کمی آن سوتر هم چهار دختر جوان که انگار بعد مدتها فرصتی یافتهاند تا یکدیگر را بیابند و ببینند، از ایام خانه نشینی در روزهای کرونایی میگویند و نگرانیها و دغدغههایشان. اینجا کافهای در دل ِشهر قزوین است؛ جایی که تاریخ و فرهنگ نفس میکشد و آدمها فرصتی مییابند تا در پاتوقی جمعی، نیازهای ارتباطی و اجتماعی خود را در فضایی دنج و دلنشین سپری کنند.
«کافه» و «کافه نشینی» معلول یک نیاز اجتماعی و ارتباطی است؛ فضایی که چندان پیشینهای در حیات فضاهای جمعی ایرانی ندارد، اما روزگاری در دهه سی و چهل، بیش از هر طبقه اجتماعی دیگری، پاتوق روشنفکران و نویسندگانی بود که کوشیدند در شرایط سیاسی آن روزها، حرکتهایی را در حوزههای ادبی و فرهنگی شکل دهند.
* کافهها، فضای آستانهای در جامعه شهری
مدیر کافه «ری را» در قزوین اما معتقد است: آنچه که ما امروز به عنوان «کافهنشینی» میشناسیم از دهه۸۰ در ایران باب شده؛ زمانی که متولدین دهه شصت در حال شکل دادن طبقه متوسط جدیدی بودند و تحت تاثیر الگوهای زیستی خاص این طبقه که یکی از آنها کافهنشینی محسوب میشود؛ به فضاهای ارتباطی جدیدی نیاز داشتند که فارغ از گفتمان رایج مسلط امکان برقراری ارتباط بین خود و هم نسلهایشان را فراهم کنند.
محمد تاج احمدی با بیان اینکه، بچههای این نسل که عموماً دانشجو بودند تلاش کردند با احیای کافهها، هم نیازشان به ارتباطات اجتماعی را برآورده کنند و هم برای گذراندن اوقات فراغت خودشان فضایی را بیابند؛ به «فروردین امروز» میگوید: با توجه به اینکه ما خیلی امکان مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت به خصوص در شهرستانها نداشتیم، کافهها عملاً به پاتوق نسل جوان به ویژه دانشجوها تبدیل شد و به مرور با گسترش کافهها، خانوادهها هم وارد این فضا شدند و بسیاری از دورهمیها، تولدها و حتی مراسم خواستگاری هم این روزها در کافهها برگزار میشود.
او میافزاید: با این اتفاق، عملاً کافهها از یک فضای عمومی به یک فضای آستانهای و بینابینی تبدیل شد؛ فضایی که مابین فضای خصوصی خانه و فضای عمومی شهر قرار گرفته و در واقع بستر ارتباطی جدیدی را شکل داده است.
این کافهدار که دستی در مطالعات و پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی نیز دارد؛ اضافه میکند: به همین دلیل فکر میکنم ما در یکی دو سال اخیر با شکل جدیدی از ارتباطات اجتماعی در دل کافهها روبرو هستیم و برخلاف آنکه خیلیها در گذشته تصور میکردند کافهها، صرفا پاتوقهایی برای قشر یا طبقه خاصی از جامعه مثل نویسندهها و روشنفکرهاست، که در کافهها دور هم جمع شوند، امروز اما دیگر شاهد کارکرد پاتوقی کافهها به شکل گسترده آن نیستیم.
تاج احمدی تصریح میکند: به همین خاطر است که لااقل در بیست سی سال اخیر شاهد آن نبودیم که از دل کافهها، جنبش اجتماعی یا فرهنگی و ادبی شکل گرفته باشد، آن طور که صادق هدایت و دوستانش در روزگاری منشاء آن بودند یا نقش زعامتی که جلال آل احمد در برخی از کافههای تهران مثل کافه فردوسی برای نویسندگان و روشنفکران جوان داشت.
او ادامه میدهد: به همین دلیل است که آنچه امروز به عنوان شکل رایج «کافه نشینی» میشناسیم بیشتر بر گرفته از یک الگوی زیست طبقه متوسط شهری است که کم کم دامنه مشتریانش گسترده شده و اگر قبلا فقط جوانان و دانشجویان را شامل میشد؛ مشتریان تازهتری نیز یافته است.
* پیامدهای کرونا بر فعالیت کافهها
مدیر کافه «ری را» در ادامه این گفتوگو با اشاره به پیامدهای همهگیری ویروس کرونا بر کافهها و کافهنشینی، عنوان میکند: یکی از کارکردهای اصلی و اساسی کافه پیدا کردن امکان ارتباطات اجتماعی بود؛ اما بعد از شیوع بیماری کرونا شاهد بودیم که با محدودیت ارتباطات اجتماعی، روابط فیزیکی و حضوری آدمها هم کمتر شد و این روی کافهها هم تاثیر زیادی گذاشت، اگر چه به عنوان یک کافهدار ما موظف به رعایت پروتکلهای بهداشتی هستیم، اما واقعیت این است که در قیاس با بسیاری از مشاغلی که مشاغل ضروری تلقی میشوند و در آن فضاها شاهد ازدحام جمعیت هستیم، کافهها به نسبت محیطهای سالمتر و خلوتتری دارند.
تاج احمدی اضافه میکند: در شرایطی که خود مردم پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند و کافهها هم نسبت به مشاغل ضروری، استانداردهای بهداشتی بسیار بالاتری دارند، اما متاسفانه همین پیشوند غیرضروری که ستاد مقابله با کرونا روی برخی مشاغل گذاشته، سبب شده است تا کافهها یکی از اولین اصنافی باشند که با افزایش دامنه شیوع کرونا تعطیل میشوند.
او با تاکید بر این نکته که در قزوین جمعیتی بالغ بر هزار نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم در یکصد کافه شهر در حال کار هستند و معیشت این افراد نباید غیرضروری تلقی شود؛ تصریح میکند: اگر واقعا استانداردهای بهداشتی در کافهها خیلی بالاتر از فضاهای دیگر است که واقعاً هم همینطور است، همانطور که در بسیاری از مشاغل به صرف اینکه ضروری هستند چشم به روی عدم رعایت پروتکلها بسته میشود، این امکان هم وجود دارد بدون اینکه چشم را روی عدم رعایت موارد بهداشتی در کافهها ببندیم، امکان تداوم حیات آنها را در شرایط کرونایی فراهم کنیم.
این کافهدار همچنین خاطرنشان میکند: حالا که مردم تلاش میکنند ارتباطات و دورهمیهای خودشان را حفظ کنند آیا بهتر نیست اجازه دهیم این ارتباطات اجتماعی در محیط کنترل شده کافهها، آن هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی زیر نظارت نهادهای نظارتی مانند بهداشت و اداره اماکن عمومی شکل بگیرد تا اینکه، به شکل کنترل نشده، زیرزمینی، پنهانی و غیررسمی ما شاهد میهمانیها و دورهمیهای خانوادگی باشیم که پیامدهای خاص خود را دارد.
سیما بزاززادگان