آنقدر اتفاقات عجیب و غریب در انتخابات اخیر رخ داد که حتما لازم است برای اصلاح امور مورد بررسی و مداقه قرار گیرد که برخی را به عنوان نمونه برمیشماریم:
۱-عدهای از فعالان سیاسی رای نیاوردن محمدباقر نوبخت، نماینده ۴دوره مردم رشت در مجلس شورای اسلامی و معاون رییس جمهور حسن روحانی، را دلیل مخالفت مردم با جریان اصلاحطلبی و اعتدالی و یا روحانی دانستند، اما این دسته از عزیزان، ای کاش رای نیاوردن محمدرضا باهنر، برادر نخست وزیر شهید و نماینده ۶دوره مجلس شورای اسلامی از حوزههای کرمان و تهران را در زادگاه خودش کرمان را نیز مورد توجه قرار میدادند. اصولا یکی از ایرادات ما این است که مسائل را به سطوح اصلاحطلبی و اصولگرایی و دعواهای سیاسی کشانده و تقلیل میدهیم. این درحالی است که ناکامی همین دو گزینه شاخص از دو جریان سیاسی میتواند موید این موضوع باشد که مردم از هر دو جریان سیاسی ناراضی هستند. اگر در انتخابات قزوین و چهرههای جریانات سیاسی استان هم بیاندیشیم همین مفهوم را میتوانیم برداشت کنیم، آنجا که کاندیدای اول شورای ائتلاف، یعنی لطفاله سیاهکلی، نماینده فعلی مجلس، با آرای کم چهارم میشود و حتی کمتر از آرای سال۱۳۹۴ خودش که از ورود به مجلس محروم شده بود و مورد حمایت هیچ جریانی نیز نبود، نیز کمتر رای میآورد و در مقابل سالار آبنوش با زدن زیر میز شورای ائتلاف(شانا) و خارج شدن از گزینههای این جریان، رای اول را کسب میکند و از قضا اینجانب معتقدم که اتفاقا مهمترین دلیل پیروزی آبنوش نیز همین زدن زیر میز شانا بوده است. البته در مقابل جریان اصولگرایی، جریان اصلاحات با زیرکی و هشیاری و سیاست، حاضر به حمایت رسمی و علنی از هیچ کاندیدایی نشدند و این موضوع نشان از شناخت دقیق ایشان از فضای سیاسی حاکم بر استان و آگاهی و اطمینان از عدم موفقیتشان بود.
۲-نکته قابل تاملی که در اینجا به آن اشاره میکنم رای ۸۰۰هزار نفری آیتاله آل هاشم، منتخب مجلس خبرگان تبریز است. قابل تامل است که نفر دوم خبرگان در این حوزه انتخابیه، یک چهارم آل هاشم رای میآورد و نکته مهم دیگر آنکه رای آل هاشم در تبریز با رای آیتاله اعرافی مدیر حوزههای علمیه کشور و منتخب مردم تهران در مجلس خبرگان برابری میکند. دلیل محبوبیت آل هاشم در تبریز چیست؟ اگر بخواهیم مشکلات کشور را حل کنیم، خوب است پژوهشگران علم سیاست، آل هاشم را در تبریز به عنوان مدل مورد بررسی و مطالعه قرار دهند، پاسخ بسیاری از ابهامات و سئوالات کشف خواهد شد.
۳- نکته پایانی و جمعبندی، مردم عنصر فراموش شدهاند.
رهبر مظلوم کشور، در اول فروردین ماه سال جاری، در حرم امام رضا(ع) فرمودند، حالا که مسئولان همه اینجا جمعند، من اولویتهای کشور را برمیشمارم و در ادامه میفرمایند اولویت اول کشور، اقتصاد و حل مسئله معیشت مردم است. بنده به عنوان یک فعال در حوزه اقتصاد و دنبالکننده و پیرو رهبری با جرات ادعا میکنم از میان سخنرانیهای پرشمار رهبری در سال جاری، فقط نکات اقتصادیشان را تفکیک کنیم، حداقل ۳جلد کتاب مفصل میشود. اما چقدر مسئولان اعم از قضایی، دولت و مجلس در همین سال اولویتشان حل مسئله اقتصاد کشور بود؟
مشکل اصلی در بیعملی است، عادت کردهایم خوب حرف بزنیم و کمتر عمل کنیم. آیا در سال مهار تورم و رونق تولید، واقعا تورم مهار شد و تولید رونق گرفت؟ صادرات در سال جاری افزایش داشت یا کاهش؟ آیا در سال جاری رشد سرمایهگذاری اتفاق افتاده است؟ آیا رشد اشتغال اتفاق افتاده است؟ درآمد سرانه مردم چقدر افزایش داشته؟ آیا شکاف اجتماعی و فاصله طبقاتی در سطوح مختلف مردم کاهش داشته است؟ وضعیت مسکن و اجاره بهای مسکن چگونه است؟ ارز چه وضعی دارد؟ استمرار تورم دو رقمی در چندین سال پیاپی ستون فقرات بسیاری را شکسته است.
شاید میزان تدین و دینداری افراد را نتوان با سنجه و خط کش اندازه گرفت، اما شاخصهای اقتصادی را خیلی دقیق میتوان کنترل، ارزیابی و اندازهگیری کرد. مردم ایران، مردم خوبی هستند و در تمامی دشواریها و مشکلات پایکار انقلاب، کشور و امنیت بودهاند و تا ایثار جان و خونشان پای کشور ایستادهاند، اما شرایط فعلی کشور که حاصل عملکرد هر دو جریان سیاسی حاکم در دورانهای مختلف بوده، در شان و منزلت این مردم نجیب نیست.
خوب است برای اصلاح وضع کشور، به نقد شرایط فعلی پرداخته و راهکارهای اصلاحی و اجرایی ارائه نماییم.