تهران کار قبول کنم و در قزوین مادرم کمک حالم هستند؛ تصمیم گرفتم این کار را بپذیرم و بعد سال‌ها در قزوین اجرایی داشته باشم.

-تهران بدون شک سکوی خوبی برای پیشرفت است اما شهر ما هم چندان از تهران دور نیست؛ واقعا نمی‌شود حداقل نیمی از شرایط تهران را در استان خودمان داشته باشیم تا هنرمندان خوبی مثل تو مجبور به مهاجرت نشوند؟

متاسفانه به همان دلیل نزدیکی به تهران و از آنجایی که شرایط و بستر مناسب‌تری در تهران برای رشد هنری و بازیگری وجود دارد ترجیح همه رفتن به آنجا برای رشد حرفه‌ای‌تر است. مخصوصا که در قزوین اصلا به نمایش و هنر بازیگری به شکل یک شغل نگاه نمی‌شود.

-نقش «مهین» قاتل سریالی قزوین حتما نقش پرچالشی برایت بوده چطور با این شخصیت احساس نزدیکی کردی و درنهایت چطور توانستی او را زندگی کنی؟

مهین!!! خب در آن سال‌هایی که او قتل انجام می‌داد من هنوز ساکن قزوین و به نوعی درگیر این داستان بودم. بالاخره هر بازیگری برای رسیدن به نقش با توجه به آموخته‌های تکنیکی و بعد غریزه و احساس؛ خودش را در آن موقعیت و شرایط شخص داستان می‌گذارد و با همزاد پنداری با وی تلاش به ایفای نقش می‌کند. برای من هم جز این نبود و باید بگویم «محمدحسین حیدری» کارگردان کار هم به خوبی می‌دانست که چه نوع بازی از من می‌خواهد و با بازیگردانی عالی، بهتر و بیشتر در مسیر رشد و رسیدن من به کاراکتر مهین کمک کرد.

-کمی از ویژگی‌های شخصی مهین بگو.

به جز من سایر افرادی که در فیلم حضور داشتند مهین را از نزدیک دیده بودند و خیلی برایم جالب بود که وقتی از آن‌ها در موردش سوال می‌کردم، بلااستثناء همگی دوستش داشتند. به عنوان مثال یک ساعت قبل از تصویربرداری، با خانم‌هایی که در صحنه شب دستگیری این فرد حضور داشتند، صحبت می‌کردیم، می‌گفتند اصلا به قیافه‌اش نمی‌خورد و واقعا قابل باور نبود که قاتل است اینقدر که صورت مظلومی داشته است. به همین دلیل دلمان نیامد که به او دستبند بزنیم و در بازداشتگاه ما دو نفر کنارش می‌خوابیدیم که فقط نخواهد خودکشی کند.

آن‌ها می‌گفتند مهین آن شب تا صبح نخوابید و وقتی که به بازجویی رفت و اعتراف کرد و برگشت، گفت خدا را شکر باری روی دلم بود که نمی‌توانستم شب‌ها به راحتی بخوابم؛ اما از امشب دیگر راحت می‌خوابم و بعد به یکی از آن‌ها گفته بود که من خیلی دلم سبزی پلو با ماهی می‌خواهد! اینقدر دوستش داشتند که آن خانم با خواهرش تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که این غذا را بپزد و برایشان بفرستد. حتی می‌گفتند که دادستان هم گفته تا روزی که در بازداشت و در حال بازجویی است، هر غذایی که دلش خواست را برایش تهیه کنید.

-بازیگری با کارنامه درخشان و سابقه بازیگری تو چطور هنوز وارد سینما نشده؟ خودت دوست نداشتی یا موانعی وجود داشته؟

هر بازیگری سودا و آرزوی رسیدن به درجات بالا را دارد. من هم سال‌ها تلاش کردم دانشکده رفتم و با افراد بزرگی در عرصه تئاتر و بازیگری کار کردم. سال۱۴۰۰ هم با افتخار سکانسی عالی در فیلم سینمایی «پرونده باز است» به کارگردانی مرحوم «کیومرث پوراحمد» و تهیه‌کنندگی «علی قائم‌مقامی» بازی کردم. سال۱۴۰۳ هم یک فیلم کوتاه برای خانم «سحر محمودی» بازی کردم که به زودی در فستیوال‌های جهانی شرکت می‌کند.

اعتقادم بر این است انرژی و تلاش‌هایم بی‌نتیجه نمی‌ماند و خیلی زود به جایگاه اصلی که لایقش باشم خواهم رسید فقط باید در این مسیر، پویا و پرتلاش و بدون ناامیدی ادامه داد و ادامه داد و البته گاهی انتخاب‌های اشتباه باعث کندشدن مسیر دستیابی به هدف و دور شدن از مسیر درست می‌شود و متاسفانه من هم از این قبیل اشتباهات و تصمیم‌های نادرست در طول زندگی داشته‌ام که امیدوارم بعد از این بتوانم جبران سال‌های رفته را بکنم و خیلی زود سینما روی خوشش را به من نشان دهد و آغوش مهربانش را برایم باز کند.

-و در آخر اگر حرفی برای همشهریانت و یا مسئولان داری بگو.

من از تمام مردم عزیز شهرم قزوین که در این مدت به دیدن نمایش «دردسرهای یک روح» آمدند و به من ابراز لطف داشتن ممنونم. امیدوارم با حمایت مردم از همه اهالی هنر؛ چراغ تئاتر و هنر شهرمان زنده بماند و مردم با خرید بلیط و لحاظ بودجه در مخارج ماهانه‌شان برای دیدن کارهای فرهنگی؛ در اعتلای فرهنگ و هنر شهر سهیم باشند.

و اما مسئولان عزیز لطفا برای هنرمندان این شهر ارزش ویژه قائل باشید آنها چشم و چراغ فرهنگ شهرمان هستند با ایجاد شرایط بهتر از نظر مالی و کاری جایی بهتر برایشان بسازید که هنرمندان با کمترین دغدغه فقط و فقط به فکر اعتلای کار و هنر این شهر باشند.

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=11158

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.