قصهگویی برای او تنها یک هنر نیست؛ جادویی است که کودکان را از دنیای دیجیتال بیرون میکشد و در دل رویاها رها میکند. وقتی از او درباره اولین مواجههاش با قصهها پرسیدم، نگاهش در گذشتهای دور غرق شد، جایی میان صفحات کتابهای کهنه و نوای آشنای رادیو. با لبخندی که بوی خاطره میداد، گفت: «از کودکی علاقه داشتم در رادیو قصه بگویم. عاشق قصههای “ظهر جمعه” بودم، آن لحظاتی که همراه خانواده، بیصبرانه منتظر شنیدن داستانی تازه میشدیم.»
راز یک قصهگوی موفق
قصهگویی، صرفاً نقل کردن چند خط داستان نیست. این هنر، روح دارد، ضربان دارد، باید زنده باشد تا بتواند شنونده را با خود ببرد. عابدی با هیجان از اهمیت خلاقیت در روایت سخن میگوید: «یک قصهگوی ماهر، کودکان را چنان در داستان غرق میکند که آنها خود را در نقش قهرمان قصه میبینند. روایت یک قصه تنها کلمات نیست، بلکه صدای قصهگو، لحنش، مکثها و حتی نگاههایش، داستان را میسازد.»
او ادامه میدهد: «فضای مجازی و بازیهای رایانهای، کودکان را از قصهها دور کردهاند، اما اگر قصهگو بتواند به شیوهای جذاب، داستان را روایت کند، کودک با دنیای قصهها آشتی میکند.»
افتخاراتی که از دل قصهها برآمدند
اما این هنرمند قزوینی، تنها یک راوی قصه نیست؛ او در طول سالها فعالیت خود در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان استان قزوین موفقیتهای بسیاری را تجربه کرده است. قصههایش چونان دانههای گنجی پراکندهاند که هر کدام در گوشهای از جشنوارهها درخشیدهاند. از جمله آثار او میتوان به «گوسفندی که میخواست بزرگ باشد، خیلی بزرگ»، «گلدان ترنج»، «پهلوان پنبه» و «چرا دعوا میکنی؟» اشاره کرد که جوایز متعددی را در سطح استانی، منطقهای و کشوری از آن خود کردهاند.
او امسال نیز با قصه «زنبوره! کجا؟ کجا؟» در بخش قصهگویی منظوم بزرگسال، در جشنواره بینالمللی قصهگویی که بهمنماه در یزد برگزار میشود، حضور دارد. این جشنواره، فرصتی است تا او بار دیگر جادوی کلمات را به نمایش بگذارد.

قصه، ساز زندگی است
مینا عابدی قصه را چیزی فراتر از سرگرمی میداند. برای او، قصهها ساز زندگیاند، نغمههایی که کودکان را برای مواجهه با دنیا آماده میکنند. او میگوید: «قصهگویی، هنری تربیتی است. کودکان از دل قصهها یاد میگیرند که چگونه با چالشهای زندگی روبهرو شوند. آنها با شخصیتهای قصه همذاتپنداری میکنند، میترسند، میخندند، قهرمان میشوند و از دل قصهها رشد میکنند.»
حرفهایش که تمام شد، سکوت کوتاهی کرد، انگار که هنوز در میان کلمات قصههایش غوطهور باشد. مینا عابدی، قصهگویی است که زندگی را روایت میکند، نه فقط با کلمات، بلکه با روحی که در تکتک داستانهایش جریان دارد.
شاید راز ماندگاری یک قصهگو، چیزی بیش از مهارت روایت باشد؛ شاید همان عشقی است که در چشمانش میدرخشد، همان اشتیاقی که در صدایش جاری است، همان جادویی که او را به دنیای قصهها پیوند زده است.