قافلهباشی از همان روزهایی که نامش در شورای شهر مطرح شد، نشان داد حضورش امتداد مدیران تکراری نیست. او از نسلی میآید که سازمان را با ورودش وادار میکند نگاهش را عوض کند؛ نسلی که بهجای ساختن ساختمان جدید، کارکرد جدید میسازد و بهجای شعار، «بازطراحی» را در عمل نشان میدهد. نگاهش به کتابخانهها ـ نه مخزن کتاب، بلکه فضای اجتماعی زنده ــ ادامه همین مسیر است.
اما اصل ماجرا فقط یک مدیر نیست؛ نوع مدیریتی است که او نمایندگی میکند. اینکه چرا چهرههایی با انگیزه، ایده و انرژی و با سواد در پیچوخم تأییدها متوقف میشوند. اگر قرار است استان از روزمرگی بیرون بیاید، باید بهجای برخی مدیران خسته و چندشغله، چاپلوس و کمسواد میدان را برای مدیران اصیل، جوان و تحولآفرین و متخصص باز کرد؛ کسانی که بتوانند در شرایط بحرانی، مردم را وارد صحنه تصمیمگیری و اداره شهر کنند و پیوند اداره استان با جامعه را دوباره برقرار سازند. انتصاب قافلهباشی یادآوری میکند این استان کمبود نیرو ندارد؛ کمبود فرصت برای نسل جدید دارد.


