وقتی به منزلش میرسیم، در جلوی در افراد متعددی دیده میشوند که برای دیدار و گفتگو آمدهاند، اتفاقی که طی چهارسال گذشته کمتر دیده میشد؛ خانهای که تا همین چند وقت پیش ورود به آن برای خیلی از شخصیتهای اصلاح طلب قزوین هزینهبردار بود، امروز شلوغتر از دیروز شده است. سید ناصر قوامی، نماینده مردم قزوین و رییس کمیسیون حقوقی در مجلس ششم، درباره انتخابات امسال وتغییر فضای سیاسی کشور میگوید: «اصلاحطلبان در این دوره با چراغ خاموش حرکت کردند و کار درستی هم بود. این حرکت در حالی اتفاق افتاد که طرف مقابل میخواست انتخابات را به دور دوم بکشاند و آنجا هم کار را به نفع خود به پایان ببرد.» گفتگوی ما را با او میخوانید.
محمد غلامی
محمد غلامی
برای شروع بهتر نیست راجع به ریشه اصلاح طلبان در قزوین واینکه جلسات شما با حضور چه کسانی برگزار میشد صحبت کنید؟
این جلسات از همان اوایل انقلاب از وقتی که ائمه جمعه منصوب میشدند شروع شد و آن موقع آقای باریکبین از نیروهای چپ و به نحوی اصلاح طلبان امروزی بودند و حتی ابلاغ امام جمعهی قزوین برای فرد دیگری صادر شده بود و همین اصلاحطلبان امروزی بودند که پشت آقای باریکبین ایستادند و ابلاغ را برای ایشان گرفتند واتفاقا اولین کسی که خبر قائم مقامی آیت الله منتظری را اعلام کرد، آیت الله باریک بین بود.
زاویه بین چپهای قزوین با آقای باریک بین از کجا شروع شد و اصلا چرا این اتفاق افتاد؟
ما تغییری نکردیم و همچنان بر نظرات و جناح بندی خود هستیم، این موضوع را هم شما باید از ایشان بپرسید که چرا راهشان را عوض کردند. اما جدای از این موضوعات جلسات اصلاحطلبان ادامه داشت و در سال۷۶ نیزکه آقای خاتمی میخواست کاندید شود با حضور کسانی مثل آقای بهشتی سرشت، دکتر درویش و شخصیتهای دیگر برگزار شد که تا به امروز هم ادامه دارد.
چطور «چپهایی» که در دهه ۶۰ غرب ستیز بودند و در تسخیر سفارت آمریکا نقش موثرتری از رقیب راستی خود داشتند امروز خواهان ارتباط با غرب شدهاند؟!
شما باید شرایط زمانی را هم در نظر بگیرید، زمانی آمریکا در سفارتش دارد توطئه میکند و قصد دارد انقلاب را منحرف کند و آنجا وظیفه چیست؟ امروز هم اگر آمریکا توطئهای کند همین اصلاح طلبان جلویش خواهند ایستاد؛ اما میبینیم آمریکا میخواهد مذاکره کند و میشود با این کشور کنار آمد تا سایه جنگ از سر کشور برداشته شود؛ اماآن روز آمریکا میخواست توطئه کند تا انقلاب را در نطفه خفه کند، البته من نمیخواهم از تسخیر سفارت آمریکا دفاع کنم و به نظرمن حرکت شروعاش درست بود، اما نباید ادامه پیدا میکرد و درآن شرایط میتوانستیم امتیازات بیشتری از آمریکا بگیریم که این اتفاق نیفتاد.
یک ایرادی که به جریان اصلاحطلبی جدید که بعد از دوم خرداد مطرح شد گرفته میشود، این است که تعریف روشنی از این اصلاحات وجود ندارد، در واقع میبینیم احزاب زیادی به نام اصلاحطلبی فعالیت میکنند که دیدگاه مشخصی ندارند و بعضا میبینیم نقطه نظرات متفاوتی هم این احزاب اصلاح طلب با یکدیگر دارند. کدام از این احزاب و گروهها اصلاح طلباند؟
احزاب اصلاح طلب متحد بودند و هستند و با یک مثال به سوال شما پاسخ میدهم که مثلا در آمریکا دو حزب که رقابت میکنند، درواقع تنها دو حزب نیستند و دهها گروه هستند که در قالب دموکرات و جمهوریخواه تعریف میشوند و در انتخابات به یک نقطه نظر و حرکت سیاسی میرسند و این طور نیست که آن ها عقایدشان یکی باشد. شما امروز در مورد همین مسئله هستهای ایران میبینید که برخی از اعضای دموکرات سنا در مقابل دولت اوباما که خود از حزب دموکرات است ایستادهاند و و در این مورد خاص علیه دولت هستند و در ایران نیز به همین گونه است ودر بین اصلاح طلبان وحتی اصولگرایان اختلاف دیدگاه وجود دارد و شما دیدید که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری امسال نتوانستند بر سر کاندیدای واحد به اجماع برسند و البته این توقع هم وجود ندارد که مثلا همه اصلاح طلبان در خصوص همه مسائل هم عقیده باشند و چنین چیزی در تمام دنیا اتفاق نمیافتد.
جناب قوامی کمی مصداقی تر در خصوص دیدگاه احزاب و گروهها صحبت کنیم. مثلا یک حزبی مثل مشارکت یا احزاب دیگر هیچ گاه نیامدند به صورت مستقیم بگویند دیدگاه ما در خصوص مسائل اجتماعی این است یا در حوزه فرهنگی این دیدگاه خاصی را داریم.
ببینید احزاب در ایران آنگونه که در سایر کشورهای توسعه یافته وجود دارد تشکیلاتی نیست و با وجود مراکز قدرت دیگر که مانند یک حزب قوی کار میکنند، احزاب نمیتوانند فعال عمل کنند و دیدگاههای خود را به صورت واضح و مشخص مطرح کنند؛ به طوری که شورای نگهبان میگوید فلان شخص اگر از حزب مشارکت باشد رد صلاحیت خواهد شد؛ اما در سایر کشورها احزاب میدانند که اگر سر یک شخصی چند سال سرمایهگذاری کنند، در انتخابات میتواند به عنوان گزینه حزبی حضور داشته باشد و با این توضیحات میخواهم بگویم که هنوز فعالیتهای حزبی به مانند کشورهای توسعه یافته صورت نمیگیرد.
اجازه دهید واضحتر سوال کنم، آقای قوامی شما که سال ۷۸ وارد مجلس شدید قرار بود چه چیزی را اصلاح کنید؟
ما در تمام عرصهها نیاز به اصلاح داریم و به عقیده من بندهایی از قانون اساسی باید اصلاح شود؛ به طور مثال در قانون اساسی، آن اصولی که مربوط به حقوق ملت است _یک اما و اگر برایش تعریف شده_ میگویند تجمعات آزاد است، مگر اینکه مخل مبانی اسلام باشد و تشخیص این موضوع هم با فلان نهاد است! و موارد شبیه به این، که در قوانین ما زیاد هستند؛ اما در مورد شورای نگهبان که بر انتخابات نظارت دارد، هیچ قید و شرطی وجود ندارد و شورای نگهبان هم میگوید هر قانونی که این شورا را محدود کند، خلاف شرع است و شما میبینید آنجایی که مربوط به حقوق ملت است، اما و اگر وجود دارد؛ اما آنجا که مربوط به حاکمیت است این گونه نیست و اینها نیاز به اصلاح دارد. قوانین قضایی ما هم دچار چنین مشکلی هستند. صدها مصداق جرم داریم که خیلی از آنها باید حذف شود چون قانون مدنی ما، نوشته ۸۰ سال پیش است و باید تغییر کند؛ اما با نوع برخورد شورای نگهبان، این کار شدنی نیست. من مثالی بزنم از قانونی که در مجلس ششم در خصوص ارث بانوان تصویب کردیم و شورای نگهبان آن را رد کرد، و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم آن را رد کرد اما در مجلس هفتم که اکثریت اصولگرا بودند این طرح را تصویب کردند. تصورم این است که چون آنجا شورای نگهبان با گرایش سیاسی اکثریت مجلس ششم مشکل داشت، طرح را رد کرد.
برخی اعتقاد دارند که در همان مجلس ششم هم، نمایندگان اصلاح طلب به دنبال تایید صلاحیت خودشان بودند و مقاومتی قبل از آن وجود نداشت برای خواستهای واقعی اصلاحات و مثالشان هم حساسیت جدی مانند تحصن، دربرابر رد لوایحی مثل لوایح دوقلو است. این انتقاد را قبول دارید؟
در بحث لایحه دو قلو و قانون مطبوعات داستان متفاوت بود، مثلا در لایحه دو قلو که آقای خاتمی به مجلس ارائه کرده بودند، ما از خود ایشان سوال کردیم که اگر شورای نگهبان این لایحه را تایید نکرد شما چه میکنید و آقای خاتمی گفتند ایستادگی خواهند کرد؛ اما در قانون اساسی شورای نگهبان فصل الخطاب است و مصوبات مجلس را رد میکند و راه قانونی هم وجود ندارد، چون قانون میگوید مصوبات مجلس برای تطبیق با قانون اساسی و شرع به شورای نگهبان میرود و اگر این شورا مخالفت کرد و مجلس اصرار داشت قانون مصوب مجلس به مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد رفت و اینجا نمایندگان چه کار باید میکردند، جلوی قانون میایستادیم! شورای نگهبان بیش از ۲۸ مورد ایراد گرفته بود و میگفتند لایحه دو قلو شورای نگهبان را محدود میکند و این خلاف شرع است ودیگر راه قانونی برای اینکار نداشتیم؛ اما در مورد رد صلاحیت اینگونه نبود، آنها آمده بودند روحانی را که ۵۰ سال در خدمت دین بوده را به اسم اینکه اعتقاد به اسلام ندارد رد صلاحیت کرده بودند و اینجا هیئت نظارت طور دیگری عمل کرده بود و ما هم به این نتیجه رسیدیم در مقابل این عمل تأملبرانگیز شورای نگهبان تحصن کنیم و اینکه امروز بیایم بگوییم این حرکت درست بود یا نه، موضوع دیگری است.
در مورد کسانی که در مجلس ششم بودند و امروز نیز شما با آنها ارتباط مستقیم و همکاری دارید میخواستم بپرسم، به طور مثال آقای علیخانی، دلیل مخالفتشان با اصلاح طلبان در مجلس چه بود، چون همیشه به عنوان منتقد اکثریت مجلس بودند و در برخی موارد درگیری نیز پیش میآمد، دلیل این مخالفشان چه بود؟
آقای علیخانی با اصول کلی اصلاحات مخالفتی نداشتند، بلکه با برخی از اصلاح طلبان مجلس ششم اختلاف سلیقه داشتند و در همین خصوص بحثهایی را به طور جدی و شوخی مطرح میکردند؛ اما ایشان ارتباط خیلی خوبی با رییس مجلس، آقای کروبی و همینطور با محمدرضا خاتمی داشتند ولی بعضی از روشهای اصلاح طلبان را نمیپذیرفت.
مثلا علی اکبر موسوی خوئینیها و درگیریهایی که در نطق وی اتفاق افتاد به نظر میآمد آقای علیخانی قصد برخورد با او داشت؟
بله آقای علیخانی به بعضی بیانیهها و نطقهای که در مجلس خوانده میشد اعتراض داشت.
اما آقای خوئینیها در خصوص همین رد صلاحیت سخنرانی میکرد.؟!
شاید فکر میکرد دارد بر علیه رهبری حرفهایی گفته میشود؛ اما به طور کلی با اصلاحطلبی زاویهای نداشت و فکر میکرد برخی با بیانیهها نطقهای خود در مجلس، قصد زیر سوال بردن رهبری را دارند.
درباره انتخابات ریاست جمهوری امسال نظرتان چیست؟ قبول دارید که اصلاح طلبان فعالیت میدانی آنچنانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نداشتند و بیشتر شخصیتهای برجسته اصلاحات بودند که تاثیر گذاشتند؟
اصلاح طلبان در این دوره با چراغ خاموش حرکت کردند و کار درستی هم بود. این حرکت در حالی اتفاق افتاد که طرف مقابل میخواست انتخابات را به دور دوم بکشاند و آنجا هم کار را به نفع خود به پایان ببرد شنیدم به عارف گفته بودند در صورتی تو را تایید میکنیم که تا آخر در انتخابات بمانی و شاید یک دلیلی که عارف بر ماندن پافشاری میکرد، همین موضوع بود. باید اذعان کرد در این انتخابات سه نفر نقش موثرتری داشتند، یعنی آقایان هاشمی و خاتمی که وسط آمدند دکتر عارف را متقاعد کردند که کنار بکشد، به نظرم این اتفاق بود که سبب پیروزی روحانی در دور اول انتخابات شد.
حالا روحانی رای آورده و رئیس جمهور شده است، اصلاح طلبان چه انتظاراتی از دولت دارند؟ به طور مثال در قزوین تلقی ایجاد شده که اصلاح طلبان بیشتر به دنبال سهم خواهی شخصی هستند تا تغییر رویکردها، پاسخ شما چیست؟
ما انتظار شخصی از دولت نداریم، بلکه میخواهیم که دولت جهتدهی خود را مشخص کند. مثلا دولت هاشمی وزیران ومدیران میانی و تمام دولت، در یک جهت حرکت میکردند و در زمان خاتمی نیز اینگونه بود ولی آقای روحانی هنوز جهتدهی دولتش مشخص نشده است و این مشکل را که شما در بحث توزیع سبد کالا مشاهده کردید به خاطر همین موضوع است که هنوز مدیران دولت احمدینژاد بر سر کار هستند که هیچ میانهای با دولت روحانی نداشتند، ندارند و نخواهند داشت. در خصوص سهم خواهی اصلاح طلبان استان هم میپرسم که کدام اصلاح طلب در قزوین پست گرفته است؟ و تنها تا به امروز سالار قاسمی که آن هم مسوول ستاد روحانی بوده مدیر کل آموزش و پرورش شده است.
این جلسات از همان اوایل انقلاب از وقتی که ائمه جمعه منصوب میشدند شروع شد و آن موقع آقای باریکبین از نیروهای چپ و به نحوی اصلاح طلبان امروزی بودند و حتی ابلاغ امام جمعهی قزوین برای فرد دیگری صادر شده بود و همین اصلاحطلبان امروزی بودند که پشت آقای باریکبین ایستادند و ابلاغ را برای ایشان گرفتند واتفاقا اولین کسی که خبر قائم مقامی آیت الله منتظری را اعلام کرد، آیت الله باریک بین بود.
زاویه بین چپهای قزوین با آقای باریک بین از کجا شروع شد و اصلا چرا این اتفاق افتاد؟
ما تغییری نکردیم و همچنان بر نظرات و جناح بندی خود هستیم، این موضوع را هم شما باید از ایشان بپرسید که چرا راهشان را عوض کردند. اما جدای از این موضوعات جلسات اصلاحطلبان ادامه داشت و در سال۷۶ نیزکه آقای خاتمی میخواست کاندید شود با حضور کسانی مثل آقای بهشتی سرشت، دکتر درویش و شخصیتهای دیگر برگزار شد که تا به امروز هم ادامه دارد.
چطور «چپهایی» که در دهه ۶۰ غرب ستیز بودند و در تسخیر سفارت آمریکا نقش موثرتری از رقیب راستی خود داشتند امروز خواهان ارتباط با غرب شدهاند؟!
شما باید شرایط زمانی را هم در نظر بگیرید، زمانی آمریکا در سفارتش دارد توطئه میکند و قصد دارد انقلاب را منحرف کند و آنجا وظیفه چیست؟ امروز هم اگر آمریکا توطئهای کند همین اصلاح طلبان جلویش خواهند ایستاد؛ اما میبینیم آمریکا میخواهد مذاکره کند و میشود با این کشور کنار آمد تا سایه جنگ از سر کشور برداشته شود؛ اماآن روز آمریکا میخواست توطئه کند تا انقلاب را در نطفه خفه کند، البته من نمیخواهم از تسخیر سفارت آمریکا دفاع کنم و به نظرمن حرکت شروعاش درست بود، اما نباید ادامه پیدا میکرد و درآن شرایط میتوانستیم امتیازات بیشتری از آمریکا بگیریم که این اتفاق نیفتاد.
یک ایرادی که به جریان اصلاحطلبی جدید که بعد از دوم خرداد مطرح شد گرفته میشود، این است که تعریف روشنی از این اصلاحات وجود ندارد، در واقع میبینیم احزاب زیادی به نام اصلاحطلبی فعالیت میکنند که دیدگاه مشخصی ندارند و بعضا میبینیم نقطه نظرات متفاوتی هم این احزاب اصلاح طلب با یکدیگر دارند. کدام از این احزاب و گروهها اصلاح طلباند؟
احزاب اصلاح طلب متحد بودند و هستند و با یک مثال به سوال شما پاسخ میدهم که مثلا در آمریکا دو حزب که رقابت میکنند، درواقع تنها دو حزب نیستند و دهها گروه هستند که در قالب دموکرات و جمهوریخواه تعریف میشوند و در انتخابات به یک نقطه نظر و حرکت سیاسی میرسند و این طور نیست که آن ها عقایدشان یکی باشد. شما امروز در مورد همین مسئله هستهای ایران میبینید که برخی از اعضای دموکرات سنا در مقابل دولت اوباما که خود از حزب دموکرات است ایستادهاند و و در این مورد خاص علیه دولت هستند و در ایران نیز به همین گونه است ودر بین اصلاح طلبان وحتی اصولگرایان اختلاف دیدگاه وجود دارد و شما دیدید که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری امسال نتوانستند بر سر کاندیدای واحد به اجماع برسند و البته این توقع هم وجود ندارد که مثلا همه اصلاح طلبان در خصوص همه مسائل هم عقیده باشند و چنین چیزی در تمام دنیا اتفاق نمیافتد.
جناب قوامی کمی مصداقی تر در خصوص دیدگاه احزاب و گروهها صحبت کنیم. مثلا یک حزبی مثل مشارکت یا احزاب دیگر هیچ گاه نیامدند به صورت مستقیم بگویند دیدگاه ما در خصوص مسائل اجتماعی این است یا در حوزه فرهنگی این دیدگاه خاصی را داریم.
ببینید احزاب در ایران آنگونه که در سایر کشورهای توسعه یافته وجود دارد تشکیلاتی نیست و با وجود مراکز قدرت دیگر که مانند یک حزب قوی کار میکنند، احزاب نمیتوانند فعال عمل کنند و دیدگاههای خود را به صورت واضح و مشخص مطرح کنند؛ به طوری که شورای نگهبان میگوید فلان شخص اگر از حزب مشارکت باشد رد صلاحیت خواهد شد؛ اما در سایر کشورها احزاب میدانند که اگر سر یک شخصی چند سال سرمایهگذاری کنند، در انتخابات میتواند به عنوان گزینه حزبی حضور داشته باشد و با این توضیحات میخواهم بگویم که هنوز فعالیتهای حزبی به مانند کشورهای توسعه یافته صورت نمیگیرد.
اجازه دهید واضحتر سوال کنم، آقای قوامی شما که سال ۷۸ وارد مجلس شدید قرار بود چه چیزی را اصلاح کنید؟
ما در تمام عرصهها نیاز به اصلاح داریم و به عقیده من بندهایی از قانون اساسی باید اصلاح شود؛ به طور مثال در قانون اساسی، آن اصولی که مربوط به حقوق ملت است _یک اما و اگر برایش تعریف شده_ میگویند تجمعات آزاد است، مگر اینکه مخل مبانی اسلام باشد و تشخیص این موضوع هم با فلان نهاد است! و موارد شبیه به این، که در قوانین ما زیاد هستند؛ اما در مورد شورای نگهبان که بر انتخابات نظارت دارد، هیچ قید و شرطی وجود ندارد و شورای نگهبان هم میگوید هر قانونی که این شورا را محدود کند، خلاف شرع است و شما میبینید آنجایی که مربوط به حقوق ملت است، اما و اگر وجود دارد؛ اما آنجا که مربوط به حاکمیت است این گونه نیست و اینها نیاز به اصلاح دارد. قوانین قضایی ما هم دچار چنین مشکلی هستند. صدها مصداق جرم داریم که خیلی از آنها باید حذف شود چون قانون مدنی ما، نوشته ۸۰ سال پیش است و باید تغییر کند؛ اما با نوع برخورد شورای نگهبان، این کار شدنی نیست. من مثالی بزنم از قانونی که در مجلس ششم در خصوص ارث بانوان تصویب کردیم و شورای نگهبان آن را رد کرد، و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم آن را رد کرد اما در مجلس هفتم که اکثریت اصولگرا بودند این طرح را تصویب کردند. تصورم این است که چون آنجا شورای نگهبان با گرایش سیاسی اکثریت مجلس ششم مشکل داشت، طرح را رد کرد.
برخی اعتقاد دارند که در همان مجلس ششم هم، نمایندگان اصلاح طلب به دنبال تایید صلاحیت خودشان بودند و مقاومتی قبل از آن وجود نداشت برای خواستهای واقعی اصلاحات و مثالشان هم حساسیت جدی مانند تحصن، دربرابر رد لوایحی مثل لوایح دوقلو است. این انتقاد را قبول دارید؟
در بحث لایحه دو قلو و قانون مطبوعات داستان متفاوت بود، مثلا در لایحه دو قلو که آقای خاتمی به مجلس ارائه کرده بودند، ما از خود ایشان سوال کردیم که اگر شورای نگهبان این لایحه را تایید نکرد شما چه میکنید و آقای خاتمی گفتند ایستادگی خواهند کرد؛ اما در قانون اساسی شورای نگهبان فصل الخطاب است و مصوبات مجلس را رد میکند و راه قانونی هم وجود ندارد، چون قانون میگوید مصوبات مجلس برای تطبیق با قانون اساسی و شرع به شورای نگهبان میرود و اگر این شورا مخالفت کرد و مجلس اصرار داشت قانون مصوب مجلس به مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد رفت و اینجا نمایندگان چه کار باید میکردند، جلوی قانون میایستادیم! شورای نگهبان بیش از ۲۸ مورد ایراد گرفته بود و میگفتند لایحه دو قلو شورای نگهبان را محدود میکند و این خلاف شرع است ودیگر راه قانونی برای اینکار نداشتیم؛ اما در مورد رد صلاحیت اینگونه نبود، آنها آمده بودند روحانی را که ۵۰ سال در خدمت دین بوده را به اسم اینکه اعتقاد به اسلام ندارد رد صلاحیت کرده بودند و اینجا هیئت نظارت طور دیگری عمل کرده بود و ما هم به این نتیجه رسیدیم در مقابل این عمل تأملبرانگیز شورای نگهبان تحصن کنیم و اینکه امروز بیایم بگوییم این حرکت درست بود یا نه، موضوع دیگری است.
در مورد کسانی که در مجلس ششم بودند و امروز نیز شما با آنها ارتباط مستقیم و همکاری دارید میخواستم بپرسم، به طور مثال آقای علیخانی، دلیل مخالفتشان با اصلاح طلبان در مجلس چه بود، چون همیشه به عنوان منتقد اکثریت مجلس بودند و در برخی موارد درگیری نیز پیش میآمد، دلیل این مخالفشان چه بود؟
آقای علیخانی با اصول کلی اصلاحات مخالفتی نداشتند، بلکه با برخی از اصلاح طلبان مجلس ششم اختلاف سلیقه داشتند و در همین خصوص بحثهایی را به طور جدی و شوخی مطرح میکردند؛ اما ایشان ارتباط خیلی خوبی با رییس مجلس، آقای کروبی و همینطور با محمدرضا خاتمی داشتند ولی بعضی از روشهای اصلاح طلبان را نمیپذیرفت.
مثلا علی اکبر موسوی خوئینیها و درگیریهایی که در نطق وی اتفاق افتاد به نظر میآمد آقای علیخانی قصد برخورد با او داشت؟
بله آقای علیخانی به بعضی بیانیهها و نطقهای که در مجلس خوانده میشد اعتراض داشت.
اما آقای خوئینیها در خصوص همین رد صلاحیت سخنرانی میکرد.؟!
شاید فکر میکرد دارد بر علیه رهبری حرفهایی گفته میشود؛ اما به طور کلی با اصلاحطلبی زاویهای نداشت و فکر میکرد برخی با بیانیهها نطقهای خود در مجلس، قصد زیر سوال بردن رهبری را دارند.
درباره انتخابات ریاست جمهوری امسال نظرتان چیست؟ قبول دارید که اصلاح طلبان فعالیت میدانی آنچنانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نداشتند و بیشتر شخصیتهای برجسته اصلاحات بودند که تاثیر گذاشتند؟
اصلاح طلبان در این دوره با چراغ خاموش حرکت کردند و کار درستی هم بود. این حرکت در حالی اتفاق افتاد که طرف مقابل میخواست انتخابات را به دور دوم بکشاند و آنجا هم کار را به نفع خود به پایان ببرد شنیدم به عارف گفته بودند در صورتی تو را تایید میکنیم که تا آخر در انتخابات بمانی و شاید یک دلیلی که عارف بر ماندن پافشاری میکرد، همین موضوع بود. باید اذعان کرد در این انتخابات سه نفر نقش موثرتری داشتند، یعنی آقایان هاشمی و خاتمی که وسط آمدند دکتر عارف را متقاعد کردند که کنار بکشد، به نظرم این اتفاق بود که سبب پیروزی روحانی در دور اول انتخابات شد.
حالا روحانی رای آورده و رئیس جمهور شده است، اصلاح طلبان چه انتظاراتی از دولت دارند؟ به طور مثال در قزوین تلقی ایجاد شده که اصلاح طلبان بیشتر به دنبال سهم خواهی شخصی هستند تا تغییر رویکردها، پاسخ شما چیست؟
ما انتظار شخصی از دولت نداریم، بلکه میخواهیم که دولت جهتدهی خود را مشخص کند. مثلا دولت هاشمی وزیران ومدیران میانی و تمام دولت، در یک جهت حرکت میکردند و در زمان خاتمی نیز اینگونه بود ولی آقای روحانی هنوز جهتدهی دولتش مشخص نشده است و این مشکل را که شما در بحث توزیع سبد کالا مشاهده کردید به خاطر همین موضوع است که هنوز مدیران دولت احمدینژاد بر سر کار هستند که هیچ میانهای با دولت روحانی نداشتند، ندارند و نخواهند داشت. در خصوص سهم خواهی اصلاح طلبان استان هم میپرسم که کدام اصلاح طلب در قزوین پست گرفته است؟ و تنها تا به امروز سالار قاسمی که آن هم مسوول ستاد روحانی بوده مدیر کل آموزش و پرورش شده است.