«نوروز» امسال رنگ و روی دیگری دارد؛ رنگ غمناکی رواج بیماری مرموز و شوم «کرونا» که جان و روح ایرانیان را دچار خود ساخته و شادابی را از تن ِ خستهی زمین نیز ربوده است، اما ملت دیرپای ایران هزاران بلای اینگونه را پشت سر نهاده و همچنان سرافراز ایستاده است. از همین روست که آیینها و باورهای نوروزی در میان پارسیان باقی ماندهاند و بیش از پیش نفس میکشند.
نوید نوروز با اجرای «کوسهگلین»
یک فرهنگپژوه بر این باور است که مردم قزوین در گذشته آمدن «نوروز» را از طریق «حاجی فیروز»، «کوسهگلین» و «نوروز نو سال» این آخری را برخی به اشتباه «نوروز نثار» مینامند، باخبر میشدند. علی اصغر گمرکچی میگوید: «کوسهگلین» نمایش۲ یا چهار نفرهای بود که یکی از افراد خودش را شبیه به زنی زیبا درآورده و با خواندن ترانههای شاد همراه با مضامین عرفانی و نیایشی ضمن نوید دادن آمدن نوروز از مردم عیدی و هدایا دریافت میکرد.
او با بیان چگونگی اجرای این آیین نمایشی میافزاید: این افراد با خواندن شعر معروف «نوروز نوسال باشد مبارک، شما را امسال باشد مبارک، ای خانم باجی از ما نرنجی، برای ما بیار نان برنجی، ای خانم باجی از بالا خانه برای ما بیار کشمش بیدانه» فضایی از شادی را در شهر و روستاهای قزوین ایجاد میکردند و با این نمایش، آمدن نوروز را خبر میدادند.
این پژوهشگر فرهنگ عامه اضافه میکند: قزوینیها به جای دادن غذاهای آماده به این گروه از کالاهایی تحت عنوان «خشکه» استفاده میکردند که شامل لپه، نخود و اقلامی غیر فسادپذیر بود و امکان استفاده از آنها در زمانهای طولانی وجود داشت.
گمرکچی به آیین «کُله چهارشنبه» در قزوین نیز اشاره کرده و ادامه میدهد: این آیین اکنون به چهارشنبهسوری تغییر نام پیدا کرده و معنای آن در اصل «چهارشنبه کوتاه» بود و شب بیداری اهل منزل و همچنین با فال و خوردن غذای مخصوص نظیر شیشانداز یا رشته پلو با ماهی دودی همراه بود.
او تصریح میکند: یکی از رسومی که قزوینیها در «کُلهچهارشنبه» انجام میدادند؛ گرفتن فال بود که هنگام دم گذاشتن برنج، تخم مرغ سفیدی را درون پوست پیاز قرمز قرار داده و پس از بستن آن با نخ درون برنج قرار میدادند تا ضمن پخته شدن اشکالی روی پوست تخم مرغ ایجاد شود که این تصاویر همانند فال قهوه نشان از آینده فرد در سال آتی میداد.
این فرهنگپژوه با اشاره به استفاده از بوته بیابانی «ورگ» برای برافروختن آتش در «کُلهچهارشنبه» یادآور میشود: ورگ در «کُلهچهارشنبه» نقش بسزایی داشت؛ آنها را به صورت فرد سه یا پنج تایی قرار داده و به آتش میکشیدند و سپس با ریختن اسپند مخصوص تحت عنوان عاطل و باطل روی این بوتهها و پریدن از روی آتش، شعر «سرخی تو از من، زردی من از تو» را میخواندند.
کُلهچهارشنبه و بختگشایی دختران جوان
گمرکچی با بیان اینکه رسم بختگشایی دختران همواره در آیینهای نوروزی قزوینیها وجود داشته، عنوان میکند: یکی از رسوم دیگر «کُلهچهارشنبه» بختگشایی دختران جوان بود که اهل خانه با پارو دختران را زده و از خانه بیرون میکردند و یا حتی در برخی محلهها، دختران را به دباغخانهها برده و با پاشیدن آب گندیده روی صورت دختران اعتقاد داشتند که با این کار، شانس ازدواج دختر در سال آینده افزایش مییابد!
او، چمچهزنی یا قاشقزنی، سمنوپزان و همچنین شیرینیپزان را جزو دیگر آداب قزوینیها در ایام نوروز دانست و تاکید میکند: در سفره هفت سین قزوینیها وجود یک چراغ گردسوز ضروری بود و اهالی منزل باید تا طلوع آفتاب روز بعد صبر میکردند تا بتوانند آن را خاموش کنند و اعتقاد بر این بود که خاموشی زودتر از این موعد خوش یمن نیست.
این پژوهشگر فرهنگ عامه، نان چایی، کسمه، پادرازی، نان قندی و نان برنجی را به عنوان شیرینیهای اصیل قزوینی یاد کرده و توضیح میدهد: معمولا رسم بر این بود که بشقاب و ظروف پذیرایی قبل از آمدن میهمان در سفره عید چیده میشد و همواره انجیر خیس کرده و آلبالو در سفره قرار میگرفت تا میهمان پس از خوردن شیرینی کمی از ترشیجات نیز استفاده کرده و نوعی تعادل در مزاج او ایجاد شود.
گمرکچی در ادامه این گفتوگو به دید و بازدیدهای نوروزی در قزوین پرداخته و تصریح میکند: در ایام عید مردم حق داشتند تا اذان ظهر روز دوازدهم فروردین برای دید و باز به دیدن بزرگان، اقوام و آشنایان خود بروند و اگر بعد از آن برای عید دیدنی به خانه یکدیگر میرفتند معمولا قزوینیها از راه دادن میهمان به داخل خانه جلوگیری میکردند و بر این باور بودند که اگر میهمان را پس از ظهر دوازدهم فروردین به خانه راه دهند، گرفتار نحسی روز سیزده شده و اتفاق شومی در سال نو برایشان رُخ خواهد داد!
او همچنین به آداب سیزدهبدر در کهن شهر قزوین اشاره کرده و خاطرنشان میکند: خروج از دروازههای شهر و برپا داشتن بساط ناهار و عصرانه در فضای طبیعت، خوردن آش رشته و دیماج، پرتاپ هفت سنگ به داخل آب جاری رودخانهها برای گریز از هفت بیماری، گره زدن سبزه توسط دختران مجرد برای رفتن به خانه بخت در سال نو که همراه با خواندن شعر خاصی بود، از جمله رسوم قزوینیها در این روز بوده و هست که در فرهنگ ایرانی به نحسی معروف است.
نوید نوروز با اجرای «کوسهگلین»
یک فرهنگپژوه بر این باور است که مردم قزوین در گذشته آمدن «نوروز» را از طریق «حاجی فیروز»، «کوسهگلین» و «نوروز نو سال» این آخری را برخی به اشتباه «نوروز نثار» مینامند، باخبر میشدند. علی اصغر گمرکچی میگوید: «کوسهگلین» نمایش۲ یا چهار نفرهای بود که یکی از افراد خودش را شبیه به زنی زیبا درآورده و با خواندن ترانههای شاد همراه با مضامین عرفانی و نیایشی ضمن نوید دادن آمدن نوروز از مردم عیدی و هدایا دریافت میکرد.
او با بیان چگونگی اجرای این آیین نمایشی میافزاید: این افراد با خواندن شعر معروف «نوروز نوسال باشد مبارک، شما را امسال باشد مبارک، ای خانم باجی از ما نرنجی، برای ما بیار نان برنجی، ای خانم باجی از بالا خانه برای ما بیار کشمش بیدانه» فضایی از شادی را در شهر و روستاهای قزوین ایجاد میکردند و با این نمایش، آمدن نوروز را خبر میدادند.
این پژوهشگر فرهنگ عامه اضافه میکند: قزوینیها به جای دادن غذاهای آماده به این گروه از کالاهایی تحت عنوان «خشکه» استفاده میکردند که شامل لپه، نخود و اقلامی غیر فسادپذیر بود و امکان استفاده از آنها در زمانهای طولانی وجود داشت.
گمرکچی به آیین «کُله چهارشنبه» در قزوین نیز اشاره کرده و ادامه میدهد: این آیین اکنون به چهارشنبهسوری تغییر نام پیدا کرده و معنای آن در اصل «چهارشنبه کوتاه» بود و شب بیداری اهل منزل و همچنین با فال و خوردن غذای مخصوص نظیر شیشانداز یا رشته پلو با ماهی دودی همراه بود.
او تصریح میکند: یکی از رسومی که قزوینیها در «کُلهچهارشنبه» انجام میدادند؛ گرفتن فال بود که هنگام دم گذاشتن برنج، تخم مرغ سفیدی را درون پوست پیاز قرمز قرار داده و پس از بستن آن با نخ درون برنج قرار میدادند تا ضمن پخته شدن اشکالی روی پوست تخم مرغ ایجاد شود که این تصاویر همانند فال قهوه نشان از آینده فرد در سال آتی میداد.
این فرهنگپژوه با اشاره به استفاده از بوته بیابانی «ورگ» برای برافروختن آتش در «کُلهچهارشنبه» یادآور میشود: ورگ در «کُلهچهارشنبه» نقش بسزایی داشت؛ آنها را به صورت فرد سه یا پنج تایی قرار داده و به آتش میکشیدند و سپس با ریختن اسپند مخصوص تحت عنوان عاطل و باطل روی این بوتهها و پریدن از روی آتش، شعر «سرخی تو از من، زردی من از تو» را میخواندند.
کُلهچهارشنبه و بختگشایی دختران جوان
گمرکچی با بیان اینکه رسم بختگشایی دختران همواره در آیینهای نوروزی قزوینیها وجود داشته، عنوان میکند: یکی از رسوم دیگر «کُلهچهارشنبه» بختگشایی دختران جوان بود که اهل خانه با پارو دختران را زده و از خانه بیرون میکردند و یا حتی در برخی محلهها، دختران را به دباغخانهها برده و با پاشیدن آب گندیده روی صورت دختران اعتقاد داشتند که با این کار، شانس ازدواج دختر در سال آینده افزایش مییابد!
او، چمچهزنی یا قاشقزنی، سمنوپزان و همچنین شیرینیپزان را جزو دیگر آداب قزوینیها در ایام نوروز دانست و تاکید میکند: در سفره هفت سین قزوینیها وجود یک چراغ گردسوز ضروری بود و اهالی منزل باید تا طلوع آفتاب روز بعد صبر میکردند تا بتوانند آن را خاموش کنند و اعتقاد بر این بود که خاموشی زودتر از این موعد خوش یمن نیست.
این پژوهشگر فرهنگ عامه، نان چایی، کسمه، پادرازی، نان قندی و نان برنجی را به عنوان شیرینیهای اصیل قزوینی یاد کرده و توضیح میدهد: معمولا رسم بر این بود که بشقاب و ظروف پذیرایی قبل از آمدن میهمان در سفره عید چیده میشد و همواره انجیر خیس کرده و آلبالو در سفره قرار میگرفت تا میهمان پس از خوردن شیرینی کمی از ترشیجات نیز استفاده کرده و نوعی تعادل در مزاج او ایجاد شود.
گمرکچی در ادامه این گفتوگو به دید و بازدیدهای نوروزی در قزوین پرداخته و تصریح میکند: در ایام عید مردم حق داشتند تا اذان ظهر روز دوازدهم فروردین برای دید و باز به دیدن بزرگان، اقوام و آشنایان خود بروند و اگر بعد از آن برای عید دیدنی به خانه یکدیگر میرفتند معمولا قزوینیها از راه دادن میهمان به داخل خانه جلوگیری میکردند و بر این باور بودند که اگر میهمان را پس از ظهر دوازدهم فروردین به خانه راه دهند، گرفتار نحسی روز سیزده شده و اتفاق شومی در سال نو برایشان رُخ خواهد داد!
او همچنین به آداب سیزدهبدر در کهن شهر قزوین اشاره کرده و خاطرنشان میکند: خروج از دروازههای شهر و برپا داشتن بساط ناهار و عصرانه در فضای طبیعت، خوردن آش رشته و دیماج، پرتاپ هفت سنگ به داخل آب جاری رودخانهها برای گریز از هفت بیماری، گره زدن سبزه توسط دختران مجرد برای رفتن به خانه بخت در سال نو که همراه با خواندن شعر خاصی بود، از جمله رسوم قزوینیها در این روز بوده و هست که در فرهنگ ایرانی به نحسی معروف است.
فتانه سعیدی