سالهاست مینویسد و فیلم میسازد؛ البته وزن نوشتن در زندگی او سنگینتر است، حالا میخواهد فیلمنامه باشد یا نمایشنامه یا داستان. نویسنده نمایش «منفی صفر» به کارگردانی آذر متفکر که این روزها در سالن علامه رفیعی در حال اجراست، کسی نیست جز لیلا روغنگیر. گپ دوستانه ما را در مورد نمایش «منفی صفر» و دنیای نویسندهاش بخوانید.
از نمایشنامه منفی صفر بگو؟
نمایشنامه درباره زن و حقوق بشر است؛ زنانی که سوالهای خود را از حقوق بشر میپرسند. این بانوان از دورهها و سنهای مختلف هستند. شخصیتهایی برای نمایش انتخاب شدند که از زندگیهای ما دور نیستند و تقریبا همه با این آدمها آشنا هستیم. مهدعلیا که یک زن موثر در تاریخ است .ملاله یوسف زی که اهل پاکستان و با وجود گلولهای که به صورتش خورد زنده ماند و حالا به فعالیتهایش ادامه میدهد .ویکتوریا و یا هلما برداشتی آزاد از اتفاقی بود که برای یک خبرنگار مسلمان در آمریکا افتاد. آرزو، هم نمادی از آدمهایی است که برای تجربه به خارج کشور میروند و به کشور بازمیگردند؛ولی فکر کنم خیلیها نمیدانستند پیشگام حقوق بشر خانمی به اسم النور روزولت بود.
جرقهی نوشتن این نمایشنامه از کجا زده شد؟
فمنیسم نیستم؛ اما زن و دغدغههایش از من دور نیست. قبلا هم نمایشنامهای نوشتم که سه شخصیت زن داشت و آن نمایشنامه در جشنواره تئاتر شهر «پردیس» شایسته شد .تا حدی دنیای زنانه را میشناسم، سعی میکنم از زنانی بنویسم که حتی اگر در کنار یک مرد بازی میکنند، شخصیت باشند، نه تیپ .وقتی از طرف یکی از حامیان پیشنهاد شد نمایشنامهای با محوریت زنان نوشته شود، ازآنجا که این موضوع خیلی برایم مهم بود، طرح را نوشتم و در همان جلسات اول طرحم تایید و کار به کارگردان سپرده شد.
• کار با آذر متفکر چطور پیش آمد؟
آذر متفکر، بسیار خوش فکر و کار بلد نمایش است. بارها از او در صحنه بازی دیدهبودم و به همان اندازه هم کارگردانی کردهبود. آذر کاملا صحنه را میشناسد و میداند چه کسی باید کجا باشد. با خلاقیت تمام میزانسن میچیند و کارگردانی میکند، مهمتر از همه خیلی خوب نمایشنامه را تحلیل میکند .امیدوارم نمایشنامه بعدی البته با کمی استراحت به آذر سپرده شود.
• این روزها مشغول چه کاری هستی؟
برای صدا و سیمای استان قزوین مینویسم، یکی از کارها قصهای است که از رادیو پخش میشود. همینطور یکی از نویسندگان برنامه «نقطه سر خط» که مربوط به نوجوان است، در دست دارم که باید به زودی به انجام برسد؛ البته به سوژههایی هم فکر میکنم که هر لحظه به ذهنم میرسد. نمیتوانم اسم کاری را بیاورم، هر وقت به نتیجه برسد، اعلام میکنم.
از کار منفی صفر و بازخوردها راضی هستی؟
از این کار واقعا راضی هستم، خیلی وقتها سر تمرینها رفتم و از نزدیک شاهد تلاش دوستانم بودم. خدا را شکر تعداد تماشاچیهای هر شب ثابت میکند بازخوردها خوب بوده و مردم راضی سالن را ترک میکردند.
تئاتر را تا چه حد برای فرهنگ جامعه مفید میدانی؟
مردم باید باورکنند که دیدن تئاتر چقدر برایشان خوب است. ما برای مریضی بلافاصله دکتر میرویم و هزینه میکنیم؛ اما واقعا جای تئاتر و سینما در بسته فرهنگی ما خالی است. درک میکنم که همه دغدغههای زیادی دارند، ولی باید برای تئاتر هم وقت بگذاریم .باز هم خدا را شکر میکنم که از این کار استقبال زیادی شد.
قدم بعدی؟
برنامه آیندهام، نمایشنامه و فیلمنامه جدید است که طرحش را نوشتم و باید شروعش کنم. در مورد این کار هم نمیتوانم توضیحات بیشتری بدهم؛ چون باید نتیجه لازم را به دست بیاورم و بعد عنوانش کنم؛ اما بدون شک یکی از شخصیتهای اصلی نمایشنامه و فیلمنامهام یک زن است.
آرزوی این روزهای لیلا روغنگیر؟
آرزو دارم، حالِ مردم خوب باشد. یکی از دیالوگها نمایشنامه منفی صفر این است: «باید تلاش کرد برای رسیدن به صلح جهانی، هر چی دیوار و مرز هست برداشت.» امیدوارم چنین روزی برسد. شاید خیلی آرمانی فکر میکنم؛ اما باز هم با استناد به یکی از دیالوگهای نمایشنامه منفی صفر باید بگویم «آدم بدون آرزو و رویا، مثل آسمون بدون ستاره و ماهه، باید یاد گرفت از رویاها هدف ساخت.» امیدوارم، هر آدمی به هر آنچه میخواهد برسد و همیشه کسی در زندگیاش باشد که حالش را بپرسد، نه اینکه حالش را بگیرد.(با خنده)
اگر میتوانستی در دنیای اطرافت تغییراتی بدهی، چه چیزی بود؟
خیلی چیزها باعث ناراحتی ما میشود و فکر میکنیم اگر اینطور رفتار میکردیم بهتر بود؛ برای مثال میگوییم کاش این حرف را نمیزدم و… . زندگیهایمان را پر کردیم از «ای کاش»هایی که واقعا نمیشود برایش کاری کرد. باید بتوانیم به یک شناخت کلی از خودمان برسیم. آن موقع متوجه میشویم واقعا خیلی چیزها دست خودمان است. توپ توی زمین ماست و ما فکر میکنیم سنگ جلوی پایمان است. تغییر خیلی چیزها دست ما نیست؛ اما معتقدم انسان تا خودش تغییر نکند، نمیتواند دنیای اطرافش را عوض کند. میدانم برای رسیدن به هر آنچه میخواهم باید از خودم شروع کنم.
از نمایشنامه منفی صفر بگو؟
نمایشنامه درباره زن و حقوق بشر است؛ زنانی که سوالهای خود را از حقوق بشر میپرسند. این بانوان از دورهها و سنهای مختلف هستند. شخصیتهایی برای نمایش انتخاب شدند که از زندگیهای ما دور نیستند و تقریبا همه با این آدمها آشنا هستیم. مهدعلیا که یک زن موثر در تاریخ است .ملاله یوسف زی که اهل پاکستان و با وجود گلولهای که به صورتش خورد زنده ماند و حالا به فعالیتهایش ادامه میدهد .ویکتوریا و یا هلما برداشتی آزاد از اتفاقی بود که برای یک خبرنگار مسلمان در آمریکا افتاد. آرزو، هم نمادی از آدمهایی است که برای تجربه به خارج کشور میروند و به کشور بازمیگردند؛ولی فکر کنم خیلیها نمیدانستند پیشگام حقوق بشر خانمی به اسم النور روزولت بود.
جرقهی نوشتن این نمایشنامه از کجا زده شد؟
فمنیسم نیستم؛ اما زن و دغدغههایش از من دور نیست. قبلا هم نمایشنامهای نوشتم که سه شخصیت زن داشت و آن نمایشنامه در جشنواره تئاتر شهر «پردیس» شایسته شد .تا حدی دنیای زنانه را میشناسم، سعی میکنم از زنانی بنویسم که حتی اگر در کنار یک مرد بازی میکنند، شخصیت باشند، نه تیپ .وقتی از طرف یکی از حامیان پیشنهاد شد نمایشنامهای با محوریت زنان نوشته شود، ازآنجا که این موضوع خیلی برایم مهم بود، طرح را نوشتم و در همان جلسات اول طرحم تایید و کار به کارگردان سپرده شد.
• کار با آذر متفکر چطور پیش آمد؟
آذر متفکر، بسیار خوش فکر و کار بلد نمایش است. بارها از او در صحنه بازی دیدهبودم و به همان اندازه هم کارگردانی کردهبود. آذر کاملا صحنه را میشناسد و میداند چه کسی باید کجا باشد. با خلاقیت تمام میزانسن میچیند و کارگردانی میکند، مهمتر از همه خیلی خوب نمایشنامه را تحلیل میکند .امیدوارم نمایشنامه بعدی البته با کمی استراحت به آذر سپرده شود.
• این روزها مشغول چه کاری هستی؟
برای صدا و سیمای استان قزوین مینویسم، یکی از کارها قصهای است که از رادیو پخش میشود. همینطور یکی از نویسندگان برنامه «نقطه سر خط» که مربوط به نوجوان است، در دست دارم که باید به زودی به انجام برسد؛ البته به سوژههایی هم فکر میکنم که هر لحظه به ذهنم میرسد. نمیتوانم اسم کاری را بیاورم، هر وقت به نتیجه برسد، اعلام میکنم.
از کار منفی صفر و بازخوردها راضی هستی؟
از این کار واقعا راضی هستم، خیلی وقتها سر تمرینها رفتم و از نزدیک شاهد تلاش دوستانم بودم. خدا را شکر تعداد تماشاچیهای هر شب ثابت میکند بازخوردها خوب بوده و مردم راضی سالن را ترک میکردند.
تئاتر را تا چه حد برای فرهنگ جامعه مفید میدانی؟
مردم باید باورکنند که دیدن تئاتر چقدر برایشان خوب است. ما برای مریضی بلافاصله دکتر میرویم و هزینه میکنیم؛ اما واقعا جای تئاتر و سینما در بسته فرهنگی ما خالی است. درک میکنم که همه دغدغههای زیادی دارند، ولی باید برای تئاتر هم وقت بگذاریم .باز هم خدا را شکر میکنم که از این کار استقبال زیادی شد.
قدم بعدی؟
برنامه آیندهام، نمایشنامه و فیلمنامه جدید است که طرحش را نوشتم و باید شروعش کنم. در مورد این کار هم نمیتوانم توضیحات بیشتری بدهم؛ چون باید نتیجه لازم را به دست بیاورم و بعد عنوانش کنم؛ اما بدون شک یکی از شخصیتهای اصلی نمایشنامه و فیلمنامهام یک زن است.
آرزوی این روزهای لیلا روغنگیر؟
آرزو دارم، حالِ مردم خوب باشد. یکی از دیالوگها نمایشنامه منفی صفر این است: «باید تلاش کرد برای رسیدن به صلح جهانی، هر چی دیوار و مرز هست برداشت.» امیدوارم چنین روزی برسد. شاید خیلی آرمانی فکر میکنم؛ اما باز هم با استناد به یکی از دیالوگهای نمایشنامه منفی صفر باید بگویم «آدم بدون آرزو و رویا، مثل آسمون بدون ستاره و ماهه، باید یاد گرفت از رویاها هدف ساخت.» امیدوارم، هر آدمی به هر آنچه میخواهد برسد و همیشه کسی در زندگیاش باشد که حالش را بپرسد، نه اینکه حالش را بگیرد.(با خنده)
اگر میتوانستی در دنیای اطرافت تغییراتی بدهی، چه چیزی بود؟
خیلی چیزها باعث ناراحتی ما میشود و فکر میکنیم اگر اینطور رفتار میکردیم بهتر بود؛ برای مثال میگوییم کاش این حرف را نمیزدم و… . زندگیهایمان را پر کردیم از «ای کاش»هایی که واقعا نمیشود برایش کاری کرد. باید بتوانیم به یک شناخت کلی از خودمان برسیم. آن موقع متوجه میشویم واقعا خیلی چیزها دست خودمان است. توپ توی زمین ماست و ما فکر میکنیم سنگ جلوی پایمان است. تغییر خیلی چیزها دست ما نیست؛ اما معتقدم انسان تا خودش تغییر نکند، نمیتواند دنیای اطرافش را عوض کند. میدانم برای رسیدن به هر آنچه میخواهم باید از خودم شروع کنم.
متین نوروزی