در یک غروب نسبتا سرد بهاری که نسیم، گیسوان صحرا را به نوازش نشسته بود و آفتاب، بر شانههای خسته شهر به غروب افتاده بود، با این شاعر جوان و موفق قزوینی به گپوگفت نشستیم. آنچه از منظر خوانندگان فرهیخته میگذرد، ماحصل همین گفتوگوست.
– در ابتدا کمی از خودتان بگویید.
نگارسادات معصومزاده هستم, سال۱۳۷۲ در قزوین بهدنیا آمدم و بعد از گرفتن دیپلم علوم انسانی تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات فارسی تحصیل کردم و در حال حاضر هم دانشجوی مقطع دکتری ادبیات فارسی در گرایش ادبیات غنایی هستم. در طول این سالها در جشنوارههای متعدد و کارگاههای مختلفی بهعنوان مسئول یا شرکت کننده حضور داشتم که ماحصل آن کسب بیش از ۲۰عنوان استانی، ملی و بینالمللی است.
– علاقهی شما به شعر از چه زمانی شروع شد؟
از۱۱ یا ۱۲سالگی شعر میگفتم؛ طبیعت همیشه من را به وجد میآورد و بُنمایهای بود برای نوشتن. اوایل سعی میکردم از شاعران مورد علاقهام تقلید کنم. ارتباط خیلی خوبی با آثار سهراب سپهری داشتم و اشعار او را به اندازه ادراک خودم میخواندم.
اما از دوره دبیرستان نگاهم به شعر جدیتر شد؛ چون همسو بود با رشته تحصیلیام. تمرین میکردم و با آزمون و خطا شعر میگفتم. به همراه مادرم در جلسات ادبی که با محوریت حافظپژوهی و سعدیپژوهی برگزار میشد، شرکت میکردم و چندبار هم دعوت به شعرخوانی شدم و در همان سن و سال یکی از سرودههایم در نشریات استانی چاپ شد.
– اشعارتان بیشتر در چه سبک و سیاقی است؟
کم کم متوجه شدم موسیقی در شعر، علاوه بر موسیقی درونی که شامل ردیف و قافیه است، برای من خیلی اهمیت دارد؛ به همین جهت اغلب شعرهای من در قالب کلاسیک است، البته شعر نیمایی و سپید هم دارم.
– نگاه ویژهای به شعر غنایی دارید؟
موضوع شعر من در تمام این سالها بیشتر بر محور منویات درونی شاعر و اگر بخواهم دستهبندی کنیم در حوزه ادبیات غنایی جای میگیرد. البته به موضوعات اجتماعی هم پرداختم که در این مسائل، منِ شخصی غنایی هم تنیده شده است.
– از آثاری که منتشر کردهاید، بگویید:
مهرماه سال گذشته نخستین مجموعه شعر مستقلام با عنوان «لب تا ابد» توسط انتشارات فصل پنجم که ناشر تخصصی شعر در کشور است، به چاپ رسید که شامل برگزیده اشعار یک دههی من است. پیش از این هم در مجموعههای گروهی «یک چمدان بهار» که توسط انتشارت شهرستان ادب و مجموعههایی که توسط انتشارات سریر به چاپ رسیده بود، اشعاری از من منتشر شده بود.
– میتوان گفت شاعر برای سرودن شعر نیاز به انگیزه دارد؟
به نظر من بهتر است بگوییم شاعر برای سرودن شعر، نیاز به زیست و تجربه ادبی دارد تا بتواند نتیجه آن را در یک لحظه شاعرانه روی کاغذ بیاورد. مطالعاتی که شاعر دارد؛ نوع نگاهش به زندگی، باور او نسبت به زندگی و زیست شاعر دست به دست هم میدهند تا اتفاقاتی که مانند صاعقه در یک لحظه رخ میدهند از زبان به شعر تبدیل شوند.
به همین دلیل در سرودن شعر نمیتوانیم از انگیزه صحبت کنیم و بهتر است بگوییم یک شعر چه سرنوشتی دارد. در واقع این سرنوشت شاعر است که تا این حد با شعر نزدیک است که نمیشود آنها را از هم جدا کرد. به نظر من شعرِ خیلی از شاعران کلاسیک ما، نقشهای از روان پیچیده آنهاست و اینکه ما میتوانیم در خلال شعر با زندگی آنها آشنا شویم، خیلی جالب است.
اگر ما بگوییم که شعر صرفا بیان احساس شخصی است باید بپذیریم که بزرگترین حوزه ادبیات و کهنترین حوزه ادبیات به گفته استاد کدکنی حوزه ادبیات غنایی است. ادبیات غنایی با منِ شاعر کار دارد و تجربیات منِ شاعر است که ابتدا باید در درون من اتفاقاتی بیفتد تا من بتوانم آن را به زبانی بگویم که بر جامعه من هم تاثیر بگذارد.
– به نظر شما بیان مسائل اجتماعی باید جزئی از دغدغههای شاعر باشد؟
مسائل اجتماعی روز اگر بخواهد بهصورت تاریخ مصرفدار بیان شود گرچه ایرادی ندارد، ولی من معمولا این کار را نمیکنم. چون شعر را تاریخ مصرفدار میکند. ما باید به دنبال مسائلی باشیم که به زمان و مکان تعلق نداشته باشند و به مسائلی بپردازیم که برای بشریت جالب است؛ برای بشریت دغدغه، سوال و مساله است، مثل صلح، عشق، صفا، علم، آموختن، شناخت و عرفان. گذر زمان و حتی هیچ اقلیمی نمیتواند آنها را محو کند. مسائل بشری اگر در شعر انعکاس پیدا کند باعث ماندگاری خود شعر میشود و در خلال همین مسائل میشود گریزی هم به مسائل اجتماعی روز زد.
– ارتباط نسل جوان را با ادبیات بهویژه شعر چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من نسل جوان ارتباط خوبی با شعر دارد، البته متاسفانه ما در ارائه و عرضه شعر خوب به نسل جوان سهلانگاری میکنیم. این سهلانگاری از چند جهت صورت میگیرد و این طور نیست که فقط به جامعه مربوط باشد.
خود فرد هم باید در انتخاب شعر دقت کند و بهتر است به منابع دست اول رجوع کند و خیلی به فضای مجازی تکیه نکند. در غیر این صورت ممکن است ارتباط عمیقی با ادبیات پیدا نکند. منظور من جذب فالوور نیست، ولی شما صفحات اجتماعی شاعران معاصر را بررسی کنید؛ متوجه میشوید چقدر مخاطب و دنبال کننده دارند. پس اگر ما محتوای ارزشمندی به نسل جوان عرضه کنیم آنها نیز استقبال خوبی خواهند کرد.