اطلاعیه

  • امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : 20 - رمضان - 1445
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024
4

از ریاست نظمیه قزوین تا آجودانی رضاشاه

  • کد خبر : 702
  • 11 اکتبر 2013 - 15:36
از ریاست نظمیه قزوین تا آجودانی رضاشاه
سحرگاه 24 بهمن 1306، با متوقف شدن جیب نظامی در مقابل ساختمان بازداشتگاه دژبان لشکر مرکز، درب آهنی سلولی تاریک و تنگ در انتهای راهروی بازداشتگاه با صدایی مهیب گشوده شد.

مردی تنومند و بلند قامت که انگار همه شب را به انتظار نشسته بود، با دستانی بسته پای بر سنگفرش محوطه بیرونی بازداشتگاه گذاشت. مرد را با خشونت سوار بر جیب کردند و اتومبیل نظامی به سوی میدان تیر لشکر به حرکت درآمد. همه چیز از پیش مهیا شده بود. یک تیر چوبی که مرد را بدان بستند، یک جوخه آتش و یک فرمانده!
ساعاتی بعد، این تیتر در صفحه نخست روزنامه اطلاعات جا خوش کرد: «سرهنگ مخلوع محمودخان پولادین به جرم سوءقصد به جان شخص اول مملکت تیرباران شد».
***
محمودخان پولادین فرزند سرهنگ حسن خان در سال ۱۲۶۴ ش متولد شد و پس از انجام تحصیلات مقدماتی وارد مدرسه قزاقخانه شد، ولی قبل از اینکه تحصیلات خود را به پایان برساند، به علت هواداری از جنبش مشروطیت، از مدرسه نظامی اخراج شد. مدتی بعد همراه با پدرش که او نیز به همین اتهام از خدمت نظام برکنار شده بود، جذب نیروهای یپرم خان در اردوی گیلان شد. در تصرف رشت و فتح قزوین و جنگ بادامک که منجر به شکست قوای محمدعلی شاه شد، حضور فعال داشت و در همین نبرد، مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
با خلع محمدعلی شاه و به قدرت رسیدن محمدولی‌خان تنکابنی به عنوان رییس الوزرا، یپرم‌خان ارمنی رییس کل نظمیه شد و با این تحول، محمودخان با درجه سلطانی (سروانی) به ریاست نظمیه قزوین رسید. در دوران مسوولیت یکساله سلطان محمودپولادین، تشکیلات نظمیه در این شهر سر و سامان گرفت و او نخستین بار با تاسیس دو کلانتری در قزوین، امنیت شهر را در حد قابل توجهی ارتقاء بخشید. از مهم ترین اقدامات پولادین در نظمیه قزوین، ایجاد یک تشکیلات اطلاعاتی با عنوان «تفتیش» برای جمع آوری اطلاعات به منظور مقابله با برهم زنندگان نظم و امنیت عمومی بود.
پولادین پس از یکسال خدمت در قزوین، به تهران فراخوانده شد و اواکیم ارمنی به جای او رییس نظمیه قزوین شد. محمود پولادین پس از ورود به تهران، وارد مدرسه افسری ژاندارمری شد و با طی نمودن دوره های آموزشی این مدرسه، با درجه سلطانی وارد فوج سرباز شد و پس از چندی به ژاندارمری دولتی انتقال یافت و مامور در فوج ژاندارم اصفهان گردید و به فرماندهی گروهان منصوب شد. گروهان تحت فرماندهی سلطان پولادین در اولین ماموریت خود، در بروجرد لرهای یاغی را سرکوب کرد و چندی بعد ماموریت یافت سیدمحمد نامی که با جمع کردن عده ای تفنگچی به دور خود، خوانسار را به آشوب کشانده بود دستگیر کند. در این ماموریت، محمودخان پولادین و گروهانش موفق شدند با سرکوب سیدمحمد و دستگیری او، امنیت را به خوانسار بازگردانند.
با آغاز جنگ جهانی اول و هجوم نیروهای بیگانه به ایران، عده ای از رجال و نمایندگان مجلس به کرمانشاه رفته و دولت موقت ملی به ریاست نظام السلطنه تشکیل دادند. در اصفهان فوج ژاندارمری به فرماندهی یاور چلندر سوئدی با مهاجرین همراه شد. نیروی ژاندارمری که شماری از افسران ایرانی از جمله سلطان پولادین آنان را فرماندهی می‌کردند با همراهی تعدادی از روحانیون و شخصیت های سیاسی به کرمانشاه رسیدند. محمودخان در کرمانشاه به عنوان حاکم نظامی این شهر منصوب گردید.
با پایان یافتن جنگ جهانی اول، وثوق الدوله رییس‌الوزاری وقت، فرمان عفو عمومی برای افسران و مقاماتی که بدون اجازه دولت به مهاجرین پیوسته بودند، صادر کرد و از افسران ژاندارمری خواست که به خدمت بازگردند.
محمودخان پولادین به ژاندارمری بازگشت و این‌بار با درجه ماژوری (سرگردی) به فرماندهی گردان قزوین تعیین شد و نزدیک به سه سال در این شهر عهده‌دار مسوولیت ژاندارمری بود.
وی علاوه بر فرماندهی ژاندارمری، ریاست ایلات قزوین را نیز بر عهده داشت و گردنکشانی چون محمدحسن خان ظفرنظام و عباس سلطان ضیاء آبادی که از یاغیان معروف و به نام قزوین بودند را سرکوب کرد.
وی در دوره سه ساله دوران مسوولیت خود در قزوین، با ایجاد یک شبکه اطلاعاتی در گردان ژاندارمری، به همکاری نزدیک با نیروهای ارتش متجاوز بریتانیا در قزوین دست زد و از این طریق توانست، نقش موثری در کودتای سیاه سوم اسفند ۱۲۹۹ ایفا کند.
 تلگرافی که در۳۰ فروردین سال ۱۲۹۹ ش توسط یاور (ماژور / سرگرد ) محمودخان پولادین فرمانده ژاندارمری قزوین به میرزاحسن خان وثوق الدوله، رییس الوزرا مخابره شده، گویای آن است که فردی به نام هایم [حیّم] عامل اطلاعاتی دوجانبه انگلیس در ایران که برای انجام ماموریتی عازم تبریز بوده، اظهار علاقه کرده ا‌ست که محمودخان، وی را به رییس دولت برای انجام ماموریت های محوله از سوی وثوق الدوله معرفی کند. از جمله نکات قابل توجه این سند، موقعیت و نقش فعال محمودخان در ارتباط با شبکه فعال اطلاعاتی انگلیس در ایران و همچنین فعالیت گسترده قونسولخانه سیاسی انگلیس در قزوین به عنوان پایگاه تکوین و بسیج نیروها برای انجام کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش است.
این نکته نیز حائز اهمیت بسیار است که وثوق الدوله با استقبال از پیشنهاد عامل اطلاعاتی انگلیس و واگذاری ماموریتی به او برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از وضعیت تبریز، یاور محمودخان پولادین را به عنوان رابط رییس الوزراء با این عامل اطلاعاتی وابسته به بیگانه تعیین می کند.
با وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، محمودخان پولادین از قزوین رفت و پس از مدتی، در اواخر سال ۱۳۰۰ با ادغام قزاقخانه و ژاندارمری، به قشون [ارتش] انتقال یافت و ریاست ستاد لشکر غرب به او واگذار شد. وی در این مسوولیت مدتی حاکم نظامی بروجرد و زمانی هم حکومت نظامی خرم آباد را عهده دار بود. پولادین در اواخر ۱۳۰۴ به تهران بازگشت و با ارتقاء به درجه سرهنگی، فرمانده فوج پیاده پهلوی شد. این هنگ پیاده، حفاظت از کاخ های سلطنتی را نیز بر عهده داشت. پولادین در تاج گذاری رضاشاه، عنوان آجودانی شاه را گرفت و به این ترتیب از افسران نزدیک به شاه تلقی می شد.
به گفته دکتر باقر عاقلی؛ «مشاهده ترقی سریع برخی از افسران ژاندارمری و قزاقخانه مانند: محمد درگاهی، عبدالرضا افخمی، حبیب الله شیبانی، کریم بوذرجمهری، فرج اله آق اولی و … سرهنگ محمودخان پولادین که افسری فعال، جنگجو، قدرت طلب و حساس به شمار می رفت، را سخت آزرده خاطر کرد و از آنجا که تحمل عقب ماندگی خود را نداشت مخصوصاً با خدماتی که در نبردهای لرستان انجام داده بود، انتظار پاداش بیشتری داشت، فکر کودتا را در مغز خود پروراند».
سرهنگ پولادین چون به تنهایی قادر به اجرای چنین تصمیمی نبود، تدریجاً عده ای از افسران لشکر مرکز و تعدادی از افراد خارج از ارتش از جمله؛ حیم کلیمی، عامل اطلاعاتی انگلیس در ایران که در دوره پنجم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده کلیمیان به مجلس راه یافته بود را با خود همراه ساخت، اما تنها سه روز قبل از اجرا، با برملا شدن نقشه کودتا توسط یکی از همراهان به نام «آقا میر»، به دستور رضاشاه، سرهنگ پولادین و کلیه همدستانش در ۱۵ شهریور ۱۳۰۶ بازداشت و بلافاصله خلع درجه شدند.
سرهنگ محمودخان پولادین پس از گذراندن پنج ماه زندان و محاکمه در دادگاه فوق العاده نظامی، درحالی که خود نیز به قصدش برای براندازی حاکمیت پهلوی اذعان داشت به جرم آنچه که دادگاه آن را «خیانت به وطن و سوءقصد به شخص اول مملکت» نامید، به اعدام محکوم شد.
کمتر از ۲۴ ساعت بعد، حکم صادره در نیمه شب ۲۴ بهمن سال ۱۳۰۶، در میدان تیر لشکر مرکز به اجراء درآمد و با فرمان آتش سرهنگ احمد زاویه، پرونده زندگی پرفراز و نشیب افسری که پس از تلاش بسیار به منظور تحکیم پایه های حاکمیت دیکتاتور از ریاست نظمیه قزوین به آجودانی مخصوص رضاشاه رسیده بود، برای همیشه بسته شد.

سعید الهی

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=702

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.