دیروز: بیرون گود
دیروز ، امروز ، فردا
دیروز: بیرون گود
ما که کنار ایستاده و تماشا میکردیم، مثل جوانانی نبودیم که خشم سراسر وجودشان را گرفتهبود؛ جوانانی که داخل خیابان با آتش زدن سطلهای زباله و شکستن شیشهها خشمشان را به نمایش گذاشتهبودند، چه کسانی بودند و چرا میسوزاندند و میشکستند، معلوم بود و نبود.
معلوم بود؛ چون میدانستیم به نتیجه انتخابات سال 88 اعتراض دارند. معلوم نبود؛ چون نه علم غیب داشتیم و نه نیت خوانی بلد بودیم؛ کاری که انگار بعضیها میدانند. کسانی که هر کس مثل آنها نباشد، گمان میکنند آلت دست، فریب خورده، نوکر اجنبی و... است. روی کلمه هرکس تاکید دارم. هرکس؛ یعنی همه. همه کسانی که مثل من فکر نمیکنند. در فیلم «نقطه ضعف» ساخته محمدرضا اعلامی که براساس رمانی از سامارکیس ساخته شده، یکی از شخصیتهای فیلم رو به دیگری میگوید: «ما تو این کشور دو دسته آدم داریم یا موافق ما هستند یا نیستند؛ حد وسط نداریم.» در بین آدمهایی که در سال88 توی خیابانها فریاد میزدند، میسوزاندند و میشکستند و آنها که مثل ما فقط نگاه میکردند، همه جور آدمی پیدا میشد. تماشاچیان بیشتر بودند. نیت و قصدشان گمتر، از کسانی بودند که فریاد میزدند؛ اما تماشاچیان معترض،ناراضی وخشمگین از کسانی که آنها را خس و خاشاک میدانستند کم نبود؛ تماشاچیانی که خشونت را چاره کار نمیدانستند، شعارهای هنجار شکن را نمیپذیرفتند. عدهای هم لابد از ترس پای در مهلکه خشونت نمیگذاشتند. هر چه بود، آن سالها گذشت. نتیجهاش انتخاب رئیس جمهوری بود که میشناسید و میدانید چه گفت و میگوید. فقط نمیدانم چرا کسی به آنها که درون گود بودند یا بیرون گود تماشا میکردند، نپرداخت. اگر پرداخته بودند... بگذریم. دنیای واقعی سینما نیست که ماشین زمان داشتهباشد که مثل فیلم «ترمیناتور» جیمز کامرون و «بازگشت به آینده» رابرت زمه کیس با آن به عقب برگردیم و همه چیز را به سامان کنیم.
امروز: کی بود، کی بود...
از مشهد شروع شد یا از دلپری عدهای، درست نمیدانم. نیتخوانی بلد نیستم و تهمت زدن را نه تنها دینی که انسانی هم نمیدانم. فقط همچون هشت سال پیش ایستادیم و تماشا کردیم، دیدیم عدهای آمدند، آتش زدند، شعار دادند و رفتند. چه کسانی هستند و چرا میسوزانند و میشکنند، معلوم است و نیست. دلیلش مثل همانی است که درباره سال1388 نوشتم (البته برای من نه برای برخی دیگر). از شرایطی که بهوجود آمده و از خشونتی که جاری شده راضی نیستم. دلم پی آرامش است؛ آرامشی که باعث میشود کسی به حبس نیفتد و ماموری در هوای سرد زمستان در خیابان، سنگینی باتوم و اسلحه را بهدوش نکشد؛ آرامشی که در آن تلگرام قطع نباشد و... اتفاقی که امیدوارم هر چه زودتر بیفتد و اوضاع از آنچه هست وخیمتر نشود؛ البته با این شرط که در گفتمانی بهدور از خشونت، دروغ، ریا، عدم شفافیت و... معترضین با هر فکر و نیتی، امکان بروز اندیشه و باورهای خود را داشتهباشند (البته با رعایت خط قرمزها؛خط قرمزهایی که نباید خیلی هم زیاد باشد.) یادمان باشد، انگ خود فروختگی، فریبخوردهای، اجنبیپرستی و... را بهراحتی میتوان به همه چسباند؛ اما این همه مردمان این سرزمینند که شاید من و شما و دیگران اگر تهمت هم نزده باشیم، در چنان شدن آنها بیتقصیر نباشیم. بندگان خدا هم بگذرند، خدا ... بگذریم. نیتخوانی خدا را بگذارم برای دیگران.
فردا: ما همه با هم هستیم
ما مردم ایران، لایق زندگی خوب، آزادی، آرامش، حق اعتراض (البته از نوع به دور از خشونتش) رفاه، شادی و همه خوبیهای دنیاییم. لطف خدا هم که با کشوری غنی شامل حالمان شدهاست. فقط ماندهاست تحقق این خواسته؛ خواستهای که برای همه ایرانیان، همه اینها را بخواهد. باید سیاست را از نوع تمیز و پاکش بخواهیم، از آن نوعی که امیر کبیر، مهاتیرمحمد، گاندی و از همه بالاتر مولا و امامان حضرت علی(ع) بهدنبالش بودند؛ نوعی که قصدش عدالت (بدون در نظر گرفتن باور و اندیشه) فقرزدایی، رفاه، امنیت، دوری از تبعیض و... است. اینکه نتیجه میدهد یا نه را خودتان با رجوع به تاریخ خواهید فهمید؛ اما آنچه مشخص است، نتیجهاش رفاه آقازادهها و بیکاری فرزندان افراد فرودست نیست. به جای پادوهای سیاسی، شایستهسالاری حاکم است و نفع همگانی بر منافع شخصی ارجع است. آنوقت است که بهراستی ما همه با هم هستیم، بدون در نظر گرفتن قوم، گرایش فکری، نسبت فامیلی و... . میزان هم رای ملت است.
امروز: کی بود، کی بود...
از مشهد شروع شد یا از دلپری عدهای، درست نمیدانم. نیتخوانی بلد نیستم و تهمت زدن را نه تنها دینی که انسانی هم نمیدانم. فقط همچون هشت سال پیش ایستادیم و تماشا کردیم، دیدیم عدهای آمدند، آتش زدند، شعار دادند و رفتند. چه کسانی هستند و چرا میسوزانند و میشکنند، معلوم است و نیست. دلیلش مثل همانی است که درباره سال1388 نوشتم (البته برای من نه برای برخی دیگر). از شرایطی که بهوجود آمده و از خشونتی که جاری شده راضی نیستم. دلم پی آرامش است؛ آرامشی که باعث میشود کسی به حبس نیفتد و ماموری در هوای سرد زمستان در خیابان، سنگینی باتوم و اسلحه را بهدوش نکشد؛ آرامشی که در آن تلگرام قطع نباشد و... اتفاقی که امیدوارم هر چه زودتر بیفتد و اوضاع از آنچه هست وخیمتر نشود؛ البته با این شرط که در گفتمانی بهدور از خشونت، دروغ، ریا، عدم شفافیت و... معترضین با هر فکر و نیتی، امکان بروز اندیشه و باورهای خود را داشتهباشند (البته با رعایت خط قرمزها؛خط قرمزهایی که نباید خیلی هم زیاد باشد.) یادمان باشد، انگ خود فروختگی، فریبخوردهای، اجنبیپرستی و... را بهراحتی میتوان به همه چسباند؛ اما این همه مردمان این سرزمینند که شاید من و شما و دیگران اگر تهمت هم نزده باشیم، در چنان شدن آنها بیتقصیر نباشیم. بندگان خدا هم بگذرند، خدا ... بگذریم. نیتخوانی خدا را بگذارم برای دیگران.
فردا: ما همه با هم هستیم
ما مردم ایران، لایق زندگی خوب، آزادی، آرامش، حق اعتراض (البته از نوع به دور از خشونتش) رفاه، شادی و همه خوبیهای دنیاییم. لطف خدا هم که با کشوری غنی شامل حالمان شدهاست. فقط ماندهاست تحقق این خواسته؛ خواستهای که برای همه ایرانیان، همه اینها را بخواهد. باید سیاست را از نوع تمیز و پاکش بخواهیم، از آن نوعی که امیر کبیر، مهاتیرمحمد، گاندی و از همه بالاتر مولا و امامان حضرت علی(ع) بهدنبالش بودند؛ نوعی که قصدش عدالت (بدون در نظر گرفتن باور و اندیشه) فقرزدایی، رفاه، امنیت، دوری از تبعیض و... است. اینکه نتیجه میدهد یا نه را خودتان با رجوع به تاریخ خواهید فهمید؛ اما آنچه مشخص است، نتیجهاش رفاه آقازادهها و بیکاری فرزندان افراد فرودست نیست. به جای پادوهای سیاسی، شایستهسالاری حاکم است و نفع همگانی بر منافع شخصی ارجع است. آنوقت است که بهراستی ما همه با هم هستیم، بدون در نظر گرفتن قوم، گرایش فکری، نسبت فامیلی و... . میزان هم رای ملت است.
حسن لطفی
سه شنبه 26 دي 1396
07:45:11