در گوشهای از صحنه این کنسرت نمایش، جوان بلندبالایی گیتار الکتریک مینواخت؛ سازی که در قزوین نوازندگان بسیار محدود و معدودی دارد. او «پژمان محمدبیگی» نوازنده و مدرس موسیقی است که به گفته خودش تلاش میکند تا حرفهایی را که نمیشود نوشت یا بیان کرد را به موسیقی تبدیل کند. به بهانه اجرای این نمایش و همچنین تاملی بر دنیای هنر موسیقی، با این هنرمند قزوینی در دفتر «فروردین امروز» به گپوگفتی صمیمانه نشستیم.
– از نوازندگی در کنسرت نمایش «چند مهمان از پاریس» برای ما بگو… چه طور بود این تجربه؟
کنسرت نمایش چند مهمان از پاریس را دوست داشتم، اما به نظرم نمایشنامه، شنونده را به سمت خود نمیکشید و مخاطب بیشتر از اینکه درگیر نمایش باشد، جذب موزیک و آهنگهای بین نمایش میشد. دلیل این موضوع هم البته این بود که بخشی از این نمایشنامه حذف و عوض شد و طبعا به محتوای آن لطمه زد و داستان را ناقص کرد. بهطور کلی فکر میکنم اجرای چنین پروژههایی فضا و ذهن راحتتر و بازتری میطلبد که بتوان کارهای بهتری اجرا کرد.
– آهنگهایی که اجرا کردی با محتوای تئاتر همخوانی داشت؟
انتخاب من برای این نمایش، موسیقی بیکلام بود، اما به دلیل اینکه میخواستند آهنگها حسوحال قدیم را به مخاطب بدهد موسیقی دهه چهل را کار کردیم که فکر میکنم با نمایش بسیار همسو بود و مورد پسند مخاطبان هم قرار گرفت.
– به عنوان نوازنده گیتار الکتریک از ویژگیهای این ساز بگو و اینکه چرا استقبال از نواختن این ساز در قزوین محدود است؟
گیتار عمومیترین سازی است که اقشار مختلف مردم خواهان و طرفدار آن هستند، اما گیتار الکتریک مخاطبان خاصی در سبکهای موسیقی راک، جاز، بلوز و پاپ دارد و در ایران به ویژه در قزوین مخاطبان عامه کمتری آن را میپسندند. البته سقف قزوین در زمینه هنری بسیار کوتاه است؛ من اجراهای زیادی در تهران یا چند شهر دیگر داشتم که اهمیت بیشتری به دنیای هنر و هنرمند میدهند، اما در شهر ما فضا برای هنرمند به گونهای است که نمیتواند کار هنری موثری تولید کند.
– وضعیت موسیقی را در جامعه دیروز و امروز چطور ارزیابی میکنی؟
در چند سال گذشته فرهنگ جامعه نسبت به نواختن موسیقی خیلی وضعیت درستی نداشت، مثلا در خیابان با ساز که راه میرفتی بعضی از آدمها تا کمر از پنجره خانه خم میشدند و ما را تارزان صدا میزدند و میخندیدند یا زمانی که خواستیم موزیک کار کنیم کسی به ما اجازه نداد که ساز بزنیم. الان هم گروههای موسیقی بسیار کاربلدی هستند که میتوانند اجرا بروند، اما نمیشود و اجازه این کار را ندارند!
ما هنرمندان حمایت نمیخواهیم فقط حداقل جلوی کار ما را نگیرند یعنی سنگ جلوی پای موزیسین نیندازند و بگذارند که در فضای شهری بتوانیم موسیقی اجرا کنیم برای مثال در حیاطهای سعدالسلطنه که بهترین محیط برای اجرای موسیقی است میشود که نوازندهها به صورت هفتگی اجرا داشته باشند تا هم فضای شاد و مفرحی به وجود آید و هم جنبه فرهنگی داشته باشد.
– به عنوان کسی که در دانشگاه در رشته ساز و آواز جهانی تحصیل کرده، جایگاه موسیقی سنتی را چگونه میبینی و اینکه چرا درجا میزند؟
در این زمینه خیلی نمیتوانم امیدوارانه صحبت کنم چون موسیقی سنتی نیز اوضاع خوبی ندارد و مهجور مانده است. در دوران قبل از انقلاب تمام سازهای بومی ایرانی را بررسی و وارد ارکسترهای بزرگ کردند، اما آن جریان متوقف شد. در دنیایی که همه چیز به سرعت در حال پیشرفت است اگر هنر موسیقی ما نخواهد رشد کند قطعا عقب میماند و به جایی نمیرسد.
– چرا موسیقی غربی طرفداران بسیاری در جامعه ایرانی پیدا کرده است؟
به نظرم در کل دنیا این روند در جریان است و مختص ایران نیست چون غربیها هزینه و برنامهریزیهای درست و منطقی برای موسیقی خود دارند.
– با توجه به اوضاع جامعه امروز به نظرت چه نوع موسیقی باید ارائه شود؟
از نظر من محتوا و مضمون اثرگذاری بیشتری نسبت به نوع و سبک موسیقی بر مخاطب دارد و هنرمندان باید موضع خود را نسبت به دغدغههای اجتماعی چه در دیدگاه و چه در هنرشان مشخص کنند؛ خصوصا خوانندههایی که تریبون دارند باید به مسائلی که در پیرامون اتفاق میافتد، اشارهای داشته باشند. بنابراین اگر هنرمند نخواهد جامعه خود را ببیند اصلا هنرمند نیست.
– در زندگی از بعد موسیقی به دنبال چه هدف و آرزویی هستی؟
نوازندگی برای من در وهله اول لذت بردن است و دوم اینکه دوست دارم حرفهایی را که نمیشود نوشت یا بیان کرد را به موسیقی تبدیل کنم.
– و در آخر پیام پژمان محمدبیگی به نوازندگان موسیقی؟
به همه هنرمندان عرصه موسیقی میگویم که امید را از دست ندهیم، علاقه خودمان را پیگیری کنیم و تحت هیچ شرایطی عقب نکشیم.